گفتوگو برای زندگی در اندیشه و عمل امام موسی صدر
سخنران: دکتر رسول رسولیپور
گفتوگو در حوزۀ دینشناسی گونههای مختلف دارد. یکی از آنها گفتوگو در خصوص آموزههای دینی است؛ یعنی آنچه در گفتوگوهای الهیاتی یا کلامی رخ میدهد. گروههای مختلف اصول دینی خود را بیان میکنند و بر سر بعضی از اصول بحث میکنند و با آموزههای یکدیگر آشنا میشوند.
قسم دیگری از گفتوگوها، گفتوگوهای معنوی هستند که از تجارب معنوی و درکهای وجودی خود صحبت به میان میآوریم. بالاترین حد این تجارب الهی، تجربه انبیای الهی در مواجهه مستقیم با فرشته وحی است.
اما گونۀ سوم گفتوگوی زندگی است که ترجمه dialogue of life است نه dialogue for life. این دو با یکدیگر متفاوت هستند. سخنگفتنِ ( یا گفتوگوی) زیستن در حقیقت نمودِ گفتوگو در زیستن و تعاملات است. در این رویکرد گفته میشود که به جای گفتوگو یا گفتوشنود یا مباحثه یا گفتمان که در آن تجارب معنوی یا الهیاتی یا فلسفی با یکدیگر رد و بدل میشود با یکدیگر زندگی کنیم. گفتوگوی زندگی یعنی زیستن با دیگری؛ یعنی همزیستی.
عنوان dialogue از dia و logue یا دو عقل یا دو جان یا دو حیات تشکیل شده است. گوهر وجودی انسان عقل است؛ وقتی دو انسان با یکدیگر مرتبط میشوند، دیالوگ به وجود میآید. دیالوگ صرفاً مبادله اندیشه یکی با دیگری نیست؛ بلکه زیستن شخصی با شخص دیگری است.
مارتین بوبر فیلسوف یهودی آلمانی کتابی با نام «من و تو» منتشر کردهاند که به ارتباط میان انسان با دیگری میپردازد که این نحو ارتباط نه صرفاً ارتباط من با یک شی دیگر بلکه ارتباط من با شخصی مانند خود من است. همین مفهوم است که در سطح عالی در نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر مطرح شده است: «امِاّ اخَ لکَ َفی دینکِ اوَ نَظیر لکَ فی خلَقکِ». نباید فراموش کرد که جوهر من با جوهر کسی که همرأی و همکیش و همصنف و همدین من نیست، تفاوتی ندارد. حضرت مسیح فرمود: آنچه در دهان تو میرود، تو را نجس نمیکند؛ بلکه آنچه از دهان تو خارج میشود، تو را نجس میسازد.
گفتوگوی زندگی تلاشی است تا عملاً نشان دهد که دیگری مانند ماست و از ویژگیهای بارز این گفتوگو، رفلکس است؛ یا همان مفهوم آینه بودن: «المؤمن مرآت المؤمن». یعنی مؤمن تجلی برادر مؤمن خود و عین برادر خود است.
امام موسی صدر نیز با حضور در کلیسای کبوشیین، در مقدسترین ایام عبادت مسیحیان، و با نحوه عملاش اثبات کرد که اسلام، دین رحمت است نه دین خشونت. دین همزیستی و اهتمام به همنوع و «دیگری» است، نه دین خودمحوری.
استراتژی انسانها غالباً کنار آمدن و رنج را بر خود کمتر کردن است؛ اما استراتژی امام موسی صدر غلبه بر شر است. بر اساس همین نگرش، هشدار میدهد که بیحسی و خود را راحت کردن نسبت به مسائل و مشکلات، استراتژی اسلام نیست. بلکه اسلام دینی است که بر شر و رنج غلبه میکند و آموزه و برنامه دارد و علما باید در این جهت فعالیت کنند. به تعبیر امام موسیی صدر مرتبه غالب تصور است، نه تصدیق.
ایمان صرفاً کمک میکند تا در ساحت ذهن با درد و رنج کنار بیاییم؛ اما در حوزه تصدیق، عملی صورت نمیگیرد. حوزه ارتودکسی به اندیشه و حوزه ارتوپراکسی به عمل میپردازد. متأسفانه ادیان بیشتر به حوزه ارتودکسی یعنی رازباوری میپردازند تا راز عملی. هشدار امام موسی صدر نشان میدهد که رویکردی کاملاً متفاوت در این خصوص دارند.
امام موسی صدر عالم به زندگی است و دعوتکننده به زندگی نه دعوتکننده به گفتوگوی کلامی و هم سخن شدن و تبادل اندیشههای صرف که ما را در نهایت به نوعی بیحسی و بیخیالی در جهان واقع دعوت میکند.