زمینههای فقهی و کلامی گفتوگو پذیری و گفتوگو گریزی با مطالعه موردی امام موسی صدر
سخنران: حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی
انواع و اقسامی از صحبت کردنها درمیان انسانها وجود دارد که الزاماً همۀ آنها گفتوگو به معنای مدنظر این جستار نیستند. مقصود ما از گفتوگو نوعی مواجهۀ افراد است که درک متفاوت و تلقی مختلفی در مسائل دارند. به بیان دیگر، یک شیوه و روش خاص در فضای تنوع و تکثر برای زندگی و گفتوگو نمادی برای آن شیوۀ خاص از مواجهه است.
باید توجه داشت که الزاماً همیشه گفتوگو زبانی نیست، بلکه یکی از اشکال ظهور و بروز گفتوگو زبانی است. با این تعریف، مذاکره، مباحثه، همدلی به قصد همراهی و تبادل اطلاعات از مقولۀ گفتوگو نیستند.
گفتوگو هم جنبۀ سلبی دارد و هم جنبۀ ایجابی. کسی که مدافع مواجهۀ گفتوگویی است، باید توضیح دهد که چه اموری را نفی و چه اموری را اثبات میکند. اموری که اهل گفتوگو آن را سلب میکنند از این قرارند:
۱. مواجههای که با هدف حذف دیگری صورت میگیرد؛ ۲. کنارهگیری از دیگری ۳. تحمیل عقیده به دیگری.
مواجهۀ گفتوگویی با دیگری هم مبتنی بر چند اصل است. اصلِ نخست این است که انسانها همه عناد ندارند. این اصل با این برداشت مطرح میشود که بر اساس آیۀ «سواء علیهم أأنذرتهم ام لمتنذرهم لایؤمنون»، در غیر مسلمانان اثری از حقپذیری وجود ندارد و اگر نگاه به غیرمسلمانان اینگونه باشد، دیگر مجالی برای گفتوگو نیست.
مفسرینی مانند علامه طباطبایی این آیه را توصیفی کلی برای همۀ کفار نمیدانند. در واقع، این آیه برای آن دسته از کفاری است که عناد دارند و چون معاندند هرگز حقیقت را نمیپذیرند. میرزای قمی هم معتقد است که عناد و لجاج مأخوذ از مادۀ کفر است و قرآن همۀ غیرمسلمانان را کافر نمیداند. با این رویکرد، بسیاری از انسانها حقیقت را میپذیرند و اگر مسلمان نیستند، به این حقیقت نرسیدهاند. مردم عادی قاصرند و اهل تشخیص نیستند؛ زیرا به مکتب و آیین خود یقین دارند و شک و شبههای در ذهن آنها وجود ندارد.
اصل دیگر دربارۀ گفتوگو این است که گفتوگو باید در فضایی توأم با انصاف صورت گیرد. فضای گفتوگو فضای فقدان قطعیت دربارۀ اعتقادات خود و دیگری و داوری نکردن خود و دیگری است. در گفتوگو انسان از اعتقادات خود فاصله میگیرد و در موضع انصاف قرار میگیرد. پیامبر نیز در احتجاج با کفار چنین گفت:« أنا أو إیاکم لعلی هدًی أو فی ضلال مبین.»
امام صدر در آثار خود دو اصل برای گفتوگو مطرح کردهاند. نخست آنکه گفتوگو نیاز به فضای آزاد دارد تا مؤثر و مفید باشد. ایشان میگوید که آزادی یعنی خوشگمانی به انسان و حال آنکه نبود آزادی یعنی بدگمانی به انسان. در متون فقهی به جای خوشگمانی و بدگمانی عنوان قصور و تقصیر آمده است.
اصل دیگر را امام صدر در تفسیر سورۀ کافرون مطرح کرده است. او معتقد است که در گفتوگو نباید اصول و مبانی خود را زیر پا بگذاریم. بر اساس شأن نزول این سوره، کافران چند پیشنهاد به پیامبر میدهند که پذیرفتن آنها عدولِ از توحید بوده است. پیامبر نیز این پیشنهادها را رد میکند.
امام موسی صدر بر اساس آیۀ «لاتجادلوا أهل الکتاب إلا بالتی هی أحسن إلا الذین ظلموا منهم» بیان میکند که این آیه در صدد برقراری نوعی گفتوگوی آرام با اهل کتاب است که با گفتوگوی مسلمانان با مشرکان یا کافران یا ملحدان متفاوت است. انسان مؤمن دو موضع دارد: موضعی در مقابل مؤمنان به خدا و موضعی در مقابل غیرمؤمنان به خدا. اهل کتاب مستحق چیزی جز جدال احسن از جانب ما نیستند، چون با آنها اصول مشترکی داریم. اما به نظر میرسد که این آیه در مقام تفاوت گذاشتن میان اهل کتاب و غیر اهل کتاب نیست. جدال احسن اصلی کلی است و به اهل کتاب اختصاص ندارد.