محمد قبادی، پژوهشگر تاریخ معاصر
گاهی به این فکر میکنم که در این چند صد سال اخیر خاندانهایی بودهاند که از میانشان عالمان و دانشمندانی رشد کردند و بالیدند که حوزه تاثیر گذاریشان در فرهنگ و اجتماع و حتی سیاست چنان ریشهدار و گسترده بوده و هست که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. خاندانهایی که برایشان تاریخ نمیسازند، بلکه آنانند که تاریخ میسازند و خود در آن نقش محوری دارند.
خاندانهای تاریخساز
برای یافتن عالمان و دانشمندانی از چنین خاندانها شاید بتوان به چند معیار کلی رسید.
نخست آنکه آنان علمی داشتند که به عمل درآورده بودند و همانگونه زندگی میکردند که میاندیشیدند و همین موضوع سبب میشد جامعه به علمشان اعتماد کرده و در نتیجه آنان را به عنوان الگویی شایسته برای خود بیابند و محل رجوع خود قرار دهند، چرا که در یک کلام عالمِ عامل بودند.
دیگر آنکه آنان در زمان خویش متوقف نبودند بلکه یک گام و بلکه بیشتر جلوتر از زمانه خود میزیستند و این جز به علم و درک عمیق و تحلیل درست از آن علم ممکن نبوده است.
آنان با علم و درایتی اینچنین جامعه را از پس خود به جلو میکشیدند و در یک کلام پیشرو بودند.
سه اینکه آنان به یک جهانبینی جهانشمول عقیده داشتند و در نتیجه آن افراد جامعه را با هر عقیده و ظرفیت در مقام انسان میدیدند.
آنان جامعه انسانی را به خودی و غیرخودی، به کافر و مسلمان، به دیندار و بیدین، به شیعه و سنی یا حتی به مسلمان و غیرمسلمان و زرتشتی و مسیحی و کلیمی تقسیم نمیکردند و در این مهم به تقریب فکری و تحبیب قلبی انسان توجه داشتند و در یک کلام برای صلح تلاش میکردند.
چهار؛ آنان فارغ از نگاه و جهانبینی جهانشمول، به جامعه نگاهی تربیتی داشتند و میکوشیدند تا جامعه را با پندار و گفتار و رفتاری انسانی تربیت کنند و آگاهی بخشند و به خودباوری برسانند تا از این رهگذر، جامعه راه صواب را دریابد و خود را به یک جامعه موعود و مطلوب انسانی نزدیک و بلکه برساند.
و البته که آنان قائل به حرکت جبری و دستهجمعی انسان به سوی آنچه پروردگارش وعده داده بود، نبودند و بالعکس درصدد اصلاح و تربیت جامعهای بر مدار اخلاق بودند و در یک کلمه معلمی میکردند و اصلاحگر بودند.
پنج؛ آنکه در مشقت و گرفتاری جامعه و حل آن پیشقدم و میداندار بودند. سایهنشین نبودند و ریاست نمیکردند و اگر لازم بود خون میدادند و همین کافی بود تا جامعه آنان را به عنوان فرمانده در میدان ببیند و در یک کلام مجاهد بودند.
آشنایی با سلوک و نگاه تربیتی صدرها
این پنجگانه نه حق مطلب است که مقدمهایست بر شناختشان و کتاب «به رنگ صبر» به کوشش خانم فاطمه نقوی میتواند یکی از راههای شناخت برخی از آنان باشد.
این کتاب حاصل گفتوگو و قلم کوشنده با خانم فاطمه صدر است. همو که مادرش دختر حاجآقا حسین طباطبایی قمی و پدرش آقا سید صدرالدین صدر، مرجع تقلید و منتسب به خاندان صدر و شرفالدین بود؛ همسرش آقا سید محمدباقر صدر و برادرانش آقا سید رضا و آقا سید موسی صدر در زمره مراجع و عالمان دین بودند و او خود در همین دامان رشد کرد و بالید.
کتاب «به رنگ صبر» ظاهراً خاطرات گرم و صمیمی و جدی فاطمه خانم صدر است از فراز و فرودهای زندگیاش، اما سرشار از روایتهای متعدد از کسانی که با آنان زیسته است، میباشد.
روایتهایی که قرائت رسمی خاندانی به دست نمیدهد، بلکه روایتهایی است از لایههای زیرین و درونی خاندان صدر که من از آن به “اندرونیات” تعبیر میکنم، روایتهایی که در نوع خود کم نظیر یا شاید بینظیر باشد.
خواننده در این کتاب ۵۵۰ صفحهای نه فقط با بخشی از تاریخ خاندانی صدر آشنا میشود بلکه میتواند از زبان بیغل و غش فاطمه خانم صدر به سلوک و نگاه تربیتی صدرها آشنا شود.
این کتاب همچنین از جنبه فرهنگی و اجتماعی و رعایت برخی آداب و رسوم مردم ایران و عراق خاصه در میان عالمان جالب توجه است.
برخی نکات عاطفی آمیخته به تعلقات مذهبی به کتاب رنگ و بوی خوشایندی داده است، از جمله اینکه میگوید: «اسمم فاطمه است. پدرم به من میگفتند فاطمه خانم. میگفتند فاطمه اسم مطلق حضرت زهراست، بی “خانم” نمیشود گفت.»
«به رنگ صبر» کتاب شایسته ایست برای شناخت ظرافتها و ظرفیتهای روحی و شخصیتی کسانی چون امام موسی صدر و آمنه صدر (بنتالهدیٰ صدر) و بطور خاص آقا سید محمدباقر صدر.
دستگیری و بگیر و بندهای منتهی به شهادت آقا سید محمدباقر صدر و بنتالهدیٰ صدر توسط مأموران حزب بعث و رژیم صدام و نیز مرارتها و سختیهای توأم با ترس و وحشت خانواده شهید صدر و صد البته مقاومت و صبوری فاطمه خانم صدر در این مواجهه، یکی از منابع با اهمیت در تحقیقات تاریخ مرتبط است که نمیتوان از آن چشم پوشید.
کتاب «به رنگ صبر» را خانم نقوی در سه فصل تنظیم کرده و پیشگفتاری در چگونگی کارش به صداقت نوشته، پینوشتها، اسناد و تصاویری نیز ضمیمه آن کرده و گاهی نیز ذوق ادبیاش را هرجایی که مناسب حال متن دیده، بهکار بسته است و قطعه و بندی از کتاب سترگ بینوایان اثر ویکتور هوگو را چاشنی اثرش کرده است.
این کتاب خواندنی را موسسه فرهنگی تحقیقاتی صدر در سال جاری (١٣٩٩) منتشر کرده است.