مقام و منزلت انسان در اندیشه امام موسی صدر
سخنران: دکتر احمد پاکتچی
رشتۀ فلسفۀ انسان به پرسشهایی پاسخ میدهد که دربارۀ ماهیت انسان و جایگاه انسان در این جهان است. چیستی و منشأ و ویژگیها و غایتِ انسان از جمله مسائلی هستند که در این علم بدانها پرداخته میشود. امام صدر به نوعی انسانگرایی با خدا معتقد است که در غرب هم سابقه دارد و به آن انسانگراییِ دینی میگویند. اولریش فن هوتن و رنه فان ریسن از چهرههای شاخصِ این تفکرند.
امام صدر در تعریفِ انسان با روشی منطقی جنس و فصل را ذکر میکند. او انسان را ساختۀ خداوند میداند که صاحبِ حیاتِ جاودانه است و با این تعریف به این ساختار فکری میرسد که انسان دو گونه زندگی دارد: زندگی دنیوی و زندگی جاوید. امام صدر انسان را به منزلۀ موجودی واحد و یکپارچه میبیند و جسم و روح او را با هم در نظر میگیرد و از نوعی اتصال و اتحاد سخن میگوید و نه همراهی و همنشینی. با این نگاه، اگر ما در نسخهای که برای انسان میپیچیم، یکی از این دو جنبه را نادیده بگیریم، آن نسخه ناقص است. او برای صورتبندی چیستی انسان او را موجودی دارای بیم و امید معرفی میکند و گرایش انسانهای اولیه به پرستش را به سبب ترسها و اضطرابهایشان میداند، اما بر خلاف برخی از متفکران غربی، که در این مسئله با او همرأی هستند، مسئله را به حذف باورها و پرستش از زندگیِ انسان تعمیم نمیدهد.
امام صدر به وضعیت انسانِ مدرن توجه دارد و بر آن است که دنیای امروز فشار روانی بسیاری برای افراد به وجود آورده است و علت بی انگیزگیها و فقدان اهدافِ والا همین فشار و ترس روانی انسانِ مدرن است. او تأکید میکند که دین تنها وسیله برای کامیابی است و کامیابی را امری سوبژکتیو میداند و نه ابژکتیو.
انسانِشناسیِ امام موسی صدر متوجه به جمع انسانی است، و نه فرد انسانی. او میگوید که اگر قرار است انسان، بما هو انسان، کاری انجام دهد، لازمهاش درک وجود جمعی انسانها و شناسایی نیروی جمعی آنهاست. این تعبیر بر اهمیت و محوریت جمع و کار جمعی تأکید میکند. در اینجا سخن از فرد انسانی نیست، و باید از تواناییهای همۀ گروههای انسانی استفاده شود تا به نتیجۀ مثبت رسید. با این بینش تفسیر دیگری هم از آیۀ فطرت به دست میدهد. او تفسیرش را متوجهِ اینکه فطرت منبع شناخت است، نمیبرد، بلکه آیه را در مقامِ دعوت و انسجامِ جامعه و تکیه بر همۀ افراد جامعه تفسیر میکند و سازماندهی و شکلدهی امت نیز تمامیت جمعی را میطلبد.
از دیدِ امام صدر تمدن باید بر همۀ ساحتهای انسان و همۀ گروههای انسانی تمرکز داشته باشد و همین رویکرد مبنایِ فکری ایشان برای الفت میان جامعۀ مسیحی و جامعه مسلمان در ساحتِ عمل بود. او تمدن را بر اساس حالتهای ذهنی و درونی انسان تعریف میکند و نه نمودهای بیرونی فنون و فناوری. بر این اساس، توسعۀ فرهنگ در جامعه مبتنی بر تجربۀ خودآگاهانۀ مردم آن جامعه است و نه صرفاً مبتنی بر تکرار تقلیدی و بزرگنمایی اعتقادات پیشینیان.
او چهار بُعد وجودی برای انسان قائل است: ۱. انسان موجودی است عینی که با اعیان دیگر از نظر آزادی انتخاب متفاوت است؛ ۲. انسان تا حد بسیاری، از طبیعت و موجودات اطراف متأثر است؛ ۳. انسان موجودی است اجتماعی که به میزان بسیار و بهطور خودجوش با همنوعان خود تعامل دارد؛ ۴. انسان مخلوق خداوند است و این نسبت بر شخصیت انسانی و همۀ پیوندهای او تأثیر میگذارد.
- امام صدر آزادی را معشوق انسان تعبیر میکند. با اینکه آغاز آزادی و اختیار انسان از نظر امام صدر، در مباحث کلامی متون جبر و اختیار است؛ در آن نقطه متوقف نمیشود و فراتر از آن به نوعی استعمارستیزی و استبدادستیزی و جنگستیزی منجر میشود. بنابراین، کاربرد اجتماعی هم پیدا میکند. امام صدر در تقابل میان آزادی و محدودیت به نسبت انسان و خدا میپردازد و ضعفها و محدودیتها را با نگاه دینی مینگرد. او بیان میکند که دین برای ناکامیها هم ارزش قائل است. علاوه بر این قوتها و انگیزههایی در انسان وجود دارد که ممکن است به ضعف و کانون بحران تبدیل شود. دین میتواند این انگیزهها و قوتها را مدیریت کند.
- مقهور شدن همیشه در مقابل دشمن نیست؛ بلکه بیشتر در مقابل وضعیتی است که محیط به ما تحمیل میکند و انسان کسی است که بتواند در مقابل محیط مقاومت کند و ارادۀ خود را به ظهور برساند. امام صدر در موضوع تأثیر از محیط راه اعتدالی در پیش میگیرد و تأکید میکند که انسان باید نگاهی هوشمندانه و بااراده به محیط داشته باشد و در پدیدآوردن آن مشارکت داشته باشد.
- امام صدر معتقد است که جامعه چیزی نیست جز افراد و تعامل بین افراد و سه علتِ اصلی تعاملِ اجتماعی میان افراد را بدین قرار بیان میکند: ۱. تفاوت در شایستگیها؛ ۲. بزرگ بودن اهداف و ترسها و خطرهای پیش روی انسان نسبت به تواناییهای انفرادی او؛ ۳. عواطف انسانی.
- پیوند انسان با محیط اطراف و تعامل اجتماعی انسان با دیگر انسانها، همه، تحت تأثیر ارتباطش با خداست. او معتقد است که در جهان نظامی تعاملی، فراتر از آنچه میدانیم، وجود دارد و ما آمادگی داریم در این نظام کارهایی انجام دهیم که در حالت عادی انجام دادن آنها عاقلانه نیست. اینجاست که غیبباوری در دیدگاه امام موسی صدر، عملاً به بسط ویژگی الهی بودن انسان تبدیل میشود و در غیبباوری بسیاری از رفتارهای انسان را توضیح میدهد.