بعد هدایتگری قرآن در نگاه تفسیری امام موسی صدر
سخنران: حجتالاسلام دکتر محمدعلی مهدوی راد
قرآن کتاب هدایت و کتاب زندگی است. بر این اساس واجد ویژگیهایی است. اول اینکه اگر قرآن کتاب هدایت برای مردم است، باید زبان و بیان آن هم برای مردم باشد. قرآن در مسیر حرکت نازل شده است و آرام آرام هدایتگرانه وشنیدنی است.
دوم اینکه تفسیر در تاریخ و تمدن اسلام با پیامبر (ص) آغاز شد. ایشان ضمن ابلاغ قرآن آن را تبیین میکردند تا برای همگان قابل فهم باشد و در آن تدبر کنند.این بُعد از مسئولیتهای پیامبر با ائمه(ع) استمرار یافت.
سوم اینکه تفسیر قرآن که با پیامبر آغاز شد در دورۀ صحابه آرام آرام شکل کتابت یافت. سپس، در دورۀ تابعین کتابت گسترش یافت و پس از آن دو نوع تفسیر رواج یافت: تفسیر تمدنی و تفسیر هدایتی. تفسیر هدایتی به تعبیر شهید محمدباقر صدر تفسیر استنطاقی است.
سپس، گونههای دیگر تفسیر نیز بهوجود آمد: تفسیر ادبی، تفسیر تاریخی، تفسیر فقهی، تفسیر عارفانه، تفسیر فلسفی و تفسیر کلامی. روایات ائمه راهبرد تفسیر تاریخی و فقهی و ادبی و کلامی و حتی فلسفی هم دارد؛ اما جانمایۀ روایات ما تفسیر هدایتی است.
یکی از اصول و مبانیای که ائمه(ع) به ما آموختند، توسعۀ معنایی است. توسعۀ معنایی یعنی بر این باور باشیم که این لفظ، معنایی در عرض دارد، نه در طول. یعنی همزمان که این معنا اراده میشود، معنای دیگر هم اراده میشود و نباید معنای آن را محدود کنیم.
امام موسی صدر قرآن را بهمثابۀ کتابی در زندگی تلقی میکند و تفسیرش با تفسیر ائمه(ع) همسوست؛ یعنی قرآن را در جایگاه کتاب هدایت و کتاب زندگی و راهنمای سلوک فردی و اجتماعی بیان میکند.
یکی از مبانی امام صدر در تفسیر هدایتی توسعۀ معنایی آیات قرآن است. وی با بیان اینکه همین الفاظ و معانی و ترتیب آیات و سور از جانب خداست، توضیح میهد که متن را باید در افق نگاه پدیدآورندۀ آن درک کنیم و از این رهگذر توسعۀ معنایی آیات قرآن را تبیین میکند.
فیالمثل، علامه طباطبایی «ماعون» را نیازمندیهای انسان میداند و معقتد است نیازمندیها همینهایی است که در زندگی عادی وجود دارد؛ اما امام موسی صدر «ماعون» را به فضای اجتماعی و فرهنگی انسان پیوند میدهد. ایشان میگوید «ماعون» احتیاج انسان است؛ که این احتیاج شاید گاهی فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و… باشد.
تفسیر ایشان از واژه «نفاثات» در سورۀ فلق نیز شایان توجه است. ایشان معتقد است که منظور از این واژه تنها زنانی نیستند که در گرهها میدمند بلکه افرادی که عمداً در مسائل روحی و اجتماعی و سیاسی اختلال ایجاد میکنند و مانع پیشرفت انسان و اجتماع میشوند، دمندگان در گرهها هستند.
ممکن است این نفاثات دوست یا مدیر جامعه و یا استکبار باشد که گره اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و اخلاقی درست کند و مدام بر آن گرهها بدمد. از دیگر مصادیق این توسعۀ معنایی تفسیری است که ایشان از انفاق و غیبت و شب قدر به دست دادهاند.