خلاصه بیست و دومین درس‌گفتار ماهانه اندیشه و عمل

تمدن‌­اندیشی امام موسی صدر

سخنران: حجت‌الاسلام دکتر محسن الویری

تمدن‌اندیشی و آگاهی تمدنی دو مفهوم مغایر هستند. هر کس که آگاهی تمدنی دارد، الزاماً درک تمدنی ندارد و هرکس بتواند از تمدن و نظریه‌های تمدنی‌ و گذشته تمدنی بشر سخن بگوید، ضرورتاً تمدن‌اندیش نیست و یا دغدغۀ تمدنی ندارد. مراد از تمدن‌اندیش کسی است که نه فقط آگاهی تمدنی، بلکه درد و دغدغه تمدن دارد.

تمدن‌اندیشی یعنی به جای گردآوری محض اطلاعات، نگاه تمدنی هم به مسائل داشتن و مسائل روز جامعه و انسان را از دریچۀ تمدن فهم یا تحلیل کردن. اگر تمدن‌اندیشی را ارزش بدانیم، قائل به این پیش‌فرض هستیم که تمدن‌‌اندیشی بالاترین سطح درک مسائل اجتماعی است؛ یعنی تمدن‌اندیش در سطحی بالاتر از درک محلی یا ملی یا منطقه‌ای یا جهانی مسائل را تحلیل می‌کند.

اگر فردی در گفتار و نوشتار خود پاسخ و توضیحی دربارۀ این پرسش‌ها ارائه کند، تمدن‌اندیش خواهد بود:

  • چیستی تمدن: چیستی، اجزا و عوامل مؤثر بر پیدایش و زوال تمدن چیست؟ تمدن چگونه سامان می‌یابد؟
  • معیار تمایز تمدن‌ها: تمدن‌ها را با چه معیاری می‌توان از یکدیگر جدا و دسته‌بندی کرد؟ آیا معیار تمایز تمدن‌ها جغرافیاست؟ تاریخ و زمان است؟ نوع تفکر است؟ گسترۀ نفوذ است؟ یافته‌ها و آورده‌های آن برای بشر است؟
  • گذشته تمدنی: گذشتۀ تمدن‌ها، خصوصاً گذشتۀ تمدنی خود تمدن‌اندیش، چه ویژگی‌ها و مؤلفه‌ها و سرانجامی داشته است؟
  • آیندۀ تمدنی جهان: آینده تمدنی را چگونه تفسیر می‌کنیم؟ چه دیدگاه و تفسیر فلسفی‌ای برای آینده تمدنی جهان داریم؟

امام موسی صدر پاسخ روشنی در آثار خود به این پرسش‌ها دارد که باید کاویده و صورت‌بندی و ارائه شود. بنابراین، امام موسی صدر تمدن‌اندیش است. آنچه شایسته توجه است آگاهی از ویژگی‌های تمدن‌اندیشی ایشان است. با مطالعۀ گفتارها و نوشتارهای امام موسی صدر نتیجه می­‌گیریم که وی واجد نوعی تمدن‌اندیشی و تمدن‌نگری است‌ که این شش ویژگی را دارد: ۱. دین‌بنیاد است؛ ۲. قرآنی است؛ ۳. تکثرپذیر و وحدت‌گراست؛ ۴. منفتح است؛ ۵. پشتوانۀ معرفتی و علمی دارد.

سخن گفتن از نگاه تمدنی امام موسی صدر، سخن گفتن از نگاهی انتزاعی نیست؛ بلکه بازخوانی تجربه‌ای موفق است. از تجربه‌ای سخن می‌گوییم که نشان داد حرکت‌های اصلاحی و اجتماعی در مقایسه با حرکت‌های سیاست‌زده زودگذر تا چه اندازه ماندگاری دارد.

اگر امام موسی صدر در لبنان فقط با رویکرد و دغدغه سیاسی و با هدف کسب کرسی در پارلمان فعالیت می‌کرد، اثرگذاری چندانی نداشت. اما حرکت او برای اصلاح اجتماعی و سیاسی و مبتنی بر اصلاح فکری و فرهنگی بود. بنابراین، در عمق وجود مردم ریشه دواند و ماندگار شد. از تجربه‌ای سخن می‌گوییم که نشان داد پذیرش تکثر به‌مثابۀ ویژگیِ قطعی تغییرناپذیر جوامع، لازمه ایفای نقش تمدنی است.

موضع ایشان در قبال دو موضوع اسرائیل و انقلاب اسلامی ایران مصادیق ارزشمندی برای شناخت این اندیشه است. ایشان معتقد است که هدف اسرائیل از حمله به خاک لبنان تنها اشغال زمین ما نیست؛ بلکه در اصل هدفِ برپاکنندگان این جنگ، مقابله با تمدن و میراث و الگوها و ارزش‌های معنوی و اخلاقی و کرامت انسانی ما و بلکه همه جهانیان است. سطح نگاه این است که میراثی تمدنی در معرض و مواجهه تمدن دیگر قرار گرفته است.

ایشان شهریور ۱۳۵۷ در روزنامۀ لوموند فرانسه مقاله‌ای دربارۀ انقلاب ایران نوشت. در این مقاله سخن فقط بر سر سقوط رژیم پهلوی و تأثیر انقلاب بر منطقه و تهدید منافع امریکا نیست؛ بلکه امام موسی صدر با نگاه تمدنی خود معتقد است که انقلاب چشم‌انداز جدیدی فراروی تمدن بشری قرار داده است و آن‌هایی که درک تمدنی دارند و به تمدن بشری اهتمام می‌ورزند، شایسته است که به این انقلاب بنگرند و آن را فهم کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.