امام موسی صدر و جوان
محمود گلزاری
تربیت از اصلیترین وظایف و مسئولیتهای یک روحانی، از جمله امام موسی صدر است. کلیدواژه تربیت را میتوان در سراسر رفتار و گفتار امام صدر ببینیم: از گفتارهای تفسیری تا تحلیلهای عاشورایی، از اقتصاد تا فقه و همه و همه. و تفاوت کسانی که صرفا مدعی انجام اصلاحات و فعالیتهای اجتماعی هستند با رهبران اجتماعات و مصلحان واقعی در اندیشه و عملشان نسبت به جوانان است. و این موضوع و این عرصه، امروز در کشور ما، ایران، عرصهای چالشبرانگیز و خطیر است.
در مواجهه با جوانان و مسایل آنان شاهد چهار رویکرد هستیم:
۱. جوانغافلی: یعنی بیدغدغگی و فرق نگذاشتن بین این گروه با دیگران؛
۲. جوانهراسی: یعنی جوان را مظهر عصیان و طغیان و انحراف و فساد انگاشتن؛
۳. جوانفریبی: یعنی به عده معدودی جوان مسئولیتهایی مانند مشاور میدهیم که خود این امر پارادوکس است، زیرا مشاور باید انسانی باتجربه و احیایاً با سن بیشتر باشد.
۴. جوانباوری.
در نگاه امام صدر نیروی اصلی برای توحید، اسلام و تشیع، جوانان هستند. وی در جایی میگوید که امید من به شما جوانان است و تأکید میکند که همان مقدار که نیاز جوان به عناصر فریبنده بیشتر است، صبر او در مقابل آنها نیز بیشتر است؛ هم صبر در مصیبت و هم صبر در معصیت و هم صبر در طاعت. عمل ایشان بیشتر از سخنشان نشاندهنده استفاده از جوانان برای تغییر وضعیت محرومان در آن سوی جهان است.
در نگاه امام موسی صدر جوانان ویژگیهایی دارند که دیگر گروههای سنی ندارند؛ مانند قدرت و فرصت بیشتر و تعهد و وابستگی کمتر. امام صدر میگوید که مهمترین عامل در برابر تغییر، وابستگیهای اجتماعی است. وابستگیهای اجتماعی مانع میشوند تا در مقابل نابرابریها و ایستاییها بایستیم. بنابراین، به آنها تن در میدهیم و محافظهکار میشویم. در دوره کوتاه جوانی این وابستگیهای اجتماعی کم است. در نتیجه، جوان قدرت مقابله با مشکلات و ایستاییها را دارد و آماده تغییر و تحول است.
امام صدر در برخورد با جوانان هم از شیوه تسامح و هم از شیوه نصیحت استفاده میکند و تعبیر خودشان این است که: در مواجه با جوانان چشمی را باز میکنم و چشم دیگر را میبندم. این نگاه را میتوان نتیجه دو باور دانست: باور به نقش و وظیفه تربیتی امام و رهبر و باور به نقش سازندگی جوان و استعداد شگرف او برای شکوفا شدن و شکوفا کردن.