خلاصه هجدهمین درس‌گفتار ماهانه اندیشه و عمل

زمینه­‌های فقهی و کلامی گفت‌­وگو پذیری و گفت­‌وگو گریزی با مطالعه موردی امام موسی صدر

سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی

انواع و اقسامی از صحبت کردن­‌ها درمیان انسان­‌ها وجود دارد که الزاماً همۀ آن­ها گفت­‌وگو به معنای مدنظر این جستار نیستند. مقصود ما از گفت‌وگو نوعی مواجهۀ افراد است که درک متفاوت و تلقی مختلفی در مسائل دارند. به بیان دیگر، یک شیوه و روش خاص در فضای تنوع و تکثر برای زندگی و گفت­‌وگو نمادی برای آن شیوۀ خاص از مواجهه است.

باید توجه داشت که الزاماً همیشه گفت­‌وگو زبانی نیست، بلکه یکی از اشکال ظهور و بروز گفت­‌وگو زبانی است. با این تعریف، مذاکره، مباحثه، همدلی به قصد همراهی و تبادل اطلاعات از مقولۀ گفت­‌وگو نیستند.

گفت­‌وگو هم جنبۀ سلبی دارد و هم جنبۀ ایجابی. کسی که مدافع مواجهۀ گفت­‌وگویی است، باید توضیح دهد که چه اموری را نفی و چه اموری را اثبات می­‌کند. اموری که اهل گفت‌­وگو آن را سلب می­کنند از این قرارند:

۱. مواجهه‌­ای که با هدف حذف دیگری صورت می­‌گیرد؛ ۲. کناره‌­گیری از دیگری ۳. تحمیل عقیده به دیگری.

مواجهۀ گفت­‌وگویی با دیگری هم مبتنی بر چند اصل است. اصلِ نخست این است که انسان­‌ها همه عناد ندارند. این اصل با این برداشت مطرح می‌­شود که بر اساس آیۀ «سواء علیهم أأنذرتهم ام لم‌تنذرهم لایؤمنون»، در غیر مسلمانان اثری از حق­‌پذیری وجود ندارد و اگر نگاه به غیرمسلمانان این­گونه باشد، دیگر مجالی برای گفت‌­وگو نیست.

مفسرینی مانند علامه طباطبایی این آیه را توصیفی کلی برای همۀ کفار نمی­‌دانند. در واقع، این آیه برای آن دسته از کفاری است که عناد دارند و چون معاندند هرگز حقیقت را نمی‌­پذیرند. میرزای قمی هم معتقد است که عناد و لجاج مأخوذ از مادۀ کفر است و قرآن همۀ غیرمسلمانان را کافر نمی‌­داند. با این رویکرد، بسیاری از انسان‌­ها حقیقت را می‌­پذیرند و اگر مسلمان نیستند، به این حقیقت نرسیده‌­اند. مردم عادی قاصرند و اهل تشخیص نیستند؛ زیرا به مکتب و آیین خود یقین دارند و شک و شبهه­‌ای در ذهن آن­ها وجود ندارد.

اصل دیگر دربارۀ گفت‌­وگو این است که گفت‌­وگو باید در فضایی توأم با انصاف صورت گیرد. فضای گفت­‌وگو فضای فقدان قطعیت دربارۀ اعتقادات خود و دیگری و داوری نکردن خود و دیگری است. در گفت­‌وگو انسان از اعتقادات خود فاصله می‌­گیرد و در موضع انصاف قرار می­‌گیرد. پیامبر نیز در احتجاج با کفار چنین گفت:« أنا أو إیاکم لعلی هدًی أو فی ضلال مبین.­»

امام صدر در آثار خود دو اصل برای گفت‌­وگو مطرح کرده‌­اند. نخست آنکه گفت‌­وگو نیاز به فضای آزاد دارد تا مؤثر و مفید باشد. ایشان می­‌گوید که آزادی یعنی خوش‌­گمانی به انسان و حال آنکه نبود آزادی یعنی بدگمانی به انسان. در متون فقهی به جای خوش‌­گمانی و بدگمانی عنوان قصور و تقصیر آمده است.

اصل دیگر را امام صدر در تفسیر سورۀ کافرون مطرح کرده است.  او معتقد است که در گفت‌­وگو نباید اصول و مبانی خود را زیر پا بگذاریم. بر اساس شأن نزول این سوره، کافران چند پیشنهاد به پیامبر می‌دهند که پذیرفتن آن­ها عدولِ از توحید بوده است. پیامبر نیز این پیشنهادها را رد می‌­کند.

امام موسی صدر بر اساس آیۀ «لاتجادلوا أهل الکتاب إلا بالتی هی أحسن إلا الذین ظلموا منهم» بیان می­‌کند که این آیه در صدد برقراری نوعی گفت­‌وگوی آرام با اهل کتاب است که با گفت­‌وگوی مسلمانان با مشرکان یا کافران یا ملحدان متفاوت است. انسان مؤمن دو موضع دارد: موضعی در مقابل مؤمنان به خدا و موضعی در مقابل غیرمؤمنان به خدا. اهل کتاب مستحق چیزی جز جدال احسن از جانب ما نیستند، چون با آن‌ها اصول مشترکی داریم. اما به نظر می­‌رسد که این آیه در مقام تفاوت گذاشتن میان اهل کتاب و غیر اهل کتاب نیست. جدال احسن اصلی کلی است و به اهل کتاب اختصاص ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.