تولد و تحصیلات
۱۳۰۷
سید موسی صدر ۱۴ خرداد در شهر قم در خانوادهای شهره به علم به دنیا آمد. نسب خانوادگی او به سید صالح در روستای شحور در منطقۀ جبل عامل در جنوب لبنان میرسد. آنها از نسل امام موسی بن جعفر(ع) هستند.
۱۳۱۳
تحصیلات ابتدایی را در قم آغاز کرد و در سال ۱۳۲۶ تحصیلات دبیرستان را به پایان رساند.
۱۳۲۰
وارد حوزۀ علمیۀ قم شد و تحصیلات حوزوی را تا نیل به درجۀ اجتهاد ادامه داد.
۱۳۲۹
در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران تحصیل در رشتۀ اقتصاد را آغاز کرد و در سال ۱۳۳۲ فارغالتحصیل شد. او از نخستین روحانیونی بود که در دانشگاه به تحصیل علوم جدید پرداخت و در کنار آن به تحصیل و تدریس در حوزه نیز مشغول بود. در این سالها جنبش ملیسازی صنعت نفت را دنبال میکرد.
۱۳۳۳
برای تکمیل تحصیلات حوزوی به نجف رفت و به «جمعیۀ منتدی النشر» پیوست که به برگزاری و ترویج نشستهای فرهنگی اهتمام میورزید. او به عضویت کادر اداری این انجمن درآمد.
۱۳۳۷
به حوزۀ علمیۀ قم بازگشت و با همکاری عدهای از فضلای قم، مجلۀ مکتب اسلام را پایهگذاری کرد و سردبیری آن را به عهده گرفت و چندین مقاله در آن نوشت. مکتب اسلام نخستین مجلۀ فرهنگی اسلامی بود که حوزۀ علمیۀ قم منتشر کرد.
ورود به لبنان
۱۳۴۸
به ریاست مجلس اعلای شیعیان برگزیده شد و برنامۀ کاری این مجلس را اعلام کرد. او مذاهب اسلامی را به یکپارچهسازی شعایر دینی دعوت کرد و دربارۀ خطر فزایندۀ صهیونیسم هشدار داد و بر حمایت خود از مقاومت فلسطین برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی تأکید کرد. همچنین، اعلام کرد که فرقههای متعدد در لبنان پنجرههایی تمدنی به سوی دنیاست.
در نامهای تاریخی خطاب به شیخ حسن خالد، مفتی اهل سنت لبنان، او را به وحدت شعایر از جمله یکسان کردن اعیاد اسلامی و اذان مشترک دعوت کرد.
با رؤسا و رهبران مذهبی فرقههای لبنان تماس گرفت و از آنان خواست تا در همایشی با هدف یکپارچه کردن تلاشها برای اتخاذ موضع قاطع در قبال جنایت هولناک اسرائیل در به آتش کشیدن مسجد الأقصی گرد هم آیند.
تأسیس مدرسۀ فنیوحرفهای جبلعامل با مدیریت شهید دکتر مصطفی چمران. این مدرسه نقش مهمی در تربیت رزمندگانی داشت که از ابتدا در برابر تجاوزهای اسرائیل ایستادند.
۱۳۴۹
موجی تبلیغاتی برای فراخواندن همه به دفاع از جنوب در برابر تجاوزهای اسرائیل به راه انداخت و خواستار مسلح کردن شهروندان و ارائۀ آموزش دفاعی و تصویب قانون خدمت سربازی اجباری و اجرای طرحهای توسعهای شد و مردم را نیز به ماندن در روستاها و کوچ نکردن دعوت کرد.
هیئت یاری جنوب را با مشارکت رهبران ادیان و مذاهب لبنانی تأسیس کرد. در ۵ خرداد فراخوانی برای اعتصاب مسالمتآمیز عمومی داد. اقشار مختلف مردم و فرقهها و گروههای بسیار از سرتاسر لبنان در این اعتصاب مشارکت کردند. در نتیجۀ این اعتصاب، دولت مجلس جنوب را با هدف مقاومسازی و توسعۀ جنوب و محرومیتزدایی از آن تأسیس کرد.
برای حمایت از مسئلۀ فلسطین سفری دورهای به برخی پایتختهای اروپایی آغاز کرد و در کنفرانسی مطبوعاتی در شهر بن آلمان به تبیین حقیقت مسئلۀ فلسطین پرداخت و تلاش برای یهودیسازی بیتالمقدس را محکوم کرد.
در گفتوگویی مطبوعاتی در فرانسه گفت: «فاجعۀ فلسطین لکۀ سیاهی در وجدان جهانی است و مبارزۀ ملت فلسطین، دفاع از ادیان و قداست قدس است. اسرائیل دولتی نژادپرست و توسعه طلب است و لبنان با توجه به همزیستی ادیان در آن، ضرورتی دینی و تمدنی به شمار میآید.»
در قاهره نیز اعلام کرد که همزیستی پیروان ادیان و مذاهب در لبنان تنها تجربۀ درخشان تمدنی در دنیاست.
طی سفری دورهای و به دعوت مَلِک حسن دوم به مغرب رفت و در دانشکدۀ شریعت دانشگاه قرویین در شهر فاس سخنرانی کرد. او به موریتانی و نیجریه نیز سفر کرد.
۱۳۵۰
برای شرکت در ششمین کنفرانس مجمع پژوهشهای اسلامی به مصر رفت. او که عضو این مجمع بود، در این کنفرانس پیشنهادهایی برای حل مشکلات ملی و اسلامی ارائه داد. در ادامه، از جبهۀ سوئز بازدید کرد و طی چند هفته حضور در این منطقه با رزمندگان ملاقاتهایی داشت و در مساجد، نماز جماعت برپا کرد و خواستار تمسک جستن به دین و اعلان جهاد مقدس در راه آزادسازی فلسطین شد.
نامهای به کشیش انگلیسی هیربرت و. آدامز دربارۀ حقیقت وضع انسانی در منطقۀ خاورمیانه نوشت. او تأکید کرد که وجود فرقهها در لبنان خیر مطلق است، ولی نظام فرقهای شر مطلق است، و فئودالیسم سیاسی به آن رنگ قداست داده است.
سفر به ایران و دیدار با خانواده و مراجع و دوستان ایرانی و بازدید از شهرهای قم و اصفهان و مشهد. در این سفر امام صدر به پیشنهاد برخی شخصیتها از جمله شهید مرتضی مطهری و شهید دکتر بهشتی برای جلوگیری از ریختن خون جوانان زندانیِ سازمان مجاهدین با شاه دیدار کرد. افزون بر این، او برای آزادی دیگر زندانیان سیاسی از جمله مرحوم علیاکبر هاشمی رفسنجانی تلاش کرد.
۱۳۵۱
در شهرک جُوَیّا در جنوب لبنان بیانیهای دربارۀ خطرهای ناشی از افزایش تجاوزهای اسرائیل به جنوب صادر کرد.
برای حمایت از ایستادگی مردم جنوب، فعالیت سیاسی و تبلیغاتی خود را افزایش داد و بیانیههایی خطاب به افکار عمومی در داخل و خارج کشور صادر کرد و در مساجد و کلیساها و دانشگاهها به سخنرانی و ایراد خطبه پرداخت و دربارۀ پیامدهای کوتاهی دولت در پذیرفتن مسئولیتهایش در دفاع از جنوب و توسعۀ مناطق محروم هشدار داد.
در پی حملات اسرائیل به جنوب لبنان، با ارسال تلگرافهایی به رهبران دینی و مذهبی جهان، آنان را به واکنش در برابر تجاوزات اسرائیل فراخواند.
بنا به دعوت مؤسسۀ رشد و توسعۀ سوئد به استکهلم رفت و از مؤسسات و سازمانهای اجتماعی و درمانی این کشور بازدید کرد.
بنا به دعوت مفتی آسیای میانه، شیخ ضیاءالدین باباخانوف، برای دیدار از قزاقستان عازم اتحاد جماهیر شوروی شد.
برای ادای مناسک حج عازم عربستان سعودی شد و با ملک فیصل، پادشاه این کشور، دیدار کرد. تلاش برای وحدت مسلمین و مسئلۀ مقدسات اسلامی شهر بیتالمقدس موضوع گفتوگوی امام با فیصل بود. در ادامه، امام به بحرین و قطر و امارات متحدۀ عربی رفت و با پادشاهان این کشورها ملاقات کرد.
برای شرکت در همایش اندیشۀ اسلامی شهر تیزی اوزوی الجزایر به این کشور رفت. وی در این همایش مقالهای با عنوان «روح شریعت اسلامی» ارائه کرد. شماری از علمای برجستۀ اهل تسنن نقدهایی دربارۀ دیدگاههای امام صدر مطرح کردند و امام نیز پاسخهای خود را به این نقدها دادند.
۱۳۵۲
در خطبۀ نماز جمعه اعلام کرد که تلاش برای آزادسازی فلسطین تلاش برای نجات مقدسات اسلامی و مسیحی و تلاش برای آزادسازی انسان است. او خواستار بیاعتبار نکردن نام خدا در زمین شد، چراکه صهیونیسم با برخوردهایش نام خدا را بیاعتبار میکند.
با آغاز جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، امام صدر در بیانیهای به جهاد دعوت کرد و پیگیرانه به جمعآوری کمکهای داوطلبانه برای رزمندگان پرداخت.
در ماه مارس برای گردهمایی مردمی در شهر بعلبک فراخوان داد که صد هزار نفر گرد هم آمدند.
در ماه مه نیز در صور فراخوان داد که ۱۵۰ هزار نفر در آن حضور یافتند و همگان همراه امام صدر سوگند یاد کردند که تا زمانی که یک انسان محروم از هر فرقهای یا یک منطقۀ محروم در لبنان وجود داشته باشد، آرام نگیرند.
این تجمعها به شکلگیری «جنبش محرومان» و صدور «سند فرهیختگان» در حمایت از جنبش مطالبهآمیز امام صدر با امضای ۱۹۰ شخصیت از رهبران فکری لبنان از همۀ گروهها و فرقههای لبنانی انجامید.
۱۳۵۳
به دعوت آبای کلیسای کبوشیین بیروت در منسک آغاز روزۀ مسیحیان شرکت و خطبۀ آغاز روزه را القا کرد.
برای شرکت در «کنفرانس صلح» که یونسکو آن را برگزار میکرد، به پاریس سفر کرد. در این سفر او با شخصیتهای مختلفی از جمله کاردینال مارتی، اسقف اعظم مسیحیان فرانسه، دیدار کرد.
با سفر به مراکش در مراسم ترحیم علال الفاسی شخصیت مشهور این کشور حضور یافت. او در این سفر با ملک حسن دوم پادشاه مراکش و مسئولان ارشد این کشور دیدار و از مؤسسات فرهنگی و علمی آنجا بازدید کرد.
۱۳۵۴
با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین ماه، امام صدر برای خاموش کردن فتنه و آرام کردن اوضاع در لبنان به تکاپو افتاد و پیدرپی بیانیههایی هشدارآمیز دربارۀ توطئههای دشمن و برنامهریزی برای فتنهانگیزی صادر کرد و لبنانیان را به پاسداری از میهن فراخواند و بر جایگاه انقلاب فلسطین در قلب خود تأکید کرد و فلسطینیان را به پرهیز از ورود به جنگ داخلی لبنان دعوت کرد.
با دعوت امام صدر و زیر نظر او اقدامات لازم برای تشکیل «هیئت گفتوگوی ملی» صورت گرفت. او خطمشی کلی این کمیته را محافظت از همزیستی و تکیه بر گفتوگو و ابزارهای دموکراتیک برای اصلاحات و پاسداری از انقلاب فلسطین تعیین کرد.
در ادامۀ تلاشها برای حل بحران داخلی لبنان و خاموش کردن آتش فتنه و از میان بردن رویکردهای فرقهای پیشنهاد تشکیل مجلس اعلای فِرَق را داد. هدف از تشکیل این مجلس گرد آوردن همۀ فرقهها و توجه دادن آحاد جامعه به ماهیت حقیقی و پایدار ارزشهای معنوی ادیان بود.
در اعتراض به ادامۀ جنگ داخلی، در ۶ تیر در مسجد الصفا در مجتمع آموزشی عاملیه در بیروت، دست به اعتصاب زد و به عبادت و روزهداری مشغول شد و پس از پنج روز با تشکیل دولت آشتی ملی و پذیرفته شدن مطالبات مردمیِ امام صدر، به اعتصاب خود پایان داد.
پس از اعتصاب به روستاهای القاع و دیرالأحمر در بقاع رفت تا محاصرۀ این روستاهای مسیحینشین را بشکند و فتنۀ فرقهای را خاموش کند.
در کنفرانسی مطبوعاتی خبر شکلگیری جنبش أمل (گروههای مقاومت لبنانی) را اعلان کرد. این جنبش که قبلاً در چند میدان بر ضد دشمن صهیونیستی وارد جنگ شده بود، با هدف نقشآفرینی در آزادسازی سرزمین و انسان شکل گرفت.
با تلاش امام صدر کنفرانس سران ادیان و مذاهب با حضور رهبران همۀ مذاهب لبنانی برگزار شد.
با هشدار در خصوص سه خطر، خواستار جلوگیری از آنها شد: خطر تجزیۀ کشور، زیرا موجب پیدایش اسرائیلی دیگر در قلب کشور میشود؛ خطر تجاوزهای اسرائیل که ایستادگی در برابر آنها واجب شرعی و تاریخی و ملی است؛ خطر از بین بردن مقاومت فلسطین. وی گفت: اسرائیل شر مطلق و خطری بر ضد اعراب از مسلمان و مسیحی و خطری بر ضد آزادی و کرامت است.
امام صدر در جلسات نشست رهبران اسلامی لبنان در منطقۀ عرمون شرکت کرد. در این جلسات این شخصیتها حمایت خود را از «سند قانون اساسی» اعلام کردند و امام آن را سرآغازی برای صلح و همبستگی ملی در لبنان دانست.
وی برای نزدیک کردن دیدگاههای رهبران سوریه و رهبران مقاومت فلسطین سخت تلاش کرد و پیوند آنها را تقدیر آنها دانست و درگیری میان آنها را موجب سرنگونی لبنان و تضعیف مقاومت و زیان برای سوریه و فلسطین خواند و گفت: تنها کسی که از این درگیریها بهره میبرد، اسرائیل است.
۱۳۵۵
تلاشهای فشردهای با همکاری رهبران عرب برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان صورت داد که نتیجۀ آن برگزاری کنفرانس ریاض در ۲۴ مهر و کنفرانس سران در قاهره در ۳ آبان و ورود نیروهای بازدارندۀ عربی به لبنان بود.
با برقراری خوداداری در مناطق لبنان شدیداً مخالفت کرد و آن را سبب از بین رفتن مؤسسات و نهادهای رسمی و از دست رفتن دستاورهای تودههای مؤمن و ایجاد ذهنیت جداییطلبانه دانست که زمینهساز تجزیۀ کشور میشود.
بخش سوم
۱۳۴۸
به ریاست مجلس اعلای شیعیان برگزیده شد و برنامۀ کاری این مجلس را اعلام کرد. او مذاهب اسلامی را به یکپارچهسازی شعایر دینی دعوت کرد و دربارۀ خطر فزایندۀ صهیونیسم هشدار داد و بر حمایت خود از مقاومت فلسطین برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی تأکید کرد. همچنین، اعلام کرد که فرقههای متعدد در لبنان پنجرههایی تمدنی به سوی دنیاست.
در نامهای تاریخی خطاب به شیخ حسن خالد، مفتی اهل سنت لبنان، او را به وحدت شعایر از جمله یکسان کردن اعیاد اسلامی و اذان مشترک دعوت کرد.
با رؤسا و رهبران مذهبی فرقههای لبنان تماس گرفت و از آنان خواست تا در همایشی با هدف یکپارچه کردن تلاشها برای اتخاذ موضع قاطع در قبال جنایت هولناک اسرائیل در به آتش کشیدن مسجد الأقصی گرد هم آیند.
تأسیس مدرسۀ فنیوحرفهای جبلعامل با مدیریت شهید دکتر مصطفی چمران. این مدرسه نقش مهمی در تربیت رزمندگانی داشت که از ابتدا در برابر تجاوزهای اسرائیل ایستادند.
۱۳۴۹
موجی تبلیغاتی برای فراخواندن همه به دفاع از جنوب در برابر تجاوزهای اسرائیل به راه انداخت و خواستار مسلح کردن شهروندان و ارائۀ آموزش دفاعی و تصویب قانون خدمت سربازی اجباری و اجرای طرحهای توسعهای شد و مردم را نیز به ماندن در روستاها و کوچ نکردن دعوت کرد.
هیئت یاری جنوب را با مشارکت رهبران ادیان و مذاهب لبنانی تأسیس کرد. در ۵ خرداد فراخوانی برای اعتصاب مسالمتآمیز عمومی داد. اقشار مختلف مردم و فرقهها و گروههای بسیار از سرتاسر لبنان در این اعتصاب مشارکت کردند. در نتیجۀ این اعتصاب، دولت مجلس جنوب را با هدف مقاومسازی و توسعۀ جنوب و محرومیتزدایی از آن تأسیس کرد.
برای حمایت از مسئلۀ فلسطین سفری دورهای به برخی پایتختهای اروپایی آغاز کرد و در کنفرانسی مطبوعاتی در شهر بن آلمان به تبیین حقیقت مسئلۀ فلسطین پرداخت و تلاش برای یهودیسازی بیتالمقدس را محکوم کرد.
در گفتوگویی مطبوعاتی در فرانسه گفت: «فاجعۀ فلسطین لکۀ سیاهی در وجدان جهانی است و مبارزۀ ملت فلسطین، دفاع از ادیان و قداست قدس است. اسرائیل دولتی نژادپرست و توسعه طلب است و لبنان با توجه به همزیستی ادیان در آن، ضرورتی دینی و تمدنی به شمار میآید.»
در قاهره نیز اعلام کرد که همزیستی پیروان ادیان و مذاهب در لبنان تنها تجربۀ درخشان تمدنی در دنیاست.
طی سفری دورهای و به دعوت مَلِک حسن دوم به مغرب رفت و در دانشکدۀ شریعت دانشگاه قرویین در شهر فاس سخنرانی کرد. او به موریتانی و نیجریه نیز سفر کرد.
۱۳۵۰
برای شرکت در ششمین کنفرانس مجمع پژوهشهای اسلامی به مصر رفت. او که عضو این مجمع بود، در این کنفرانس پیشنهادهایی برای حل مشکلات ملی و اسلامی ارائه داد. در ادامه، از جبهۀ سوئز بازدید کرد و طی چند هفته حضور در این منطقه با رزمندگان ملاقاتهایی داشت و در مساجد، نماز جماعت برپا کرد و خواستار تمسک جستن به دین و اعلان جهاد مقدس در راه آزادسازی فلسطین شد.
نامهای به کشیش انگلیسی هیربرت و. آدامز دربارۀ حقیقت وضع انسانی در منطقۀ خاورمیانه نوشت. او تأکید کرد که وجود فرقهها در لبنان خیر مطلق است، ولی نظام فرقهای شر مطلق است، و فئودالیسم سیاسی به آن رنگ قداست داده است.
سفر به ایران و دیدار با خانواده و مراجع و دوستان ایرانی و بازدید از شهرهای قم و اصفهان و مشهد. در این سفر امام صدر به پیشنهاد برخی شخصیتها از جمله شهید مرتضی مطهری و شهید دکتر بهشتی برای جلوگیری از ریختن خون جوانان زندانیِ سازمان مجاهدین با شاه دیدار کرد. افزون بر این، او برای آزادی دیگر زندانیان سیاسی از جمله مرحوم علیاکبر هاشمی رفسنجانی تلاش کرد.
۱۳۵۱
در شهرک جُوَیّا در جنوب لبنان بیانیهای دربارۀ خطرهای ناشی از افزایش تجاوزهای اسرائیل به جنوب صادر کرد.
برای حمایت از ایستادگی مردم جنوب، فعالیت سیاسی و تبلیغاتی خود را افزایش داد و بیانیههایی خطاب به افکار عمومی در داخل و خارج کشور صادر کرد و در مساجد و کلیساها و دانشگاهها به سخنرانی و ایراد خطبه پرداخت و دربارۀ پیامدهای کوتاهی دولت در پذیرفتن مسئولیتهایش در دفاع از جنوب و توسعۀ مناطق محروم هشدار داد.
در پی حملات اسرائیل به جنوب لبنان، با ارسال تلگرافهایی به رهبران دینی و مذهبی جهان، آنان را به واکنش در برابر تجاوزات اسرائیل فراخواند.
بنا به دعوت مؤسسۀ رشد و توسعۀ سوئد به استکهلم رفت و از مؤسسات و سازمانهای اجتماعی و درمانی این کشور بازدید کرد.
بنا به دعوت مفتی آسیای میانه، شیخ ضیاءالدین باباخانوف، برای دیدار از قزاقستان عازم اتحاد جماهیر شوروی شد.
برای ادای مناسک حج عازم عربستان سعودی شد و با ملک فیصل، پادشاه این کشور، دیدار کرد. تلاش برای وحدت مسلمین و مسئلۀ مقدسات اسلامی شهر بیتالمقدس موضوع گفتوگوی امام با فیصل بود. در ادامه، امام به بحرین و قطر و امارات متحدۀ عربی رفت و با پادشاهان این کشورها ملاقات کرد.
برای شرکت در همایش اندیشۀ اسلامی شهر تیزی اوزوی الجزایر به این کشور رفت. وی در این همایش مقالهای با عنوان «روح شریعت اسلامی» ارائه کرد. شماری از علمای برجستۀ اهل تسنن نقدهایی دربارۀ دیدگاههای امام صدر مطرح کردند و امام نیز پاسخهای خود را به این نقدها دادند.
۱۳۵۲
در خطبۀ نماز جمعه اعلام کرد که تلاش برای آزادسازی فلسطین تلاش برای نجات مقدسات اسلامی و مسیحی و تلاش برای آزادسازی انسان است. او خواستار بیاعتبار نکردن نام خدا در زمین شد، چراکه صهیونیسم با برخوردهایش نام خدا را بیاعتبار میکند.
با آغاز جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، امام صدر در بیانیهای به جهاد دعوت کرد و پیگیرانه به جمعآوری کمکهای داوطلبانه برای رزمندگان پرداخت.
در ماه مارس برای گردهمایی مردمی در شهر بعلبک فراخوان داد که صد هزار نفر گرد هم آمدند.
در ماه مه نیز در صور فراخوان داد که ۱۵۰ هزار نفر در آن حضور یافتند و همگان همراه امام صدر سوگند یاد کردند که تا زمانی که یک انسان محروم از هر فرقهای یا یک منطقۀ محروم در لبنان وجود داشته باشد، آرام نگیرند.
این تجمعها به شکلگیری «جنبش محرومان» و صدور «سند فرهیختگان» در حمایت از جنبش مطالبهآمیز امام صدر با امضای ۱۹۰ شخصیت از رهبران فکری لبنان از همۀ گروهها و فرقههای لبنانی انجامید.
۱۳۵۳
به دعوت آبای کلیسای کبوشیین بیروت در منسک آغاز روزۀ مسیحیان شرکت و خطبۀ آغاز روزه را القا کرد.
برای شرکت در «کنفرانس صلح» که یونسکو آن را برگزار میکرد، به پاریس سفر کرد. در این سفر او با شخصیتهای مختلفی از جمله کاردینال مارتی، اسقف اعظم مسیحیان فرانسه، دیدار کرد.
با سفر به مراکش در مراسم ترحیم علال الفاسی شخصیت مشهور این کشور حضور یافت. او در این سفر با ملک حسن دوم پادشاه مراکش و مسئولان ارشد این کشور دیدار و از مؤسسات فرهنگی و علمی آنجا بازدید کرد.
۱۳۵۴
با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین ماه، امام صدر برای خاموش کردن فتنه و آرام کردن اوضاع در لبنان به تکاپو افتاد و پیدرپی بیانیههایی هشدارآمیز دربارۀ توطئههای دشمن و برنامهریزی برای فتنهانگیزی صادر کرد و لبنانیان را به پاسداری از میهن فراخواند و بر جایگاه انقلاب فلسطین در قلب خود تأکید کرد و فلسطینیان را به پرهیز از ورود به جنگ داخلی لبنان دعوت کرد.
با دعوت امام صدر و زیر نظر او اقدامات لازم برای تشکیل «هیئت گفتوگوی ملی» صورت گرفت. او خطمشی کلی این کمیته را محافظت از همزیستی و تکیه بر گفتوگو و ابزارهای دموکراتیک برای اصلاحات و پاسداری از انقلاب فلسطین تعیین کرد.
در ادامۀ تلاشها برای حل بحران داخلی لبنان و خاموش کردن آتش فتنه و از میان بردن رویکردهای فرقهای پیشنهاد تشکیل مجلس اعلای فِرَق را داد. هدف از تشکیل این مجلس گرد آوردن همۀ فرقهها و توجه دادن آحاد جامعه به ماهیت حقیقی و پایدار ارزشهای معنوی ادیان بود.
در اعتراض به ادامۀ جنگ داخلی، در ۶ تیر در مسجد الصفا در مجتمع آموزشی عاملیه در بیروت، دست به اعتصاب زد و به عبادت و روزهداری مشغول شد و پس از پنج روز با تشکیل دولت آشتی ملی و پذیرفته شدن مطالبات مردمیِ امام صدر، به اعتصاب خود پایان داد.
پس از اعتصاب به روستاهای القاع و دیرالأحمر در بقاع رفت تا محاصرۀ این روستاهای مسیحینشین را بشکند و فتنۀ فرقهای را خاموش کند.
در کنفرانسی مطبوعاتی خبر شکلگیری جنبش أمل (گروههای مقاومت لبنانی) را اعلان کرد. این جنبش که قبلاً در چند میدان بر ضد دشمن صهیونیستی وارد جنگ شده بود، با هدف نقشآفرینی در آزادسازی سرزمین و انسان شکل گرفت.
با تلاش امام صدر کنفرانس سران ادیان و مذاهب با حضور رهبران همۀ مذاهب لبنانی برگزار شد.
با هشدار در خصوص سه خطر، خواستار جلوگیری از آنها شد: خطر تجزیۀ کشور، زیرا موجب پیدایش اسرائیلی دیگر در قلب کشور میشود؛ خطر تجاوزهای اسرائیل که ایستادگی در برابر آنها واجب شرعی و تاریخی و ملی است؛ خطر از بین بردن مقاومت فلسطین. وی گفت: اسرائیل شر مطلق و خطری بر ضد اعراب از مسلمان و مسیحی و خطری بر ضد آزادی و کرامت است.
امام صدر در جلسات نشست رهبران اسلامی لبنان در منطقۀ عرمون شرکت کرد. در این جلسات این شخصیتها حمایت خود را از «سند قانون اساسی» اعلام کردند و امام آن را سرآغازی برای صلح و همبستگی ملی در لبنان دانست.
وی برای نزدیک کردن دیدگاههای رهبران سوریه و رهبران مقاومت فلسطین سخت تلاش کرد و پیوند آنها را تقدیر آنها دانست و درگیری میان آنها را موجب سرنگونی لبنان و تضعیف مقاومت و زیان برای سوریه و فلسطین خواند و گفت: تنها کسی که از این درگیریها بهره میبرد، اسرائیل است.
۱۳۵۵
تلاشهای فشردهای با همکاری رهبران عرب برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان صورت داد که نتیجۀ آن برگزاری کنفرانس ریاض در ۲۴ مهر و کنفرانس سران در قاهره در ۳ آبان و ورود نیروهای بازدارندۀ عربی به لبنان بود.
با برقراری خوداداری در مناطق لبنان شدیداً مخالفت کرد و آن را سبب از بین رفتن مؤسسات و نهادهای رسمی و از دست رفتن دستاورهای تودههای مؤمن و ایجاد ذهنیت جداییطلبانه دانست که زمینهساز تجزیۀ کشور میشود.
بخش چهارم
۱۳۴۸
به ریاست مجلس اعلای شیعیان برگزیده شد و برنامۀ کاری این مجلس را اعلام کرد. او مذاهب اسلامی را به یکپارچهسازی شعایر دینی دعوت کرد و دربارۀ خطر فزایندۀ صهیونیسم هشدار داد و بر حمایت خود از مقاومت فلسطین برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی تأکید کرد. همچنین، اعلام کرد که فرقههای متعدد در لبنان پنجرههایی تمدنی به سوی دنیاست.
در نامهای تاریخی خطاب به شیخ حسن خالد، مفتی اهل سنت لبنان، او را به وحدت شعایر از جمله یکسان کردن اعیاد اسلامی و اذان مشترک دعوت کرد.
با رؤسا و رهبران مذهبی فرقههای لبنان تماس گرفت و از آنان خواست تا در همایشی با هدف یکپارچه کردن تلاشها برای اتخاذ موضع قاطع در قبال جنایت هولناک اسرائیل در به آتش کشیدن مسجد الأقصی گرد هم آیند.
تأسیس مدرسۀ فنیوحرفهای جبلعامل با مدیریت شهید دکتر مصطفی چمران. این مدرسه نقش مهمی در تربیت رزمندگانی داشت که از ابتدا در برابر تجاوزهای اسرائیل ایستادند.
۱۳۴۹
موجی تبلیغاتی برای فراخواندن همه به دفاع از جنوب در برابر تجاوزهای اسرائیل به راه انداخت و خواستار مسلح کردن شهروندان و ارائۀ آموزش دفاعی و تصویب قانون خدمت سربازی اجباری و اجرای طرحهای توسعهای شد و مردم را نیز به ماندن در روستاها و کوچ نکردن دعوت کرد.
هیئت یاری جنوب را با مشارکت رهبران ادیان و مذاهب لبنانی تأسیس کرد. در ۵ خرداد فراخوانی برای اعتصاب مسالمتآمیز عمومی داد. اقشار مختلف مردم و فرقهها و گروههای بسیار از سرتاسر لبنان در این اعتصاب مشارکت کردند. در نتیجۀ این اعتصاب، دولت مجلس جنوب را با هدف مقاومسازی و توسعۀ جنوب و محرومیتزدایی از آن تأسیس کرد.
برای حمایت از مسئلۀ فلسطین سفری دورهای به برخی پایتختهای اروپایی آغاز کرد و در کنفرانسی مطبوعاتی در شهر بن آلمان به تبیین حقیقت مسئلۀ فلسطین پرداخت و تلاش برای یهودیسازی بیتالمقدس را محکوم کرد.
در گفتوگویی مطبوعاتی در فرانسه گفت: «فاجعۀ فلسطین لکۀ سیاهی در وجدان جهانی است و مبارزۀ ملت فلسطین، دفاع از ادیان و قداست قدس است. اسرائیل دولتی نژادپرست و توسعه طلب است و لبنان با توجه به همزیستی ادیان در آن، ضرورتی دینی و تمدنی به شمار میآید.»
در قاهره نیز اعلام کرد که همزیستی پیروان ادیان و مذاهب در لبنان تنها تجربۀ درخشان تمدنی در دنیاست.
طی سفری دورهای و به دعوت مَلِک حسن دوم به مغرب رفت و در دانشکدۀ شریعت دانشگاه قرویین در شهر فاس سخنرانی کرد. او به موریتانی و نیجریه نیز سفر کرد.
۱۳۵۰
برای شرکت در ششمین کنفرانس مجمع پژوهشهای اسلامی به مصر رفت. او که عضو این مجمع بود، در این کنفرانس پیشنهادهایی برای حل مشکلات ملی و اسلامی ارائه داد. در ادامه، از جبهۀ سوئز بازدید کرد و طی چند هفته حضور در این منطقه با رزمندگان ملاقاتهایی داشت و در مساجد، نماز جماعت برپا کرد و خواستار تمسک جستن به دین و اعلان جهاد مقدس در راه آزادسازی فلسطین شد.
نامهای به کشیش انگلیسی هیربرت و. آدامز دربارۀ حقیقت وضع انسانی در منطقۀ خاورمیانه نوشت. او تأکید کرد که وجود فرقهها در لبنان خیر مطلق است، ولی نظام فرقهای شر مطلق است، و فئودالیسم سیاسی به آن رنگ قداست داده است.
سفر به ایران و دیدار با خانواده و مراجع و دوستان ایرانی و بازدید از شهرهای قم و اصفهان و مشهد. در این سفر امام صدر به پیشنهاد برخی شخصیتها از جمله شهید مرتضی مطهری و شهید دکتر بهشتی برای جلوگیری از ریختن خون جوانان زندانیِ سازمان مجاهدین با شاه دیدار کرد. افزون بر این، او برای آزادی دیگر زندانیان سیاسی از جمله مرحوم علیاکبر هاشمی رفسنجانی تلاش کرد.
۱۳۵۱
در شهرک جُوَیّا در جنوب لبنان بیانیهای دربارۀ خطرهای ناشی از افزایش تجاوزهای اسرائیل به جنوب صادر کرد.
برای حمایت از ایستادگی مردم جنوب، فعالیت سیاسی و تبلیغاتی خود را افزایش داد و بیانیههایی خطاب به افکار عمومی در داخل و خارج کشور صادر کرد و در مساجد و کلیساها و دانشگاهها به سخنرانی و ایراد خطبه پرداخت و دربارۀ پیامدهای کوتاهی دولت در پذیرفتن مسئولیتهایش در دفاع از جنوب و توسعۀ مناطق محروم هشدار داد.
در پی حملات اسرائیل به جنوب لبنان، با ارسال تلگرافهایی به رهبران دینی و مذهبی جهان، آنان را به واکنش در برابر تجاوزات اسرائیل فراخواند.
بنا به دعوت مؤسسۀ رشد و توسعۀ سوئد به استکهلم رفت و از مؤسسات و سازمانهای اجتماعی و درمانی این کشور بازدید کرد.
بنا به دعوت مفتی آسیای میانه، شیخ ضیاءالدین باباخانوف، برای دیدار از قزاقستان عازم اتحاد جماهیر شوروی شد.
برای ادای مناسک حج عازم عربستان سعودی شد و با ملک فیصل، پادشاه این کشور، دیدار کرد. تلاش برای وحدت مسلمین و مسئلۀ مقدسات اسلامی شهر بیتالمقدس موضوع گفتوگوی امام با فیصل بود. در ادامه، امام به بحرین و قطر و امارات متحدۀ عربی رفت و با پادشاهان این کشورها ملاقات کرد.
برای شرکت در همایش اندیشۀ اسلامی شهر تیزی اوزوی الجزایر به این کشور رفت. وی در این همایش مقالهای با عنوان «روح شریعت اسلامی» ارائه کرد. شماری از علمای برجستۀ اهل تسنن نقدهایی دربارۀ دیدگاههای امام صدر مطرح کردند و امام نیز پاسخهای خود را به این نقدها دادند.
۱۳۵۲
در خطبۀ نماز جمعه اعلام کرد که تلاش برای آزادسازی فلسطین تلاش برای نجات مقدسات اسلامی و مسیحی و تلاش برای آزادسازی انسان است. او خواستار بیاعتبار نکردن نام خدا در زمین شد، چراکه صهیونیسم با برخوردهایش نام خدا را بیاعتبار میکند.
با آغاز جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، امام صدر در بیانیهای به جهاد دعوت کرد و پیگیرانه به جمعآوری کمکهای داوطلبانه برای رزمندگان پرداخت.
در ماه مارس برای گردهمایی مردمی در شهر بعلبک فراخوان داد که صد هزار نفر گرد هم آمدند.
در ماه مه نیز در صور فراخوان داد که ۱۵۰ هزار نفر در آن حضور یافتند و همگان همراه امام صدر سوگند یاد کردند که تا زمانی که یک انسان محروم از هر فرقهای یا یک منطقۀ محروم در لبنان وجود داشته باشد، آرام نگیرند.
این تجمعها به شکلگیری «جنبش محرومان» و صدور «سند فرهیختگان» در حمایت از جنبش مطالبهآمیز امام صدر با امضای ۱۹۰ شخصیت از رهبران فکری لبنان از همۀ گروهها و فرقههای لبنانی انجامید.
۱۳۵۳
به دعوت آبای کلیسای کبوشیین بیروت در منسک آغاز روزۀ مسیحیان شرکت و خطبۀ آغاز روزه را القا کرد.
برای شرکت در «کنفرانس صلح» که یونسکو آن را برگزار میکرد، به پاریس سفر کرد. در این سفر او با شخصیتهای مختلفی از جمله کاردینال مارتی، اسقف اعظم مسیحیان فرانسه، دیدار کرد.
با سفر به مراکش در مراسم ترحیم علال الفاسی شخصیت مشهور این کشور حضور یافت. او در این سفر با ملک حسن دوم پادشاه مراکش و مسئولان ارشد این کشور دیدار و از مؤسسات فرهنگی و علمی آنجا بازدید کرد.
۱۳۵۴
با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین ماه، امام صدر برای خاموش کردن فتنه و آرام کردن اوضاع در لبنان به تکاپو افتاد و پیدرپی بیانیههایی هشدارآمیز دربارۀ توطئههای دشمن و برنامهریزی برای فتنهانگیزی صادر کرد و لبنانیان را به پاسداری از میهن فراخواند و بر جایگاه انقلاب فلسطین در قلب خود تأکید کرد و فلسطینیان را به پرهیز از ورود به جنگ داخلی لبنان دعوت کرد.
با دعوت امام صدر و زیر نظر او اقدامات لازم برای تشکیل «هیئت گفتوگوی ملی» صورت گرفت. او خطمشی کلی این کمیته را محافظت از همزیستی و تکیه بر گفتوگو و ابزارهای دموکراتیک برای اصلاحات و پاسداری از انقلاب فلسطین تعیین کرد.
در ادامۀ تلاشها برای حل بحران داخلی لبنان و خاموش کردن آتش فتنه و از میان بردن رویکردهای فرقهای پیشنهاد تشکیل مجلس اعلای فِرَق را داد. هدف از تشکیل این مجلس گرد آوردن همۀ فرقهها و توجه دادن آحاد جامعه به ماهیت حقیقی و پایدار ارزشهای معنوی ادیان بود.
در اعتراض به ادامۀ جنگ داخلی، در ۶ تیر در مسجد الصفا در مجتمع آموزشی عاملیه در بیروت، دست به اعتصاب زد و به عبادت و روزهداری مشغول شد و پس از پنج روز با تشکیل دولت آشتی ملی و پذیرفته شدن مطالبات مردمیِ امام صدر، به اعتصاب خود پایان داد.
پس از اعتصاب به روستاهای القاع و دیرالأحمر در بقاع رفت تا محاصرۀ این روستاهای مسیحینشین را بشکند و فتنۀ فرقهای را خاموش کند.
در کنفرانسی مطبوعاتی خبر شکلگیری جنبش أمل (گروههای مقاومت لبنانی) را اعلان کرد. این جنبش که قبلاً در چند میدان بر ضد دشمن صهیونیستی وارد جنگ شده بود، با هدف نقشآفرینی در آزادسازی سرزمین و انسان شکل گرفت.
با تلاش امام صدر کنفرانس سران ادیان و مذاهب با حضور رهبران همۀ مذاهب لبنانی برگزار شد.
با هشدار در خصوص سه خطر، خواستار جلوگیری از آنها شد: خطر تجزیۀ کشور، زیرا موجب پیدایش اسرائیلی دیگر در قلب کشور میشود؛ خطر تجاوزهای اسرائیل که ایستادگی در برابر آنها واجب شرعی و تاریخی و ملی است؛ خطر از بین بردن مقاومت فلسطین. وی گفت: اسرائیل شر مطلق و خطری بر ضد اعراب از مسلمان و مسیحی و خطری بر ضد آزادی و کرامت است.
امام صدر در جلسات نشست رهبران اسلامی لبنان در منطقۀ عرمون شرکت کرد. در این جلسات این شخصیتها حمایت خود را از «سند قانون اساسی» اعلام کردند و امام آن را سرآغازی برای صلح و همبستگی ملی در لبنان دانست.
وی برای نزدیک کردن دیدگاههای رهبران سوریه و رهبران مقاومت فلسطین سخت تلاش کرد و پیوند آنها را تقدیر آنها دانست و درگیری میان آنها را موجب سرنگونی لبنان و تضعیف مقاومت و زیان برای سوریه و فلسطین خواند و گفت: تنها کسی که از این درگیریها بهره میبرد، اسرائیل است.
۱۳۵۵
تلاشهای فشردهای با همکاری رهبران عرب برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان صورت داد که نتیجۀ آن برگزاری کنفرانس ریاض در ۲۴ مهر و کنفرانس سران در قاهره در ۳ آبان و ورود نیروهای بازدارندۀ عربی به لبنان بود.
با برقراری خوداداری در مناطق لبنان شدیداً مخالفت کرد و آن را سبب از بین رفتن مؤسسات و نهادهای رسمی و از دست رفتن دستاورهای تودههای مؤمن و ایجاد ذهنیت جداییطلبانه دانست که زمینهساز تجزیۀ کشور میشود.
بخش پنجم
۱۳۴۸
به ریاست مجلس اعلای شیعیان برگزیده شد و برنامۀ کاری این مجلس را اعلام کرد. او مذاهب اسلامی را به یکپارچهسازی شعایر دینی دعوت کرد و دربارۀ خطر فزایندۀ صهیونیسم هشدار داد و بر حمایت خود از مقاومت فلسطین برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی تأکید کرد. همچنین، اعلام کرد که فرقههای متعدد در لبنان پنجرههایی تمدنی به سوی دنیاست.
در نامهای تاریخی خطاب به شیخ حسن خالد، مفتی اهل سنت لبنان، او را به وحدت شعایر از جمله یکسان کردن اعیاد اسلامی و اذان مشترک دعوت کرد.
با رؤسا و رهبران مذهبی فرقههای لبنان تماس گرفت و از آنان خواست تا در همایشی با هدف یکپارچه کردن تلاشها برای اتخاذ موضع قاطع در قبال جنایت هولناک اسرائیل در به آتش کشیدن مسجد الأقصی گرد هم آیند.
تأسیس مدرسۀ فنیوحرفهای جبلعامل با مدیریت شهید دکتر مصطفی چمران. این مدرسه نقش مهمی در تربیت رزمندگانی داشت که از ابتدا در برابر تجاوزهای اسرائیل ایستادند.
۱۳۴۹
موجی تبلیغاتی برای فراخواندن همه به دفاع از جنوب در برابر تجاوزهای اسرائیل به راه انداخت و خواستار مسلح کردن شهروندان و ارائۀ آموزش دفاعی و تصویب قانون خدمت سربازی اجباری و اجرای طرحهای توسعهای شد و مردم را نیز به ماندن در روستاها و کوچ نکردن دعوت کرد.
هیئت یاری جنوب را با مشارکت رهبران ادیان و مذاهب لبنانی تأسیس کرد. در ۵ خرداد فراخوانی برای اعتصاب مسالمتآمیز عمومی داد. اقشار مختلف مردم و فرقهها و گروههای بسیار از سرتاسر لبنان در این اعتصاب مشارکت کردند. در نتیجۀ این اعتصاب، دولت مجلس جنوب را با هدف مقاومسازی و توسعۀ جنوب و محرومیتزدایی از آن تأسیس کرد.
برای حمایت از مسئلۀ فلسطین سفری دورهای به برخی پایتختهای اروپایی آغاز کرد و در کنفرانسی مطبوعاتی در شهر بن آلمان به تبیین حقیقت مسئلۀ فلسطین پرداخت و تلاش برای یهودیسازی بیتالمقدس را محکوم کرد.
در گفتوگویی مطبوعاتی در فرانسه گفت: «فاجعۀ فلسطین لکۀ سیاهی در وجدان جهانی است و مبارزۀ ملت فلسطین، دفاع از ادیان و قداست قدس است. اسرائیل دولتی نژادپرست و توسعه طلب است و لبنان با توجه به همزیستی ادیان در آن، ضرورتی دینی و تمدنی به شمار میآید.»
در قاهره نیز اعلام کرد که همزیستی پیروان ادیان و مذاهب در لبنان تنها تجربۀ درخشان تمدنی در دنیاست.
طی سفری دورهای و به دعوت مَلِک حسن دوم به مغرب رفت و در دانشکدۀ شریعت دانشگاه قرویین در شهر فاس سخنرانی کرد. او به موریتانی و نیجریه نیز سفر کرد.
۱۳۵۰
برای شرکت در ششمین کنفرانس مجمع پژوهشهای اسلامی به مصر رفت. او که عضو این مجمع بود، در این کنفرانس پیشنهادهایی برای حل مشکلات ملی و اسلامی ارائه داد. در ادامه، از جبهۀ سوئز بازدید کرد و طی چند هفته حضور در این منطقه با رزمندگان ملاقاتهایی داشت و در مساجد، نماز جماعت برپا کرد و خواستار تمسک جستن به دین و اعلان جهاد مقدس در راه آزادسازی فلسطین شد.
نامهای به کشیش انگلیسی هیربرت و. آدامز دربارۀ حقیقت وضع انسانی در منطقۀ خاورمیانه نوشت. او تأکید کرد که وجود فرقهها در لبنان خیر مطلق است، ولی نظام فرقهای شر مطلق است، و فئودالیسم سیاسی به آن رنگ قداست داده است.
سفر به ایران و دیدار با خانواده و مراجع و دوستان ایرانی و بازدید از شهرهای قم و اصفهان و مشهد. در این سفر امام صدر به پیشنهاد برخی شخصیتها از جمله شهید مرتضی مطهری و شهید دکتر بهشتی برای جلوگیری از ریختن خون جوانان زندانیِ سازمان مجاهدین با شاه دیدار کرد. افزون بر این، او برای آزادی دیگر زندانیان سیاسی از جمله مرحوم علیاکبر هاشمی رفسنجانی تلاش کرد.
۱۳۵۱
در شهرک جُوَیّا در جنوب لبنان بیانیهای دربارۀ خطرهای ناشی از افزایش تجاوزهای اسرائیل به جنوب صادر کرد.
برای حمایت از ایستادگی مردم جنوب، فعالیت سیاسی و تبلیغاتی خود را افزایش داد و بیانیههایی خطاب به افکار عمومی در داخل و خارج کشور صادر کرد و در مساجد و کلیساها و دانشگاهها به سخنرانی و ایراد خطبه پرداخت و دربارۀ پیامدهای کوتاهی دولت در پذیرفتن مسئولیتهایش در دفاع از جنوب و توسعۀ مناطق محروم هشدار داد.
در پی حملات اسرائیل به جنوب لبنان، با ارسال تلگرافهایی به رهبران دینی و مذهبی جهان، آنان را به واکنش در برابر تجاوزات اسرائیل فراخواند.
بنا به دعوت مؤسسۀ رشد و توسعۀ سوئد به استکهلم رفت و از مؤسسات و سازمانهای اجتماعی و درمانی این کشور بازدید کرد.
بنا به دعوت مفتی آسیای میانه، شیخ ضیاءالدین باباخانوف، برای دیدار از قزاقستان عازم اتحاد جماهیر شوروی شد.
برای ادای مناسک حج عازم عربستان سعودی شد و با ملک فیصل، پادشاه این کشور، دیدار کرد. تلاش برای وحدت مسلمین و مسئلۀ مقدسات اسلامی شهر بیتالمقدس موضوع گفتوگوی امام با فیصل بود. در ادامه، امام به بحرین و قطر و امارات متحدۀ عربی رفت و با پادشاهان این کشورها ملاقات کرد.
برای شرکت در همایش اندیشۀ اسلامی شهر تیزی اوزوی الجزایر به این کشور رفت. وی در این همایش مقالهای با عنوان «روح شریعت اسلامی» ارائه کرد. شماری از علمای برجستۀ اهل تسنن نقدهایی دربارۀ دیدگاههای امام صدر مطرح کردند و امام نیز پاسخهای خود را به این نقدها دادند.
۱۳۵۲
در خطبۀ نماز جمعه اعلام کرد که تلاش برای آزادسازی فلسطین تلاش برای نجات مقدسات اسلامی و مسیحی و تلاش برای آزادسازی انسان است. او خواستار بیاعتبار نکردن نام خدا در زمین شد، چراکه صهیونیسم با برخوردهایش نام خدا را بیاعتبار میکند.
با آغاز جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، امام صدر در بیانیهای به جهاد دعوت کرد و پیگیرانه به جمعآوری کمکهای داوطلبانه برای رزمندگان پرداخت.
در ماه مارس برای گردهمایی مردمی در شهر بعلبک فراخوان داد که صد هزار نفر گرد هم آمدند.
در ماه مه نیز در صور فراخوان داد که ۱۵۰ هزار نفر در آن حضور یافتند و همگان همراه امام صدر سوگند یاد کردند که تا زمانی که یک انسان محروم از هر فرقهای یا یک منطقۀ محروم در لبنان وجود داشته باشد، آرام نگیرند.
این تجمعها به شکلگیری «جنبش محرومان» و صدور «سند فرهیختگان» در حمایت از جنبش مطالبهآمیز امام صدر با امضای ۱۹۰ شخصیت از رهبران فکری لبنان از همۀ گروهها و فرقههای لبنانی انجامید.
۱۳۵۳
به دعوت آبای کلیسای کبوشیین بیروت در منسک آغاز روزۀ مسیحیان شرکت و خطبۀ آغاز روزه را القا کرد.
برای شرکت در «کنفرانس صلح» که یونسکو آن را برگزار میکرد، به پاریس سفر کرد. در این سفر او با شخصیتهای مختلفی از جمله کاردینال مارتی، اسقف اعظم مسیحیان فرانسه، دیدار کرد.
با سفر به مراکش در مراسم ترحیم علال الفاسی شخصیت مشهور این کشور حضور یافت. او در این سفر با ملک حسن دوم پادشاه مراکش و مسئولان ارشد این کشور دیدار و از مؤسسات فرهنگی و علمی آنجا بازدید کرد.
۱۳۵۴
با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین ماه، امام صدر برای خاموش کردن فتنه و آرام کردن اوضاع در لبنان به تکاپو افتاد و پیدرپی بیانیههایی هشدارآمیز دربارۀ توطئههای دشمن و برنامهریزی برای فتنهانگیزی صادر کرد و لبنانیان را به پاسداری از میهن فراخواند و بر جایگاه انقلاب فلسطین در قلب خود تأکید کرد و فلسطینیان را به پرهیز از ورود به جنگ داخلی لبنان دعوت کرد.
با دعوت امام صدر و زیر نظر او اقدامات لازم برای تشکیل «هیئت گفتوگوی ملی» صورت گرفت. او خطمشی کلی این کمیته را محافظت از همزیستی و تکیه بر گفتوگو و ابزارهای دموکراتیک برای اصلاحات و پاسداری از انقلاب فلسطین تعیین کرد.
در ادامۀ تلاشها برای حل بحران داخلی لبنان و خاموش کردن آتش فتنه و از میان بردن رویکردهای فرقهای پیشنهاد تشکیل مجلس اعلای فِرَق را داد. هدف از تشکیل این مجلس گرد آوردن همۀ فرقهها و توجه دادن آحاد جامعه به ماهیت حقیقی و پایدار ارزشهای معنوی ادیان بود.
در اعتراض به ادامۀ جنگ داخلی، در ۶ تیر در مسجد الصفا در مجتمع آموزشی عاملیه در بیروت، دست به اعتصاب زد و به عبادت و روزهداری مشغول شد و پس از پنج روز با تشکیل دولت آشتی ملی و پذیرفته شدن مطالبات مردمیِ امام صدر، به اعتصاب خود پایان داد.
پس از اعتصاب به روستاهای القاع و دیرالأحمر در بقاع رفت تا محاصرۀ این روستاهای مسیحینشین را بشکند و فتنۀ فرقهای را خاموش کند.
در کنفرانسی مطبوعاتی خبر شکلگیری جنبش أمل (گروههای مقاومت لبنانی) را اعلان کرد. این جنبش که قبلاً در چند میدان بر ضد دشمن صهیونیستی وارد جنگ شده بود، با هدف نقشآفرینی در آزادسازی سرزمین و انسان شکل گرفت.
با تلاش امام صدر کنفرانس سران ادیان و مذاهب با حضور رهبران همۀ مذاهب لبنانی برگزار شد.
با هشدار در خصوص سه خطر، خواستار جلوگیری از آنها شد: خطر تجزیۀ کشور، زیرا موجب پیدایش اسرائیلی دیگر در قلب کشور میشود؛ خطر تجاوزهای اسرائیل که ایستادگی در برابر آنها واجب شرعی و تاریخی و ملی است؛ خطر از بین بردن مقاومت فلسطین. وی گفت: اسرائیل شر مطلق و خطری بر ضد اعراب از مسلمان و مسیحی و خطری بر ضد آزادی و کرامت است.
امام صدر در جلسات نشست رهبران اسلامی لبنان در منطقۀ عرمون شرکت کرد. در این جلسات این شخصیتها حمایت خود را از «سند قانون اساسی» اعلام کردند و امام آن را سرآغازی برای صلح و همبستگی ملی در لبنان دانست.
وی برای نزدیک کردن دیدگاههای رهبران سوریه و رهبران مقاومت فلسطین سخت تلاش کرد و پیوند آنها را تقدیر آنها دانست و درگیری میان آنها را موجب سرنگونی لبنان و تضعیف مقاومت و زیان برای سوریه و فلسطین خواند و گفت: تنها کسی که از این درگیریها بهره میبرد، اسرائیل است.
۱۳۵۵
تلاشهای فشردهای با همکاری رهبران عرب برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان صورت داد که نتیجۀ آن برگزاری کنفرانس ریاض در ۲۴ مهر و کنفرانس سران در قاهره در ۳ آبان و ورود نیروهای بازدارندۀ عربی به لبنان بود.
با برقراری خوداداری در مناطق لبنان شدیداً مخالفت کرد و آن را سبب از بین رفتن مؤسسات و نهادهای رسمی و از دست رفتن دستاورهای تودههای مؤمن و ایجاد ذهنیت جداییطلبانه دانست که زمینهساز تجزیۀ کشور میشود.
۱۳۰۷
سید موسی صدر ۱۴ خرداد در شهر قم در خانوادهای شهره به علم به دنیا آمد. نسب خانوادگی او به سید صالح در روستای شحور در منطقۀ جبل عامل در جنوب لبنان میرسد. آنها از نسل امام موسی بن جعفر(ع) هستند.
۱۳۱۳
تحصیلات ابتدایی را در قم آغاز کرد و در سال ۱۳۲۶ تحصیلات دبیرستان را به پایان رساند.
۱۳۲۰
وارد حوزۀ علمیۀ قم شد و تحصیلات حوزوی را تا نیل به درجۀ اجتهاد ادامه داد.
۱۳۲۹
در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران تحصیل در رشتۀ اقتصاد را آغاز کرد و در سال ۱۳۳۲ فارغالتحصیل شد. او از نخستین روحانیونی بود که در دانشگاه به تحصیل علوم جدید پرداخت و در کنار آن به تحصیل و تدریس در حوزه نیز مشغول بود. در این سالها جنبش ملیسازی صنعت نفت را دنبال میکرد.
۱۳۳۳
برای تکمیل تحصیلات حوزوی به نجف رفت و به «جمعیۀ منتدی النشر» پیوست که به برگزاری و ترویج نشستهای فرهنگی اهتمام میورزید. او به عضویت کادر اداری این انجمن درآمد.
۱۳۳۷
به حوزۀ علمیۀ قم بازگشت و با همکاری عدهای از فضلای قم، مجلۀ مکتب اسلام را پایهگذاری کرد و سردبیری آن را به عهده گرفت و چندین مقاله در آن نوشت. مکتب اسلام نخستین مجلۀ فرهنگی اسلامی بود که حوزۀ علمیۀ قم منتشر کرد.
۱۳۳۸
اواخر این سال به شهر صور در لبنان رفت و فعالیت خود را در جایگاه عالمِ دین و جانشین امام سید عبدالحسین شرفالدین آغاز کرد. او پیش از این نیز در سالهای ۱۳۳۴ و ۱۳۳۶ به این شهر سفر کرده بود.
۱۳۴۰
فعالیت اجتماعی و تشکیلاتی خود را با احیای جمعیت احسان و نیکوکاری آغاز کرد و به دنبال آن، مؤسساتی عامالمنفعه در زمینههای آموزشی- تربیتی، فنیوحرفهای، بهداشتی، اجتماعی و حوزوی پایهگذاری کرد. نتیجۀ این فعالیتها، دستاوردهای متعددی بود که مهمترین آنها رقم زدن نقشی بنیادین برای زن در فعالیتهای اجتماعی و توسعۀ جامعه بود. اقداماتی که برای تحقق این هدف صورت گرفت، عبارت بود از: برگزاری دورههای سوادآموزی، مبارزه با تکدیگری در شهر صور و حومۀ آن با اجرای طرحی حمایتی شامل برنامههای بهداشتی و اجتماعی، پایهگذاری صندوق صدقات.
سفر به ایران و دیدار با رجال مؤثر حوزه و بازار و ارائه گزارشی از لبنان و فعالیتها و اقدامات خود از جمله فعالیتهای امام در این سفر ایراد سخنرانی در منزل آقای نوید به دعوت انجمن اسلامی معلمین و شخص مهندس مهدی بازرگان و نیز سخنرانی در کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد به دعوت استاد محمدتقی شریعتی بود.
۱۳۴۲
در مراسم ترحیم پاپ ژان بیست و سوم در شهر صور شرکت کرد و دربارۀ او گفت که دیدگان عدالت و محبت و آزادگی و تواضع بر ایشان گریان شد.
پس از بازگشت از سفر دوماهه به اروپا، اعلام کرد که هدف او از این سفر، آشنایی با تمدنهای جدید و زمینههای پیشرفت در آنها بود. امام در این سفر و با دعوت رسمی در مراسم تاجگذاری پاپ پل ششم شرکت کرد. امام صدر تنها روحانی مسلمانی بود که به این مراسم دعوت شده بود. او در ملاقاتهایی که در واتیکان داشت، رنج ملت ایران و روحانیان آن را در حکومت شاه و مسئلۀ آزادی امام خمینی را از زندان با آنان در میان گذاشت.
۱۳۴۳
پس از دعوت نهاد هماندیشی لبنان از وی برای سخنرانی دربارۀ ساختار فرقهای و ترکیب جمعیتی لبنان و گفتوگوی پیروان ادیان و مذاهب و دیگر موضوعات، به همکاری و فعالیت مشترک با اعضای این نهاد پرداخت. در این نهاد که زیر نظر استاد میشل أسمر قرار داشت، بسیاری از شخصیتهای فکری و فرهنگی و علمی و اجتماعی و سیاسی از همۀ فرقههای لبنان عضو بودند.
تأسیس «بیت الفتاه» و مدرسۀ الهدی. در بیت الفتاه، علاوه بر سوادآموزی، رشتههای خیاطی و خانهداری آموزش داده میشد. مدرسۀ الهدی نیز شامل کودکستان و کلاس اول ابتدایی بود.
۱۳۴۴
سفر به ایران و بازدید از شهرهای تهران و قم و اصفهان و شیراز و کاشان. در این سفر امام صدر سخنرانی «ضرورت تجدیدنظر در شیوههای تبلیغ» را در دارالتبلیغ قم ایراد و تصویری از لبنان و موقعیت فرقهها و مذاهب و محرومیت و مشکلات شیعیان ارائه کرد. نیز در تیمچه بازار کاشان «علی موحد بود و بس» را برای مخاطبان ایراد کرد.
۱۳۴۵
در محل سندیکای روزنامهنگاران، کنفرانسی مطبوعاتی برگزار کرد و در آن به تبیین عوامل و نیازها برای ساماندهی وضعیت شیعیان لبنان پرداخت. این ساماندهی پس از مطالعات و رایزنیها و فعالیتهایی فشرده صورت گرفت و در نهایت، به تصویب قانون تأسیس مجلس اعلای شیعیان در پارلمان انجامید. این اقدام، مقدمهای بود برای حرکت عمومی مطالبهآمیز در سطح لبنان برای توسعه و محرومیتزدایی و دفاع از سرزمین و مردم جنوب.
به آفریقای غربی سفر کرد تا با لبنانیهای مهاجر ساکن آن منطقه آشنا شود و ضمن رسیدگی به امور آنان، برای پیوند دادن آنها به کشورشان تلاش کند. او با رئیس جمهور ساحل عاج، اوفو بوانیه، ملاقات کرد و در دیدار با رئیس جمهور سنگال، لئوپولد سدار سنگور، کمکی نمادین به کودکان یتیم سنگال تقدیم کرد. سنگور این اقدام امام را ستود و گفت که با اهتمام خاصی فعالیتهای امام را که تأثیر فراوانی در گسترش مهرورزی و ایمان در میان شهروندان دارد، دنبال میکند.
۱۳۴۸
به ریاست مجلس اعلای شیعیان برگزیده شد و برنامۀ کاری این مجلس را اعلام کرد. او مذاهب اسلامی را به یکپارچهسازی شعایر دینی دعوت کرد و دربارۀ خطر فزایندۀ صهیونیسم هشدار داد و بر حمایت خود از مقاومت فلسطین برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی تأکید کرد. همچنین، اعلام کرد که فرقههای متعدد در لبنان پنجرههایی تمدنی به سوی دنیاست.
در نامهای تاریخی خطاب به شیخ حسن خالد، مفتی اهل سنت لبنان، او را به وحدت شعایر از جمله یکسان کردن اعیاد اسلامی و اذان مشترک دعوت کرد.
با رؤسا و رهبران مذهبی فرقههای لبنان تماس گرفت و از آنان خواست تا در همایشی با هدف یکپارچه کردن تلاشها برای اتخاذ موضع قاطع در قبال جنایت هولناک اسرائیل در به آتش کشیدن مسجد الأقصی گرد هم آیند.
تأسیس مدرسۀ فنیوحرفهای جبلعامل با مدیریت شهید دکتر مصطفی چمران. این مدرسه نقش مهمی در تربیت رزمندگانی داشت که از ابتدا در برابر تجاوزهای اسرائیل ایستادند.
۱۳۴۹
موجی تبلیغاتی برای فراخواندن همه به دفاع از جنوب در برابر تجاوزهای اسرائیل به راه انداخت و خواستار مسلح کردن شهروندان و ارائۀ آموزش دفاعی و تصویب قانون خدمت سربازی اجباری و اجرای طرحهای توسعهای شد و مردم را نیز به ماندن در روستاها و کوچ نکردن دعوت کرد.
هیئت یاری جنوب را با مشارکت رهبران ادیان و مذاهب لبنانی تأسیس کرد. در ۵ خرداد فراخوانی برای اعتصاب مسالمتآمیز عمومی داد. اقشار مختلف مردم و فرقهها و گروههای بسیار از سرتاسر لبنان در این اعتصاب مشارکت کردند. در نتیجۀ این اعتصاب، دولت مجلس جنوب را با هدف مقاومسازی و توسعۀ جنوب و محرومیتزدایی از آن تأسیس کرد.
برای حمایت از مسئلۀ فلسطین سفری دورهای به برخی پایتختهای اروپایی آغاز کرد و در کنفرانسی مطبوعاتی در شهر بن آلمان به تبیین حقیقت مسئلۀ فلسطین پرداخت و تلاش برای یهودیسازی بیتالمقدس را محکوم کرد.
در گفتوگویی مطبوعاتی در فرانسه گفت: «فاجعۀ فلسطین لکۀ سیاهی در وجدان جهانی است و مبارزۀ ملت فلسطین، دفاع از ادیان و قداست قدس است. اسرائیل دولتی نژادپرست و توسعه طلب است و لبنان با توجه به همزیستی ادیان در آن، ضرورتی دینی و تمدنی به شمار میآید.»
در قاهره نیز اعلام کرد که همزیستی پیروان ادیان و مذاهب در لبنان تنها تجربۀ درخشان تمدنی در دنیاست.
طی سفری دورهای و به دعوت مَلِک حسن دوم به مغرب رفت و در دانشکدۀ شریعت دانشگاه قرویین در شهر فاس سخنرانی کرد. او به موریتانی و نیجریه نیز سفر کرد.
۱۳۵۰
برای شرکت در ششمین کنفرانس مجمع پژوهشهای اسلامی به مصر رفت. او که عضو این مجمع بود، در این کنفرانس پیشنهادهایی برای حل مشکلات ملی و اسلامی ارائه داد. در ادامه، از جبهۀ سوئز بازدید کرد و طی چند هفته حضور در این منطقه با رزمندگان ملاقاتهایی داشت و در مساجد، نماز جماعت برپا کرد و خواستار تمسک جستن به دین و اعلان جهاد مقدس در راه آزادسازی فلسطین شد.
نامهای به کشیش انگلیسی هیربرت و. آدامز دربارۀ حقیقت وضع انسانی در منطقۀ خاورمیانه نوشت. او تأکید کرد که وجود فرقهها در لبنان خیر مطلق است، ولی نظام فرقهای شر مطلق است، و فئودالیسم سیاسی به آن رنگ قداست داده است.
سفر به ایران و دیدار با خانواده و مراجع و دوستان ایرانی و بازدید از شهرهای قم و اصفهان و مشهد. در این سفر امام صدر به پیشنهاد برخی شخصیتها از جمله شهید مرتضی مطهری و شهید دکتر بهشتی برای جلوگیری از ریختن خون جوانان زندانیِ سازمان مجاهدین با شاه دیدار کرد. افزون بر این، او برای آزادی دیگر زندانیان سیاسی از جمله مرحوم علیاکبر هاشمی رفسنجانی تلاش کرد.
۱۳۵۱
در شهرک جُوَیّا در جنوب لبنان بیانیهای دربارۀ خطرهای ناشی از افزایش تجاوزهای اسرائیل به جنوب صادر کرد.
برای حمایت از ایستادگی مردم جنوب، فعالیت سیاسی و تبلیغاتی خود را افزایش داد و بیانیههایی خطاب به افکار عمومی در داخل و خارج کشور صادر کرد و در مساجد و کلیساها و دانشگاهها به سخنرانی و ایراد خطبه پرداخت و دربارۀ پیامدهای کوتاهی دولت در پذیرفتن مسئولیتهایش در دفاع از جنوب و توسعۀ مناطق محروم هشدار داد.
در پی حملات اسرائیل به جنوب لبنان، با ارسال تلگرافهایی به رهبران دینی و مذهبی جهان، آنان را به واکنش در برابر تجاوزات اسرائیل فراخواند.
بنا به دعوت مؤسسۀ رشد و توسعۀ سوئد به استکهلم رفت و از مؤسسات و سازمانهای اجتماعی و درمانی این کشور بازدید کرد.
بنا به دعوت مفتی آسیای میانه، شیخ ضیاءالدین باباخانوف، برای دیدار از قزاقستان عازم اتحاد جماهیر شوروی شد.
برای ادای مناسک حج عازم عربستان سعودی شد و با ملک فیصل، پادشاه این کشور، دیدار کرد. تلاش برای وحدت مسلمین و مسئلۀ مقدسات اسلامی شهر بیتالمقدس موضوع گفتوگوی امام با فیصل بود. در ادامه، امام به بحرین و قطر و امارات متحدۀ عربی رفت و با پادشاهان این کشورها ملاقات کرد.
برای شرکت در همایش اندیشۀ اسلامی شهر تیزی اوزوی الجزایر به این کشور رفت. وی در این همایش مقالهای با عنوان «روح شریعت اسلامی» ارائه کرد. شماری از علمای برجستۀ اهل تسنن نقدهایی دربارۀ دیدگاههای امام صدر مطرح کردند و امام نیز پاسخهای خود را به این نقدها دادند.
۱۳۵۲
در خطبۀ نماز جمعه اعلام کرد که تلاش برای آزادسازی فلسطین تلاش برای نجات مقدسات اسلامی و مسیحی و تلاش برای آزادسازی انسان است. او خواستار بیاعتبار نکردن نام خدا در زمین شد، چراکه صهیونیسم با برخوردهایش نام خدا را بیاعتبار میکند.
با آغاز جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، امام صدر در بیانیهای به جهاد دعوت کرد و پیگیرانه به جمعآوری کمکهای داوطلبانه برای رزمندگان پرداخت.
در ماه مارس برای گردهمایی مردمی در شهر بعلبک فراخوان داد که صد هزار نفر گرد هم آمدند.
در ماه مه نیز در صور فراخوان داد که ۱۵۰ هزار نفر در آن حضور یافتند و همگان همراه امام صدر سوگند یاد کردند که تا زمانی که یک انسان محروم از هر فرقهای یا یک منطقۀ محروم در لبنان وجود داشته باشد، آرام نگیرند.
این تجمعها به شکلگیری «جنبش محرومان» و صدور «سند فرهیختگان» در حمایت از جنبش مطالبهآمیز امام صدر با امضای ۱۹۰ شخصیت از رهبران فکری لبنان از همۀ گروهها و فرقههای لبنانی انجامید.
۱۳۵۳
به دعوت آبای کلیسای کبوشیین بیروت در منسک آغاز روزۀ مسیحیان شرکت و خطبۀ آغاز روزه را القا کرد.
برای شرکت در «کنفرانس صلح» که یونسکو آن را برگزار میکرد، به پاریس سفر کرد. در این سفر او با شخصیتهای مختلفی از جمله کاردینال مارتی، اسقف اعظم مسیحیان فرانسه، دیدار کرد.
با سفر به مراکش در مراسم ترحیم علال الفاسی شخصیت مشهور این کشور حضور یافت. او در این سفر با ملک حسن دوم پادشاه مراکش و مسئولان ارشد این کشور دیدار و از مؤسسات فرهنگی و علمی آنجا بازدید کرد.
۱۳۵۴
با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین ماه، امام صدر برای خاموش کردن فتنه و آرام کردن اوضاع در لبنان به تکاپو افتاد و پیدرپی بیانیههایی هشدارآمیز دربارۀ توطئههای دشمن و برنامهریزی برای فتنهانگیزی صادر کرد و لبنانیان را به پاسداری از میهن فراخواند و بر جایگاه انقلاب فلسطین در قلب خود تأکید کرد و فلسطینیان را به پرهیز از ورود به جنگ داخلی لبنان دعوت کرد.
با دعوت امام صدر و زیر نظر او اقدامات لازم برای تشکیل «هیئت گفتوگوی ملی» صورت گرفت. او خطمشی کلی این کمیته را محافظت از همزیستی و تکیه بر گفتوگو و ابزارهای دموکراتیک برای اصلاحات و پاسداری از انقلاب فلسطین تعیین کرد.
در ادامۀ تلاشها برای حل بحران داخلی لبنان و خاموش کردن آتش فتنه و از میان بردن رویکردهای فرقهای پیشنهاد تشکیل مجلس اعلای فِرَق را داد. هدف از تشکیل این مجلس گرد آوردن همۀ فرقهها و توجه دادن آحاد جامعه به ماهیت حقیقی و پایدار ارزشهای معنوی ادیان بود.
در اعتراض به ادامۀ جنگ داخلی، در ۶ تیر در مسجد الصفا در مجتمع آموزشی عاملیه در بیروت، دست به اعتصاب زد و به عبادت و روزهداری مشغول شد و پس از پنج روز با تشکیل دولت آشتی ملی و پذیرفته شدن مطالبات مردمیِ امام صدر، به اعتصاب خود پایان داد.
پس از اعتصاب به روستاهای القاع و دیرالأحمر در بقاع رفت تا محاصرۀ این روستاهای مسیحینشین را بشکند و فتنۀ فرقهای را خاموش کند.
در کنفرانسی مطبوعاتی خبر شکلگیری جنبش أمل (گروههای مقاومت لبنانی) را اعلان کرد. این جنبش که قبلاً در چند میدان بر ضد دشمن صهیونیستی وارد جنگ شده بود، با هدف نقشآفرینی در آزادسازی سرزمین و انسان شکل گرفت.
با تلاش امام صدر کنفرانس سران ادیان و مذاهب با حضور رهبران همۀ مذاهب لبنانی برگزار شد.
با هشدار در خصوص سه خطر، خواستار جلوگیری از آنها شد: خطر تجزیۀ کشور، زیرا موجب پیدایش اسرائیلی دیگر در قلب کشور میشود؛ خطر تجاوزهای اسرائیل که ایستادگی در برابر آنها واجب شرعی و تاریخی و ملی است؛ خطر از بین بردن مقاومت فلسطین. وی گفت: اسرائیل شر مطلق و خطری بر ضد اعراب از مسلمان و مسیحی و خطری بر ضد آزادی و کرامت است.
امام صدر در جلسات نشست رهبران اسلامی لبنان در منطقۀ عرمون شرکت کرد. در این جلسات این شخصیتها حمایت خود را از «سند قانون اساسی» اعلام کردند و امام آن را سرآغازی برای صلح و همبستگی ملی در لبنان دانست.
وی برای نزدیک کردن دیدگاههای رهبران سوریه و رهبران مقاومت فلسطین سخت تلاش کرد و پیوند آنها را تقدیر آنها دانست و درگیری میان آنها را موجب سرنگونی لبنان و تضعیف مقاومت و زیان برای سوریه و فلسطین خواند و گفت: تنها کسی که از این درگیریها بهره میبرد، اسرائیل است.
۱۳۵۵
تلاشهای فشردهای با همکاری رهبران عرب برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان صورت داد که نتیجۀ آن برگزاری کنفرانس ریاض در ۲۴ مهر و کنفرانس سران در قاهره در ۳ آبان و ورود نیروهای بازدارندۀ عربی به لبنان بود.
با برقراری خوداداری در مناطق لبنان شدیداً مخالفت کرد و آن را سبب از بین رفتن مؤسسات و نهادهای رسمی و از دست رفتن دستاورهای تودههای مؤمن و ایجاد ذهنیت جداییطلبانه دانست که زمینهساز تجزیۀ کشور میشود.
۱۳۵۶
تأکید کرد که لبنان ضرورتی تمدنی برای دنیاست و همزیستی لبنانی، ویژگی خاص لبنان است و صلح و آشتی، سرنوشت تاریخی و حتمیِ اسلام و مسیحیت است.
طرحی پیشنهادی برای اصلاحات سیاسی و اجتماعی ارائه کرد. این طرح خواستار بازسازی کشور و نهادهای آن با حفظ ساختار همزیستی مشترک و رویارویی با خطر صهیونیسم بود و در آن تأکید شده بود که «لبنان وطن نهایی همۀ شهروندانش است.»
در مراسمی که به مناسبت چهلمین روز درگذشت دکتر علی شریعتی برگزار شد، به حملههای خود بر ضد نظام شاه در ایران و به حمایت فکری و عملی خود از جنبش اسلامی در ایران شدت بخشید.
۱۳۵۷
به دنبال حملۀ اسرائیل به لبنان، امام صدر در سفری دورهای به دیدار عدهای از رهبران عرب رفت تا برای اجرای قطعنامۀ ۴۲۵ شورای امنیت سازمان ملل و پایان دادن به بحران جنوب لبنان تلاش کند. در ادامۀ همین سفرها همراه شیخ محمد یعقوب و سید عباس بدرالدین در ۳ شهریور به دعوت رسمی مقامات لیبی وارد این کشور شد و از ظهر ۹ شهریور تا امروز ارتباط با آنان قطع شد. لیبی ادعا کرد که مهمانانش خاک لیبی را ترک کرده و به ایتالیا رفتهاند. اما دستگاههای قضایی ایتالیا و لبنان پس از تحقیقاتی طولانی این ادعا را رد و ورود هریک از این سه نفر به مرزهای دریایی، خشکی و هوایی ایتالیا را نفی کردند.