امام موسی صدر؛ ستیز با پوپولیسم
سخنران: دکتر محمود سریعالقلم
یکی از موضوعهای مورد علاقه اساتید و دانشجویان سیاست، مطالعه موردی یک شخصیت تاثیرگذار و واکاوی کنشها و اقدامهای او در سطح جهانی است. امام صدر، با توجه به تحصیلات دینی، مراودهها و تعاملات گسترده با شیعه و سنی و مسیحی و سران کشورهای عربی و غیرعربی، و حضور در معرکه تحولات منطقهای و بینالمللی شخصیتی در خور مطالعه است. بحث پوپولیسم به لایهای مسلط در اندیشه و عمل ایرانی برمیگردد، و چون ایشان را از این حیث متفاوت از دیگران میبینم، علاقهمندم این بُعد از شخصیت ایشان شناخته شود.
«پوپولیسم» واژهای است که در آمریکای لاتین متولد شده است و از واژه «پوپولاس» به معنای مردم میآید. این واژه در مقابل خردگرایی و عقلانیت و نخبهگرایی است. پوپولیسم نوعی مزاج سیاسی است که ارتباط تنگاتنگی با دیکتاتوری امریکای لاتین دارد. پوپولیسم معمولاً بیثباتی به همراه دارد و مردم را در یک فضای محدود زمانی، مکانی و فلسفی محصور کند تا اینکه بتواند اهداف خود و گروه خاص خود را پیش ببرد.
پوپولیسم و رهبران پوپولیستی واجد ویژگیهایی هستند که در عرصه عمل و سیاستورزی ظهور و بروز مییابد. برخی از مؤلفههای پوپولیسم و رهبران پوپولیست را میتوان از این قرار دانست:
۱. پوپولیسم معمولاً بیثباتی به همراه دارد. پوپولیسم برای دنیای پیچیده امروز جریان فکری و سیاسی بسیار خطرناکی است و میتواند مردم یک کشور را هرچند در دورۀ کوتاهی راضی نگه دارد، اما آینده آنها را تخریب میکند؛ ۲. پوپولیسم مخالف مشورت کردن، مبارزه با خودخواهی، تبادل فکر و با استدلال کار کردن است؛ ۳. پوپولیسم تفاوتها را به رسمیت نمیشناسد و همه را یکسان میبیند؛ ۴. پوپولیسم یعنی ما در زندگی قاعده نداریم و با قاعده کار نمیکنیم؛ ۵. رهبران پوپولیست با دیدگاه اشتباه مردم همراهی میکنند؛ ۶. پوپولیسم به روش اعتقاد ندارد؛ ۷. پوپولیسم با واقعبینی و واقعگرایی ناسازگار است؛ ۸. پوپولیسم مخالف تغییر است.
با مراجعه به زندگی امام موسی صدر میتوان دریافت که رفتار و شیوه ایشان برخلاف نگاه پوپولیستی است. برخی از این رفتارها و رویکردها که با یک یا چند مؤلفۀ پوپولیسم در تضاد است، بدین شرح است:
یک. امام موسی صدر گاه چند روز متوالی بیش از دو سه ساعت نمیخوابید و مرتب در بین افراد و جریانها در حال رفت و آمد بود تا یک موضوع را به اجماع برساند. یعنی میکوشید که افراد را به هم نزدیک کند.
دو. عملکرد امام موسی صدر نشان میدهد که ایشان وقت خود را صرف باورها و اعتقادات کرد نه صرف ظاهر. این اقدام نشاندهندۀ این است که او نه تنها نظم فکری داشته است، بلکه برنامۀ عملی و اجرایی هم داشته و در صدد کادرسازی و تربیت یک جمع برای اهدافی بزرگ بوده است.
سه. امام موسی صدر درباره مخالفانش میگوید: «من تحمل نخواهم کرد اگر خاری در چشم یکی از مخالفان من باشد.» ایشان در عمل هم این حرف را نشان میداد؛ یعنی با کسانی که مرتب علیه ایشان سخن میگفتند، در نهایتِ اخلاق و احترام برخورد میکرد.
چهار. یکی از ویژگیهای امام موسی صدر انصاف ایشان است. در واقع، او خوبیها و بدیهای افراد را باهم میدید.
پنج. امام موسی صدر نشان میداد که به صورت نقشهای ذهنی، کار بلندمدتی در نظر دارد. او وقتی وارد لبنان شد، سراغ کار نظامی نرفت، بلکه سالها به دنبال بنیانهای اجتماعی و تربیت کادر بود. او به دنبال این بود که افراد را از نظام سنتی دینی بیرون آورد و به نظام اعتقادی تبدیل کند. پس از آن، به سراغ کارهای سیاسی و نظامی در لبنان رفت.
شش. امام موسی صدر با دیدگاههای خطای مردم همراهی نمی کند. در داستان بستنیفروش مسیحی، او خود را با مردم همراه نکرد.
هفت. یکی از برجستهترین و مهمترین ویژگیهای امام موسی صدر این است که فاصله بین فکر و عملش بسیار کم است.
هشت. امام موسی صدر به دنبال تغییر بود و برای تغییر صرفاً از سخنرانی استفاده نمیکرد؛ ساختار میساخت و خودش میکوشید که درست عمل کند.
نه. در عملکرد و منظومۀ فکری امام موسی صدر هر فرد، فرقه یا گروهی جایگاه خاصی دارد و ایشان از روشهای متفاوت در برخورد با افراد متفاوت استفاده میکردند که این کار حضور ذهن فراوانی میخواهد.
ده. امام موسی صدر برای مردم احترام قائل بود، به فکر مردم بود و برای مشکلات مردم برنامهریزی و سفر میکرد تا منابعی به دست بیاورد و برای مشکلاتشان هزینه کند؛ اما وقتی به حوزۀ فکر و برنامهریزی میرسید، با بهترینها مشورت میکرد.
یازده. ایشان در یک چارچوب جهان را بهخوبی میفهمد و برنامهریزی میکند و قدم به قدم به دنبال اهداف عالی خودش حرکت میکند. بنابراین، نه تنها نظام فکری امام موسی صدر را پروسهمحور و عقلمحور میبینیم، بلکه میبینیم که ایشان برای تحقق هر امری با برنامهریزیهای انباشتی حرکت میکرد.
دوازده. امام موسی صدر واقعبین و واقعگرا بود و بر این اساس مدار اهداف خود را پیش میبرد.
این وجوه فکری و رفتاری امام موسی صدر برای منِ دانشجوی علم سیاست، که جهان صنعتی و آیتیمحور را مطالعه کردهام، بسیار جذاب است. چون این ادبیات آن زمان نبوده است. اینکه فردی با دانش اقتصاد دانشگاه تهران در اوایل دهۀ سی شمسی بتواند این نظم فکری را داشته باشد و اینگونه عمل کند، در عصر خودش بسیار مهم است و در همۀ دورهها نیز میتواند الگو باشد.