عادل پیغامی، استادیار دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
در طول تاریخ بهویژه در قرن گذشته همه احیاگران و مجددان فکر دینی و همه آنانی که با درد عقب ماندگی و انحطاط مسلمین آشنا بودند به مقوله اقتصاد هم توجهی داشتهاند. همه ایشان به خوبی دریافته بودند که اقتصاد ساحتی ازهویت تاریخی، بومی و دینی انسان است. لذا بدون پرداختن به این ساحت امکان صیانت از انسانیت انسان و خدمت به آن و جامعه سازی مومنانه و انسانی ممکن نیست.
از اینرو اغلب بعد از مباحث عقیدتی و دینی عام و گاهی سیاست، اقتصاد را بیش از و پیش از هر حوزه بحث دیگری در علوم انسانی اجتماعی بهدست گرفتهاند. جان کلام در این قبیل ورودهای منادیان حقیقی بیداری اسلامی و مهمترین راهبرد احیاگری ایشان همانی بود که شهید مدرس بر زبان راند : «سیاست ما عین دیانت ماست» و این عینیت را در دیگر ساحات انسانی نیز می توان جست. چه، وقتی شهید سیدمحمدباقر صدر «اقتصاد ما» را نوشت گویی عین دیانت را در ساحت اقتصاد مینگاشت. همچنین بزرگان دیگری چون آیت الله طالقانی، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، شهید مطهری، و …. که همه تاملی در باب اقتصاد داشتهاند. [۱]
ورود آقا سید موسی صدر در همان راستا و با همان راهبرد اما متفاوت بود. در شرایطی که حوزویان سنتی از دانشگاه گریزان و به آن بدگمان بودند و آنانی هم که با دانشگاه همکاری کردند در مدارج عالی و صرفا در تخصصهای ممحّض خود (مثل فلسفه) بودند، ایشان ورودی از پایه (سطح کارشناسی) و در رشتهای متفاوت با آموختههای قبلی و البته دشوارتر از هر رشته علوم انسانی دیگر داشت.
وی دانش آموخته اقتصاد در دانشکده حقوق، علوم سیاسی و اقتصاد دانشگاه تهران شد. به همین دلیل نگاه او به مقوله اقتصاد همیشه با سایرین متمایز ماند. او در اولین ظرف ژورنالیسم تبلیغ اسلامی –یعنی مجله مکتب اسلام که خود موسس و اولین سردبیر آن نیز بود- مقالهای در باب اقتصاد اسلامی نوشت و در چند شماره ادامه داد و هوشمندانه و نوآورانه با دریافتی صحیح و دقیق از قلب یک انگاره اقتصادی –یعنی سازمان تولید و قواعد توزیع- معارف اسلام و دانش اقتصاد را در هم آمیخت و جمع مزجی، نظاممند و یکپارچه ارائه داد و بدین ترتیب از رهیافت سایرین که جمع جبری بین اخلاق یا فقه با اقتصاد بود فراتر رفت.
او با آشنایی خوب از نظامات مدرن سوسیالیستی و کاپیتالیستی و آسیب شناسی منتقدانه از آنها، نظریه اسلام در مقوله توزیع (پسینی) درآمد و ارزش را در چارچوبی تطبیقی و مقایسهای با رویکردهای رقیب تبیین کرد. همچون سایر مباحث اعتقادی خود، در همین موضوه هم نشان داد که «اصالت انسان» و کرامت و ارزش آن، در نظر اسلام بیش از هر مکتب دیگری تامین شده است. در این قالب امّهات فلسفه اقتصادی اسلام و نظر شارع در باب نقش و جایگاه تک تک نهادههای تولید (کار، سرمایه، زمین و … ) و قواعد حاکم بر آنها (مضاربه و حرمت ربا و …) و تسهیم درآمد و ثروت به زبانی ساده ، نوآورانه و البته علمی مدلسازی می شود.
وی در فرصتهای دیگر بخشهای دیگری از اندیشه اقتصادی اسلام را تبیین کرد. مقوله توزیع پیشینی (مساله مالکیت)، مشکل اختلاف طبقاتی (مجله مکتب تشیع) و عدالت اجتماعی و اقتصادی (هم اندیشی الجزایر)، و مساله کار و کارگر در دین از جمله مباحثی است که امروزه در قالب کتابی با نام «رهیافتهای اقتصادی اسلام» تبویب شدهاند.
برای هر آغازگری در سیرمطالعاتی اقتصاد اسلامی، این کتاب شروع مناسبی است. البته اندیشههای اقتصادی امام موسی صدر به این کتاب محدود نمیشود و علاقهمندان اقتصاد اسلامی باید به مساله انفاق (نظریه اسلامی مصرف)، مالکیت، و ضرورت خمس در کتاب «حدیث سحرگاهان»، انسان کوشش و دهش در کتاب «نای و نی»، زکات فطر در کتاب «ادیان در خدمت انسان»، تفسیر سورههای تکاثر و ماعون در کتاب «برای زندگی» و مثالهای اقتصادی کتاب «روح تشریع» که در باب نظامسازی اقتصادی (فلسفه فقه الاقتصاد) است، نیز مراجعه کنند.
[۱] البته اقتصادشناسی امام موسی صدر به مقوله نظر محدود نشد. اگر در نظر در منظومه متفکران فوق الذکر قرار میگیرد اما در عمل، در تداوم سلف صالح علمایی چون مرحوم آقا نجفی بزرگ، آقا شیخ نوراله اصفهانی و مرحوم آیت الله شاه آبادی اعلی الله مقامهم بود که با تاسیس شرکتهای اقتصادی در پی احیای جامعه مسلمانان بودند. ورود آقا موسی به لبنان و تداوم راه علامه شرف الدین نیز صبغه اقتصادی و جامعهسازی خرد با محرومیت زدایی، توانمندسازی انسان، تامین زیرساختهای حیاتی جامعه و … بود. سازماندهی اجتماعی «حرکت المحرومین» و تاسیس مدرسه صنعتی جبل عامل (در رشتههای برق، مکانیک، صنایع غذایی، تجاری ) برای پسران و مدرسه پرستاری و صنایع دستی و قالی بافی دخترانه و گفتوگو با دولتمردان در خصوص جنوب، تصویری از توسعه اقتصادی ایشان است. او حتی در مقوله تقریب ادیان و مذاهب نیز از حوزه اقتصاد بیتوجه نبود!