حمید قزوینی به مناسبت هجرت بتول فیروزان، در یادداشتی نوشت:
روزهای پایانی سال گذشته و آغاز سال جدید، برای آنها که با بتول فیروزان آشنا بودند یا پدر و مادر ارجمندش را میشناختند و ارتباطی با آنها داشتند، روزهای تلخی بود.
اوایل، هرکس که از بستری شدن بتول در بیمارستان خبردار شد، دست به دعا برداشت که خدایا آن عزیز نازنین را خودت حافظ باش و از تخت بیمارستان برهان.
اما خدا برنامهای دیگر داشت و ما بی خبران، در تکاپوی بی حاصل بودیم!
ما نمیدانستیم که فرصت دیدار و بهرهمندی از فیض حضور آن دختر مبادی به آداب و همیشه متبسم و نیک سیرت و با سواد و پرمطالعه و دانشور و بلندهمت و دقیقالنظر، به سرعت در حال سپری شدن است.
غنیمتی شِمُر ای شمع، وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
عارفان، هجرت روح از خاک به افلاک را انتقال از گلخن دنیا به گلشن عقبی میدانند؛ همانطور که سید المرسلین فرمود:«المؤمنون لا یموتون بل ینقلون».
در زبان اهل معرفت، زنده بودن عبارت از زندگی به حق است، نه به جان و نه به دنیا که گفتهاند: هر که به جان زنده است، زنده نیست زندانیست، هر که به حق زنده است، جاودانی است و وصال، اتّصال حبیب به محبوب و عاشق به معشوق است و این کار از عهدۀ هرکسی بر نمیآید.
روایتی منسوب به پیامبر خدا محمد امین(ص) است که میگوید:«الاسما تنزل منالسماء» یعنی نامها از آسمان نازل میشوند، و نام بتول، چقدر برازنده بود و برازنده ماند.«اللهم لا تغیّر اسمی!»
بتول در کنار همۀ معانی ارجمندی که دارد، به کسی گفته میشود که با تمام قلبش متوجه محبوب ابدی و ازلی است.
آنها که بتول فیروزان را دیده بودند و با او آشنایی داشتند، رفتناش را باور نمیکردند و در حیرتی عجیب بودند، میخواستند کارهای ناتماماش برای انسانها و بهتر زیستن آنها را تمام کند. جالب اینکه مراسم تشییع و بزرگداشت او هم محفلی برای نزدیکی دلها بود.
خیلیها آمدند؛ از اصولگرا تا اصلاحطلب و اعتدالی، از مدیر تا کارمند و کارگر، از دوستان نزدیک تا آشنایان دور، از روزنامهنگاران تا هنرمندان، و از استادان تا دانشجویان.
وقتی به مهمانان نگاه میکردم، یادم آمد که امام موسی صدر و خانوادهاش در لبنان و ایران غیر از این نباید باشند، آنها هرجا هستند، حلقۀ وصلاند و بتول فیروزان هم غیر از این نبود.
هرکس با هر سلیقه و سطحی از آشنایی، وقتی خبر این فراق را شنید، برای تسلیت و همدردی کاری کرد.
خانه، از همان ساعات اول تا پاسی از شب و تا چند هفته، محل حضور بستگان و دوستان و آشنایان بود، بعضیها از راه دور پیام تسلیت دادند، بعضیها از شهرهای دیگر یا از لبنان آمدند.
در مراسم تشییع و خاکسپاری، جمعیت با زبان روزه از حوالی صبح در امامزاده صالح تا بهشت زهرا حاضر بودند و کسی قصد رفتن به منزل را نداشت. ساعت از ۱۴ گذشت و اطراف مزار پر از کسانی غیر از خانواده بود، انگار قرار نبود نوبت به خانواده برسد!
در مراسم بزرگداشت در مسجد نور، خیلی زود، صف تسلیت دهندگان به خیابان کشیده شد!
نمیدانم این معجزۀ بتول فیروزان بود یا سیرت پدر و مادرش که جمعیت را به مسجد کشاند!
تعداد آنها که آمدند، از شمارش خارج است، بعضی که در خاطرم مانده است:
سیدمحمد خاتمی، سردار اسماعیل قاآنی، سیدحسن خمینی، سیدمرتضی مستجابی، علی لاریجانی، سیدعلی خمینی، غلامعلی حدادعادل، سیدمصطفی محقق داماد، سیدهادی خامنهای، محمد هاشمی، مهدی چمران، فاضل میبدی، سیدحسین فاطمینیا، محسن اسماعیلی، هادی خانیکی، انسیه خزعلی، معصومه ابتکار، طاهره لباف، کتایون ریاحی، نفیسه مرشدزاده، علی مطهری، احمد کاشانی، اسحاق جهانگیری، محمود واعظی، محمد نهاوندیان، حسن کرباسچیان، سیدابوالحسن نواب، شهریار زرشناس، پیام فضلی نژاد، احمد مسجد جامعی، محسن چینیفروشان، محمدحسن زورق، سیدحسن افتخارزاده، محسن حاجیمیرزایی، علی جنتی، بیژن زنگنه، بهروز شعیبی، محمدحسین عادلی، سیدعباس صالحی، سیدمحمد بهشتی شیرازی، مصطفی معین، سیدسراجالدین موسوی، علیرضا قزوه، ابوالقاسم قاسمزاده، یونس شکرخواه، سیدعباس موسوی، حمیدرضا آصفی، علیاکبر صالحی، کمال خرازی، علی خاتمی، سیدرضا صالحی امیری، محمدرضا تابش، محمد مقدم، عبدالله ناصری، محمدجواد مظفر، صباح زنگنه، ابوذر ابراهیمی ترکمان، عنایه عزالدین(عضو پارلمان لبنان)، حسن عباس(سفیر لبنان در ایران)، صلاح فحص(نماینده جنبش امل در ایران)، حمیدرضا جلایی پور، محمدرضا جلایی پور (در پایان مرخصیاش، فردای آن روز به زندان اوین برگشت)، محمود مهرمحمدی، جواد مادرشاهی، سیّدحسن کیائیان موسوی، محمدعلی جعفریه، علیاکبر شیروانی، بهرام قاسمی، فریدون عموزاده خلیلی، حسین مهکام، مرتضی کاظمی، عباس ملکی، محمد عطریانفر، مرتضی حاجی، محسن کمالیان، محمد زائری، رضا امیرخانی، مصطفی رحماندوست، موسی اسوار، رسول رسولیپور، عادل پیغامی، سیدمحمدعلی ابطحی، محمدمهدی مجاهدی، حجت الله صیدی، محمود گلزاری، محمدرضا خاتمی، سید باقر خسروشاهی، علیاکبر اشعری، محمدعلی مهتدی، علی عبدالعلیزاده و خیلیهای دیگر.
خانواده امکان تشکر از تک تک مهمانها را نداشت، اصلاً بانی مجلس، بتول فیروزان بود و او خودش میخواست تا در زمانهای که فریاد اختلاف و جدایی بیش از هر صدایی شنیده میشود، بانگ دوستی و نزدیکی سر داده شود.
خدایش او را با رحمت واسعه پذیرا باشد که شایستۀ بهترینهاست.