آنچه پیش رو دارید، مصاحبهٔ قاضی حسن الشامی، مسئول کمیتهٔ رسمی دولت لبنان برای پیگیری پروندهٔ ناپدیدسازی اجباری امام موسی صدر است که به مناسبت ۹ شهریور ۱۴۰۱ مصادف با چهل و چهارمین سالروز ربوده شدن امام صدر و دو همراه ایشان صورت گرفته است. این مصاحبه در حالی انجام میشود که هانیبال، پسر کوچک معمر قذافی، حاکم پیشین لیبی در بازداشت دولت لبنان به سر میبرد و همچنان بخشهای قابل توجهی از غرب لیبی تحت سلطهٔ هواداران و خانوادهٔ قذافی است. نسخهٔ تصویری این مصاحبه را نیز میتوانید در صفحهٔ آپارات مؤسسه و همچنین صفحههای ما در شبکههای اجتماعی به نشانی @imammoussasadr بیابید.
۱- لطفا شرح مختصری از ماجرای دستگیری هانیبال پسر قذافی از ابتدا تا کنون بفرمایید.
هانیبال فرزند معمر قذافی در تاریخ ۲۰۱۵/۱۲/۱۱ به دست دادگستری و نیروهای امنیتی لبنان به علت نشان قرمز اینترپل به جرم نسلکشی، پولشویی و جنایتهای دیگری که پیش و در کشاکش انقلاب لیبی در کشور خود مرتکب شده بود، دستگیر شد. روز بعد یعنی ۲۰۱۵/۱۲/۱۲ خانوادهٔ امام درخواست کردند از وی به عنوان شاهد بازجویی شود. موعد بازجویی در زمانی نزدیک یعنی ۲۰۱۵/۱۲/۱۴ تعیین شد. شگفتآور این است که وی پس از بیان اطلاعاتی بسیار مهم، اطلاعات دیگری را پنهان کرد و گفت من باقی اطلاعات را نمیگویم مگر اینکه سوار هواپیما شوم. قاضی تحقیق به او هشدار داد شما در حال ارتکاب یک جرم جزایی هستید و حکم بازداشت شما در این زمینه نیست. یعنی هنوز برای او حکم بازداشت در موضوع امام موسی صدر صادر نشده بود. به او هشدار داد شما باید هر را چه میدانید بگویید اما وی مخالفت کرد و بر [کتمان اطلاعات] پافشاری کرد. تا اینکه قاضی تحقیق پس از صدور رأی مدعی العموم این بار وی را متشاکی تلقی کرد و به او یادآوری کرد حق دارد وکیل بگیرد اما او این را نیز نپذیرفت! این بار از وی به عنوان متشاکی بازجویی شد و بعد از ظهر ۲۰۱۵/۱۲/۱۴ حکم بازداشت مستقیم او صادر شد.
۲- نگهداری هانیبال چه نفعی برای پروندهٔ امام و همراهانشان دارد؟ او تا کی قرار است زندانی باشد؟ هدف از نگه داشتن او چیست؟
هانیبال پسر معمر قذافی در حضور قاضی تحقیق و در حضور بنده در مرکز سازمان امنیت، اطلاعات فراوان و ارزشمند و پراهمیتی دربارهٔ حصر خانگی امام در منطقهٔ جنزور و دیگر مناطق، دستاندرکاران نمایش رم، دستاندرکاران در نظام پدرش و رخدادهای روند آدمربایی بیان کرد و همچنین دربارهٔ پرسشهایی که از وی دربارهٔ وقایع دهها سال پس از ربودن امام، که وی به سن قانونی رسیده و به یک مسئول امنیتی در نظام پدرش تبدیل شده بود، صورت گرفت. طبیعتا این اطلاعات بسیار به ما کمک میکند و کرده است. باید همپوشانی این اطلاعات را بررسی کنیم و بازجویی را از وی کامل کنیم و باید در مقابل قاضی تحقیق و شورای قضایی به لحاظ قانونی به علت کتمان اطلاعات محاکمه شود.
۳- چرا با وجود گذشت بیش از ده سال از سقوط قذافی هیچ اقدام مؤثری دربارهٔ امام و همراهانشان صورت نگرفته است؟
ما چندین بار به لیبی و دیگر کشورها سفر و با دهها شاهد، مظنون، دستاندرکار، مسئولان فعلی یعنی پس از انقلاب در لیبی و همهٔ ارکان نظام پیشین جز عبدالسلام جلود، مصاحبه کردیم ولی واقعیت آن است که به نتیجهای نرسیدیم. ما سال ۲۰۱۳ تفاهمنامه امضا کردیم اما طرف لیبیایی اصلا آن را اجرا نکرد. ما شرایط سخت امنیتی، سیاسی و قانونی طرف لیبیایی را درک میکنیم اما سستی و تقصیر شدید و ناپذیرفتی هم وجود داشته. آنها آزادند که پروندههای قدیمی همچون جنایت زندان ابوسلیم یا… را ببندند اما در پروندهٔ امام آنان در برابر ما مسئولاند و وظیفهٔ قانونی، اخلاقی، اسلامی و شرعی دارند که در موضوع امام، همکاری کنند و روابط ما با هیچ دولتی پیش از همکاری در این موضوع، عادی نخواهد شد.
بله، ما به نتیجهای دربارهٔ مکان بازداشت امام و دو برادرش نرسیدهایم اما با دلایل قاطع، نادرستی همهٔ روایتهای کاذب دربارهٔ مرگ ایشان را ثابت کردیم. بارها آزمایش دی.ان.ای انجام دادیم و هیچ کدام تطبیق نداشت. ما هیچ کس را در هیچ کجای کرهٔ زمین باقی نگذاشتیم مگر اینکه سراغش رفتیم تا اطلاعات به دست بیاوریم اما به جایی نرسیدیم.
۴- حتی با وجود پذیرش حیات امام آیا امکان ندارد خدای ناکرده ایشان به علت کهولت سن از دنیا رفته باشند؟
اما دربارهٔ فرضیهٔ فوت و کهولت سن. هم در شرع و هم در قانون، کهولت سن ربطی به فرضیهٔ فوت شخص ندارد. تنها معیاری که برای اثبات فرضیهٔ فوت هست این است: فردی برای مدت طولانی گم شده باشد به همراه بیخبری در شرایط هلاکت یعنی شرایطی که عموما منجر به مرگ میشود. این در همهٔ کشورهای جهان و شرایع وجود دارد. اما در موضوع ما، اصلا ماجرا این نیست. نه بیخبری وجود دارد و نه شرایط شرایط هلاکت است، بهگونهای است که عموما منجر به مرگ شود.
فرض کنید یک هواپیما در اقیانوس سقوط کند و همهٔ سرنشینان آن ناپدید شوند. این اتفاق در بسیاری از کشورهای جهان رخ داده. به این میگویند شرایطی که عموما منجر به مرگ میشود. اما موضوع امام اصلا اینگونه نیست. پروندهٔ امام، پروندهٔ یک سفر رسمی و یک مهمان است که سالها زندانی شده. ما سند داریم و برایمان ثابت شده است. در مرحلهٔ اول از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۲ امام در منطقهٔ امنیتی جنزور در حومهٔ طرابلس زندانی بودهاند. سپس ایشان برای ۷ یا ۸ سال به زندانی مخفی درون پایگاه هوایی سبها منتقل شدهاند. سپس بار دیگر به طرابلس بازگردانده شدند و به زندانی برده شدند که «مکتب النصر» نامیده میشود. اینجا هم چند سال ماندند سپس بار دیگر به سبها بازگردانده شدند. اینها برای ما ثابت شده است. پس هر احتمالی وجود دارد. از جمله این احتمال که در یک محل بازداشت ناشناخته به امام برسیم، در حالی که زنده باشند و ان شاءالله همینگونه خواهد بود؛ مثلا شاید در یک بیمارستان یا نزد یک قبیله. این موضوعی است که در موارد و کشورهای عربی و غیر عربی دیگر مشاهده شده است. پس فرض فوت، ناممکن است و بنده و هیچ کس نمیتواند جز با دلیل، چنین فرضی بکند. در حالی که ما حتی یک شاهد نیز بر فوت نداریم. مبنای ما قواعد شناختهشدهای است که در جرایم آدمربایی دنبال میشود و ما نیز طبق همانها رفتار میکنیم. ما چیزی را از پیش خودمان اختراع نکردهایم.
۵- این پرونده تا کی ادامه خواهد یافت؟
این پرونده امانتی است بر دوش ما، به عنوان کمیتهٔ پیگیری است. بله، صالحان و خانواده و دوستداران امام و مراجع مربوطه و در صدر آنها جناب رئیس نبیه بری به ما این توصیه را کردهاند و در کنار ما و بلکه پیشاپیش ما بار این غم را به دوش میکشند. ما وعده دادهایم که بکوشیم و امیدواریم به نتیجه برسیم و فردا امام و دو همراهش را به فرودگاه بیروت بیاوریم. اما اگر این رخ نداد و تأخیر شد، گناه ما نیست. ما قرارداد پیمانکاری نبستهایم. ما در چندین کشور و با چندین طرف و به سختی در حال تلاشیم. مثلا شرایط کرونا بیش از دو سال فعالیتهای همهٔ جهان را تعطیل کرده بود. شرایط لیبی بسیار سخت است. ما پس از سال ۲۰۱۶ نتوانستهایم به آن کشور سفر کنیم. اما ما به لیبی و میدان فعالیتمان که همان محل ربوده شدن امام است، باز خواهیم گشت.
۶- ارزیابی شما از عملکرد حکومت لبنان و ایران در پروندهٔ امام چیست؟
ما در کمیتهٔ پیگیری از کمبود پشتیبانی دستگاههای مرتبط در قوهٔ مجریه در حکومت لبنان رنج میبریم. باید درها را به روی ما باز کنند. باید همانگونه که در بیانیهٔ آغاز به کار کابینه آمده از فعالیت کمیته پشتیبانی کنند و متأسفانه این خیلی کم رخ داده است.
ما از برخی کشورهای دوست و برادر و مرتبط با پرونده و شخص امام، دلخوریم که توان و نفوذ و منابعشان را برای پشتیبانی از فعالیت کمیتهٔ رسمی پیگیری به کار نمیبندند. چون این کمیته، کانالی است که پروندهها و اطلاعات و ویژگیها و چشمانداز لازم در این موضوع را در اختیار دارد.
یک سوال:
چرا مسولان دولت و حکومت ایران پیگیر این موضوع نیستند؟