خلاصه سی و دومین درس‌گفتار ماهانه اندیشه و عمل

 قرآن در نواندیشی دینی امام موسی صدر

سخنران: دکتر مجید معارف

شناخت مبانی قرآن‌شناسی امام موسی صدر مقدم بر دیگر مباحث است؛ زیرا تا زمانی که تعریف امام موسی صدر از قرآن و مبانی قرآن­‌شناسی ایشان روشن نشده باشد، نمی‌­توان راجع به جایگاه قرآن در نواندیشی ایشان سخن گفت. با مطالعۀ آثار امام موسی صدر سه دسته مبانی را می‌­توان استخراج کرد: ۱.مبانی تاریخی؛ ۲.مبانی کلامی؛ ۳.مبانی علمی.

مقصود از مبانی تاریخی برداشت‌­های قطعی امام موسی صدر از روایاتی است که در کتاب­‌های شیعه و سنی دربارۀ قرآن و سرگذشت این کتاب الهی وجود دارد. مبانی تاریخی امام موسی صدر در تفسیر از این قرارند: حفظ (حفظ در حافظه‌­ها) قرآن توسط صحابیان صدر اسلام؛ کتابت و تدوین قرآن به امر پیامبر و توسط صحابیان کاتب؛ نزول دوگانۀ قرآن (دفعی و تدریجی)؛ مصونیت قرآن از هرگونه تحریف و زیاده و نقصان.

علم کلام علم اعتقادات است. قاعدتاً، هرکسی نوعی ساختار و پیشینۀ اعتقادی و جهان‌بینی دارد. مبانی کلامی و اعتقادی امام موسی صدر در خصوص قرآن را می‌توان این‌گونه فهرست کرد: اعجاز جاودانۀ قرآن؛ حجیت شرعی قرآن و سلامت آن از هرگونه تحریف؛ وحیانی بودن الفاظ و ظواهر قرآن؛ مراتب متعدد معنایی قرآن؛ توافق کامل قرآن با علم؛ هدایت­‌گری قرآن بر پایۀ نصوص قرآنی و حدیث شریف ثقلین؛ جامعیت معنایی قرآن دربارۀ حقایق هستی.

مبانی علمی تفسیر همان اصول تفسیری مفسر است. مبانی علمی امام صدر بدین شرح است: حجیت ظواهر قرآن و فهم‌­پذیری قرآن کریم؛ عرفی بودن زبان قرآن برای اعراب عصر نزول؛ فهم فراعصری قرآن در پرتو مداوم و دریافت­‌های نوبه‌نو؛ ارتباط آیات با یکدیگر؛ تفسیرپذیری قرآن با استفاده از خود قرآن.

امام موسی صدر مفسری است که به علوم تفسیری یا لوازم منطقی تفسیر ملتزم ­است. آشنایی با فرهنگ و زبان عرب، آشنایی با تاریخ اسلام، در نظر گرفتن ظواهر الفاظ و شواهد یک آیه در جاهای دیگر از جملۀ لوازم منطقی تفسیر است. برای درک التزام وی به لوازم تفسیری، می‌­توان به این نکته اشاره کرد که ایشان هم معتقدند که باید برداشت­‌های نوبه‌نو از قرآن داشته باشیم و هم اینکه این برداشت­‌ها باید در چارچوبی علمی و قاعده‌­مند صورت گیرد.

امام صدر در مسیر تفسیر خود، از نقش علوم تفسیری، عقل، روایات و نقش خود آیات در فهم مفاهیم قرآن غافل نبوده‌­اند و گاهی، علاوه بر تدبر و تتبع شخصی خود، به دیگر تفاسیر، به‌خصوص به تفسیر مرحوم علامه طباطبایی، استناد کرده‌­اند. امام موسی صدر در مباحث غیرتفسیری خود به شکل استشهاد و اقتباس و تلمیح و اشاره از قرآن بهره برده است.

نواندیشی دینی امام موسی صدر به معنای مفهوم­‌گیری وی از آیات قرآن است. «مفهوم» در برابر «منطوق» قرار دارد که همان برداشت­‌هایی است که او از آیات به دست می‌­دهد.

امام موسی صدر ایدئولوگ و انقلابی‌ای مصلح است که به‌شدت به نجات مسلمانان می‌­اندیشید. او معتقد است که برای آنکه مسلمانان به اوج عزت برسند، راهی جز بازگشت به قرآن ندارند و باید مفاهیم قرآنی به شکل پویا و انقلابی تفسیر شود و مسلمانان بر مبنای آن مفاهیم عمل کنند.

یکی از مؤلفه‌­های نواندیشی دینی امام صدر بر مبنای قرآن، «بازشناسی اصول و فروع دین و مصداق­‌شناسی آن­ها» است. او تفسیر متکلمانه از اصول و فروع دین را نمی‌­پذیرد و با استناد به آیات آغازین سورۀ بقره می­‌گویند که انفاق و زکات اصلی است که در قرآن، در کنار اصل نماز وارد شده است.

در بینش قرآنی امام موسی صدر، امری معنوی مثل ایمان به غیب و ایمان به معاد به موازات مسئله‌­ای اجتماعی قرار می­‌گیرد که نادیده گرفتن آن اسباب انحطاط بشر را فراهم می‌­سازد. بر همین اساس است که عشق به مردم، اصرار بر اجرای عدالت و ایمان به ارزش‌­ها از مؤلفه‌­های ایمان به خدا تلقی می­‌شود.

بازشناسی مفهوم دعا و کارکرد آن دیگر مؤلفۀ نواندیشی دینی امام موسی صدراست. او در مقابل کسانی که دعا را جانشین عمل می­‌کنند و کسانی که به طور کلی منکر دعا و تأثیرآن هستند، معتقد است که دعا کارکرد دوگانه دارد: به هنگام اضطرار سبب است و در وضعیت عادی وسیلۀ ارتباط با خدا و تقویت رابطۀ فرد با خداست. انسان در عین اینکه کار و تلاش می­‌کند، از دعا روحیه و امیدواری اخذ می­‌کند.

سومین مؤلفۀ نواندیشی امام موسی صدر بازشناسی مفهوم امانت الهی است. درباره مصداق آیۀ ۲۷سوره احزاب دیدگاه­‌های مختلفی وجود دارد. عرفا آن را عشق می‌­دانند و متکلمان اختیار و فلاسفه عقل. امام صدر به‌منزلۀ مصلح اجتماعی و متفکر، این امانت را «مسئولیت» تلقی می­‌کند و معتقد است که انسان موجود مسئولی است که مسئولیتش زادۀ آگاهی است. هرچه آگاهی بیشتر می­‌شود، مسئولیت هم سنگین‌­تر می‌­شود، تا جایی که مسئول‌­ترین انسان­‌ها پیامبرانند.

و بالأخره، چهارمین مؤلفۀ نواندیشی امام صدر، بازشناسی مفهوم عبادت است. او معتقد است که بندگی عبودیت است نه عبادت، و عبادت و عبودیت هم به‌لحاظ ریشۀ لغوی متفاوت‌اند و هم به‌لحاظ مفهومی. تفسیر ایشان از عبادت این است که عبادت یک شأن است برای تمام عناصر هستی ازجمله انسان. وی از مفهوم عبادت، آزادی را استنباط می‎کند و توجه بسیاری به روح عبادت دارد. در واقع، او با بازشناسی مفهوم عبادت در پی تعالی این مفهوم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.