نشست جهان علیه شر مطلق، روز گذشته در مؤسسه امام موسی صدر برگزار شد. در ابتدای این نشست آزاده ثبوت، پژوهشگر حوزه عدالت و صلح از ایرلند، صحبت کرد. وی در ابتدا در مورد رساله دکترای خود و تجربه تحصیل در ایرلندشمالی صحبت کرد که تجربه ای از مواجهه ای نو با موضوع همبستگی با فلسطین برایش رقم زده است: چند ماه از حضور من در دانشگاه گذشته بود که بمباران سال ۲۰۱۴ شروع شد. نسبت من با ایرلند آن موقع مشخص شد که اینجا جایی متفاوت از تصور من است؛ هر روز تظاهرات در خیابانها در دانشگاهها در بیمارستانها. برای اولین بار بود که من متوجه شدم که همبستگی با فلسطین اشکال بسیار متنوعی دارد که از خانهها و آشپزخانهها شروع میشود و در سندیکاها و مدارس و دانشگاهها به شکلهای مختلف ادامه پیدا میکند.
ثبوت ادامه داد: پژوهشگران فلسطینی اغلب به ما یادآوری میکنند که اصطلاح اشغال برای اینکه فهم ما را نسبت به اتفاقی که در فلسطین میافتد روشن کند، کاربرد ناقصی دارد. به این دلیل که اولاً اینکه اشغال از منظر حقوق بینالملل وضعیتی موقتی است. وضعیتی است که مبتنی بر وضع حفظ وضع موجود در شرایط خاص است. اما در فلسطین چارچوب اشغال به یک وضعیت دائمی برای راندن مردمی از سرزمینشان تبدیل شده است. بنابراین مسئله فلسطین را با مفهوم اشغال نمی توانیم بفهمیم. به ویژه وقتی که میبینید استعمار حتی نه از نوع کلاسیکش، از نوع مستعمره نشین در فلسطین در جریان است، یعنی فرایندی در جریان است که هدفش جابجایی مردم بومی و جایگزینی آنها با مهاجران استعمارگر است. مسئله، بودن این مردم در آن سرزمین است. یعنی اسرائیل موجودیتش بر نیستی فلسطین بنا شده است. شما نمیتوانید تصور کنید که یک اسرائیل خوبی خواهید داشت روزی که مثلاً فلسطینیها هم بتوانند آنجا زندگی کنند. چون موجودیت او بر نیستی فلسطین است و از این بابت است که پژوهشگران دهه هاست در مورد نسل کشی صحبت میکنند.
نسل کشی در فلسطین از هفتاد سال قبل آغاز شده است
وی افزود: یکی از نخستین کسانی که در مورد نسل کشی در فلسطین دهه ها پیش صحبت کرد پژوهشگری از آفریقای جنوبی بود که گفت حتما نباید کشتارها سریع و پرشتاب اتفاق بیفتد، فرایندی که در فلسطین وجود دارد، در بازه زمانی نشان می دهد که یک نسل کشی در جریان است. اساساً از منظر حقوق بینالملل حصر کردن یک ملتی، دو و نیم میلیون نفر جمعیت در یک اردوگاه اجباری و محدود کردن وضعیت زندگی، نسل کشی محسوب می شود. و این نسل کشی اتفاقی بود که بسیار پیش از هفت اکتبر آغاز شده بود، در جریان بود.
وی ادامه داد: از سال ۱۹۴۸ هنگامی که ده ها هزار فلسطینی به باریکه کوچک در امتداد ساحل غزه رانده شدند هدف دیگر صرفا یک واحد جغرافیایی نبود بلکه به سازه ای سیاسی تبدیل شد که در پروژه استعمارگرانه رژیم صهیونیستی بسیار فراتر از مرزهایش عمل میکرد. به گفته ریمونا عفوانا پژوهشگر فلسطینی، پروژه اشغال اسرائیل از همان آغاز نظامی برای مقاومت زدایی بود. نه سازوکاری امنیتی یا حقوقی، بلکه ابزاری برای خارج کردن فلسطینیها از زمین خانه و حق تعیین سرنوشتشان. دههها پیش از نصب حصارهای فلزی رژیم صهیونیستی با ایجاد ردیفی از کیبوتص های نظامی و کشاورزی پیرامون غزه زیرساختی برای محاصره بنا کرد. ساختاری که سلمان ابوستا آن را دیوار نرم مینامد؛ شبکهای از سکونتگاههای استعماری که هم امکان بازگشت فلسطینیها را از میان میبرد و هم حضور آنها را از چشم انداز جغرافیایی حذف میکرد. پس از آن، محاصره سخت و سختتر شد. حصارها عمیقتر شدند. پهبادها از پی یکدیگر میآمدند. فهرستهای محدودیت غذایی و دارویی اعمال شد. سوخت آب و برق به سلاح تبدیل شد و در نهایت، آنگونه که عیال وایسمن، معمار برجسته اسرائیلی میگوید معماری نسل کشی پدیدار شد. جایی که بلدوزرها تنها ساختمانها را تخریب نمیکردند، بلکه آنها را از زمین می کندند. خانه مدرسه و بیمارستان به تودهای نامشخص بدل میشد. آوار به خاکریز نظامی تبدیل میشد و جغرافیای تازهای شکل میگرفت.
وی تأکید کرد: غزه در این فرایند به منطقه استثنا بدل شد. اما استثنایی طبیعی یا خود به خودی نبود. این استثنا مهندسی سازی شده بود. ساخته شده با ترکیبی از سیاست فضایی، خشونت نظام مند و ساز و کارهای حقوقی که امکان انکار واقعیت یک اردوگاه اجباری را فراهم میکرد. در حالی که همان واقعیت، زندگی فلسطینیها را تکه تکه از میان میبرد.
روند تاریخی حذف؛ از نکبت تا معماری نسلکشی
ثبوت تصریح کرد: امروز غزه نه یک بحران بشردوستانه تصادفی است و نه صحنهای حاشیهای از خشونت، غزه سازهای سیاسی فضایی است که در طول نزدیک به هشت دهه مهندسی استعمارگرایانه شکل گرفته است؛ از زمان نکبت ۱۹۴۸، هنگامی که دهها هزار فلسطینی به این باریک رانده شدند، غزه به فضایی متکی بر حبس، نظارت و محرومیت کنترل شده تبدیل شده است. از نکبت ۱۹۴۸ تا به امروز، میشود ۷۸ سال. ۷۸ سال میشود ۴ نسل. یعنی کودکان فلسطینی امروز زمانی که مادران مادربزرگ مادربزرگشان ۲۰ سالشان بوده، استعمارگران اسرائیلی وارد خاکشان شدهاند آنجا را به زور تصرف کردهاند و چهار نسل مداوم است که آنان هر روز در برابر کشتار، شکنجه، تحقیر و استثمار و محرومیت از تمام حقوق انسانی مقاومت میکنند. ویرانسازی اخیر این منطقی را که غزه بر اساس آن ساخته شده با وضوحی بی سابقه آشکار میکند. نابودی نظام فاضلاب، آب، نان، برق، سوخت، بیمارستانها و زمینهای کشاورزی تلاش سامان مند برای از میان بردن بنیانهای غزه. بنابراین رابطه میان خشونت معماری، حکمرانی استعماری و مهندسی جمعیتی را با شدت تمام نمایان می کند.
وی ادامه داد: همانگونه که گفتم، پژوهشگران فلسطینی اغلب یادآور میکنند که کاربرد اصطلاح اشغال اغلب واقعیتهای مصادره و حذف فلسطینیها را پنهان میکند. مطابق حقوق بشردوستانه بینالمللی، اشغال باید موقت، حفظ کننده وضع موجود و استثنایی باشد. اما در فلسطین اشغال در هالهای از مشروعیت، پیرامون رژیمی ایجاد میشود که وظیفه اصلی اش نه اداره موقتی، بلکه تداوم بخشی به نظمی اجتماعی جغرافیایی است.
آنچه فلسطینیها تجربه کردهاند تنها خشونت جنگ نیست. خشونت صلح هم هست؛ صلحی که از آنان خواسته است سکوت کنند ناپدید شوند و به زندگی در وضعیت تکه تکه و تحت سلطه دائمی تن دهند.
در چنین شرایطی اشغال بدل به مقاومت علیه مقاومت میشود. ساز و کاری که برای سرکوب عاملیت فلسطینیها و جلوگیری از تحقق حق تعیین سرنوشت طراحی شده است. پروژه رژیم صهیونیستی در غزه نمونه کامل این تداوم تاریخی است. حتی پیش از ساخت حصارهای سخت افزاری این رژیم رشتهای از کیبوتص های نظامی – کشاورزی را پیرامون غزه بنا کرده بود تا بازگشت فلسطینی ها را ناممکن سازد. با شخم زدن زمینها، گورستانها، چاهها، باغ ها بقایای روستاها را محو کرده بود تا چشم انداز فلسطینی قابل شناسایی و در نتیجه، قابل مطالبه نباشد. نسل کشی امروز در غزه از این منظر، نه انحرافی ناگهانی بلکه شتابگیری فرایندی دیر پاست.
بیش از ۷۸ سال است که رژیم آپارتاید اسرائیل کنوانسیون های بین المللی و هنجارهای حقوق بشر را زیر پا گذاشته است. هیچ قدرت جهانی یا نهاد بینالمللی نتوانسته یا نخواسته که به این نابرابری آشکار پایان دهد. در حالی که ماشین استعماری زندگی فلسطینیها را نابود میکند، از آنان انتظار میرود ابتدا مقاومت خود را محکوم کنند تا حق سخن گفتن بیابند. این مطالبه که بسیاری از اندیشمندان فلسطینی آن را تله اخلاقی مینامند، نقشی اساسی در خاموش سازی روایت فلسطینی دارد. در این منطق وارونه قربانی باید دفاع از خود را توضیح دهد اما استعمارگر از هرگونه پاسخگویی و محکومیت معاف است.
وی افزود: چنین درخواستی چند کارکرد همزمان دارد نخست آنکه از فرد یا جمع فلسطینی خواسته میشود مقاومت در برابر خشونتی را که خود قربانی آن است نفی کند. دوم آنکه با حذف مسئولیت ساختار استعمار عامل خشونت در موقعیت اخلاقی بالا دست قرار میگیرد. سوم، با یکسان سازی تمام فلسطینیها با اقدام یک یا چند گروه سیاسی، کل جامعه تحت اشغال پیشاپیش بی اعتبار معرفی میشود و چهارم، تاریخی بودن و حقوقی بودن مقاومت، چه در معنای سیاسی، چه در معنای حقوق بینالملل به طور کامل نادیده گرفته میشود.
این در حالی است که قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل ۴۳.۳۷ به صراحت حق مردم تحت استعمار را برای مبارزه با همه ابزارهای لازم از جمله حق مقاومت مسلحانه به رسمیت میشناسد. این نقد بنیادین، شالودهای است برای فهم وضعیت فلسطین. جایی که به طور سیستماتیک خشونت ساختاری استعمار در مقام امنیت، دفاع از خود، نظم و صلح ،طبیعی سازی شده و در مقابل، مقاومت مردم فلسطین تهدید، ترور یا نفرت بازنمایی میشود. این همان منطق رسانهای صهیونیستی است که حتی وقتی قرار است محکوم شود از هر موقعیت وسط زنی، تقلیل موضوع به پیچیدگی و معادل سازی اخلاقی استقبال میکند. زیرا هرچه حقیقت استعمار کمتر گفته شود، وضعیت موجود بهتر تثبیت میشود.
وی افزود: چند روز پس از عملیات طوفان الاقصی دکتر رمزی باروت، پژوهشگر فلسطینی اهل غزه نوشت: بیایید صادق باشیم، سال ۲۰۲۲ خشونت بارترین سال علیه فلسطینیها بود. سال ۲۰۱۴ مخربترین جنگ در تاریخ جنگهای غزه بود و سال ۲۰۲۳ خشونت بار ترین سال در کرانه باختری بود. شما فلسطینیها را تنها وقتی که قربانی هستند دوست دارید. شما برای راحتی احساس خودتان دوست دارید تصاویر قربانیان فلسطینی را در تلویزیون و شبکههای اجتماعی نمایش دهید بدون اینکه آنها قوانینی که شما برایشان گذاشتهاید زیر پا بگذارند. فلسطینی به عنوان مبارز برای شما مسئله ساز است. مردمان غرب و حتی خاورمیانه دوست دارند فلسطینیها را به مثابه یک قربانی ببینند؛ پناهندگانی که در اردوگاههای آوارگان زندگی میکنند و در انتظار کمکهای بشردوستانه هستند. هدف غایی مقاومت فلسطین اما این است که نشان دهد ما قربانی نیستیم. نمیخواهیم قربانی باشیم. نمیخواهیم قانونی را بپذیریم که برای همیشه ما را قربانی میخواهد. ما بیش از قربانیان محض هستیم. ما میخواهیم در شکل دادن به آینده خودمان سهمی داشته باشیم. مردم غزه خود را به مثابه قربانی نمیبینند. بله ممکن است ما را قربانی کنید اما نه ما هرگز نقش قربانی را نخواهیم پذیرفت. امروز غزه نه تنها محل خشونت بلکه محل آشکار شدن تناقضات اخلاقی و سیاسی جهان است.
گزینشی بودن حقوق بشر
ثبوت در ادامه اظهار کرد: فلسطین مرکز مقاومت جهانی و بینالملل گرایی است زیرا در آنجا ساز و کارهای خشونت استعماری علیه بومیان و مردمان غیر سفید در فشردهترین شکل ممکن نمایان میشود. غزه نه فقط محل آزمایش سلاحها، تکنیکهای نظارتی و دکترینهای نظامی اسرائیل بلکه آزمایشگاه اخلاق و ریاکاری جهانی نیز هست. فلسطینیها نه تنها به عنوان گروهی نژادسازی شده بلکه به عنوان گروهی مادون انسان و فرودست تعبیر میشوند که حتی حق مبارزه برای موجودیت خود را نیز ندارند. اما غزه در عین حال، به نشانهای جهانی از مقاومت بدل شده است. نه تنها به این دلیل که فلسطینیها در شرایطی طراحی شده برای حذف فیزیکی پابرجا ماندهاند، بلکه به این دلیل که شیوههای بقا و خلق دوباره زندگی نزد آنان پژواکی عمیق در جنبشهای رهایی بخش جهانی دارد. با وجود تلاش سازمان یافته برای نابودی بنیانهای حیات، فلسطینیها پیوسته این بنیانها را بازسازی کردهاند؛ از احیای روشهای دیرین گردآوری آب در تپههای شنی گرفته تا تونلها و شبکههای زیرزمینی رفح. فناوری بقا در غزه محصول مهارتهای بومی و همبستگی اجتماعی اس.ت این اشکال بقا مقاومت را از سطح واکنش به سطح آفرینش ارتقا می دهد. آنچه فلسطینیها انجام میدهند خلق زندگی است در دل مرگ. غزه همچنان نشان میدهد که امکان ایستادگی در آستانه فروپاشی حیات خاموش نمیشو.د اینجا امید نه یک احساس فردی بلکه کنشی جمعی برای حفظ امکانبندی زندگی است.
عبدالجواد عمر، استاد فلسفه و نظریه پرداز سیاسی فلسطینی میگوید در فلسطین هرگز لحظهای نبوده که جنگی در جریان نباشد. تنها همیشه به خبرها راه پیدا نکرده است. شاید حتی بتوانیم ۷ اکتبر را لحظهای برای وقفه در جهان تعبیر کنیم. لحظهای که فلسطینیها جهان را با واقعیت دههها زندگی در زندان روبرو کردند. شکستن آن حصار و بیرون آمدن کسانی که ۱۷ سال در پشت آن زندان بودند، نمادی از این است که حتی در وضعیتی ناممکن میل به زندگی، آزادی و تعیین سرنوشت هنوز زنده است. او میگوید هفت اکتبر گشایش قوه تخیل بود. شکافی در ناممکن، لحظهای که جهانی دیگر هر چند برای لحظهای کوتاه رویت پذیر شد.
اسرائیل از نگاه امام موسی صدر پدیده ای تمدنی است
سخنران دوم برنامه، دکتر شریف لکزایی بود. وی که در مورد اندیشه سیاسی امام موسی صدر مطالعه کرده است در ابتدای صحبت گفت: بعد از عملیات طوفان الاقصی باز من با در مجامع مختلفی از این پرسش مواجه میشدم که دیدگاه امام موسی صدر راجع به اسرائیل و فلسطین و مناسبات اسرائیل با لبنان و منطقه چیست؟ در بررسی پاسخ به این سوالات به این جمع بندی رسیدم که نگاه امام موسی صدر به مسئله فلسطین فارغ از نگاه تمدنی نیست و نخواهد بود. نگاه تمدنی به این دلیل که نگاه جامع الاطرافی به همه مباحث دارد و به نیازهای بشریت توجه می کند، اهمیت دارد.
لک زایی با اشاره به گفته های امام موسی صدر در کتاب آنچه خود گفت که توضیح زندگی سیاسی اجتماعی علمی و فعالیتهای امام موسی صدر از زبان خود اوست، گفت: از نگاه من این مطالب جمع بندی حدود ۱۵ سال فعالیتهای ایشان در لبنان است. در این مطالب خود امام اشاره می کند این پیکر شیعی خود را در برابر چالش تمدنی اسرائیلی میبیند و در ادامه می گوید اگر ما بخواهیم مقابلهای با این اسرائیل داشته باشیم این هم غیر از تمدنی نخواهد بود. اگر سیاسی یا نظامی یا اقتصادی یا حتی فرهنگی محض باشد، این قصه ما را با اسرائیل حل نمی کند.
وی ادامه داد: اگر شیعهای خود را در برابر جوانی اسرائیلی یا روستایی اسرائیلی یا مسلحی اسرائیلی بیند، از طریق دولتش یا از طریق فرقه اش دو راه بیشتر ندارد؛ یا در برابر این چالش تسلیم شود یا با آن مبارزه کند. تسلیم شدن یعنی در برابر این اسرائیل سر خم کند و آلت دست این نیروی بزرگ در منطقه شود که نتیجه آن، فساد و کوتاه آمدن است. کما که میبینیم هرچقدر کوتاه آمدند و هرچقدر تسلیم شدند پیشرویها همچنان ادامه دارد.
وی تصریح کرد: بخش تمدنی صحبت اینجاست که می گویند بیگمان بیشتر شیعیان این را نمیپذیرند یعنی از رهبر شیعیان لبنان شیعیان چیزی که ما میشناسیم و میدانیم چنین ذلتی را بر نمی تابند و بیگمان بیشتر شیعیان این را نمیپذیرند. هیچکس نمیتواند امتی را وادار کند که در فساد سقوط کند. بنابراین تنها راه پیش روی شیعه در ۲۵ سال آینده مقابله با این چالش است. این مقابله پاسخی تمدنیست. باید سطح روستاهای خود را تا سطح روستاهای اسرائیل بالا ببریم، سطح جوانان مان را تا سطح جوانان اسرائیل، سطح سلاح و تفکرمان را تا سلاح و تفکر اسرائیل.
وی ادامه داد: در اینجا ایشان پیش بینی ای می کنند که شیعه در این ۲۵ سال آینده در نتیجه وجود دشمن اسرائیلی، نقش تاریخی خود را باز پس میگیرد. آن زمان هنوز انقلاب اسلامی ایران هم به وجود نیامده است، جمهوری اسلامی هم نبوده است. اما امام موسی صدر می گوید شیعه نقش تاریخی خود را در هدایت عربها و مسلمانان به سوی پیشرفت و تمدن بازپس خواهد گرفت.
وی بااشاره به اولین موضعگیری امام موسی صدر در مورد اسرائیل در سال ۱۹۶۷ گفت: این نخستین متنی است که ما از امام موسی صدر نسبت به اسرائیل داریم. در اینجا امام با اشاره به اینکه تمدن غرب اسرائیل را در توطئه کینهتوزانه علیه دیگران همراهی میکند به صراحت اشاره می کند که دستاوردهای تمدن غرب برای خودشان است و رنج هایش برای دیگران و اینکه اسرائیل نتیجه یا ثمره طبیعی تمدن مادی معاصر غرب است.
وی افزود: ایشان با اشاره به رفتار اسرائیل در چنگ اندازی بر سایر سرزمین ها تعبیر گرگ بودگی را به کار می برد. منطق اسرائیل منطق گرگ است. منطق زور است و با سازش و سکوت نمیتوان آن را درمان کرد. درمان آن مرگ است. این منطق همان منطق تمدن غرب است. همان منطق تمدنی است که این همه استعمار را در سطح جهان ایجاد کرده است.
وی ادامه داد: وقتی امام موسی صدر می گوید شر مطلق یعنی هیچ مسیری ندارد تا بتوان گفتگو کرد. به کدام گفتگو تا الان وقعی نهاده و اثرگذار بوده و کدام سازش را تا الان پاسخ درست و مناسبی داده است؟ همین آتش بس اخیر که هنوز هر روز هر جا را بخواهد مورد حمله قرار می دهد.
چرا اسرائیل شر مطلق است؟
لک زایی چهار پرسش مطرح کرد و براساس نگاه امام موسی صدر به آن پاسخ داد. در ابتدا گفت: یک پرسش این است که چرا در نگاه امام موسی صدر اسرائیل شر مطلق و باطل محض است؟ از منظر تمدنی که امام صدر آن را در ارتباط با اسرائیل هم دارد، اسرائیل صرفاً یک دولت متجاوز جغرافیایی نیست. بلکه نماد یک پروژه استعماری غرب هست. ایشان بیت المقدس قدس و منطقه فلسطین را به لحاظ تمدنی منطقه بسیار مهمی تلقی میکند. در واقع فلسطین محل تلاقی تمدنهای بشری جهان است. ایشان معتقدند که تمدن از این منطقه به سایر نقاط جهان رفته است و این چیزی که الان اینجا واقع شده در واقع میخواهد همه این پیوندها را از بین ببرد.
وی ادامه داد: از نظر ایشان اسرائیل تجسم باطل محض است چون ذاتاً تجزیهگر وحدت تمدنی هست. ذاتاً مخرب هویتهای فرهنگی است. و نافی حق تعیین سرنوشت ملتهاست. به هر شکلی تعیین سرنوشت ملتها را در واقع برنمیتابد.
راز پشتیبانی بی قید و شرط دول غربی و تمدن غربی از اسرائیل، پرسش دومی بود که لکزایی به آن اشاره کرد: امام موسی صدر این حمایت بی قید و شرط دول غربی را که امروز بسیار ملموس شده است، در چارچوب همان پروژه استمرار تمدنی غرب میداند و لذا چون در راستای منافع آنهاست این حمایتهای بیقید و شرط هم از اسرائیل به عمل میاد.
وی افزود: از دید امام اسرائیل به مثابه دژ پیشرفته تمدن غرب در خاورمیانه عمل میکند و این حمایت، ریشه در اشتراک ارزشهای تهاجمی و خوانش خاص غرب از تاریخ دارد. و از پیوندهایی که پیوندها و مناسبات تمدنی و فرهنگی که در این منطقه وجود داره اینگونه در واقع نگاه میکند. بنابراین از دید ایشان اسرائیل فرزند نامشروع تمدن غرب مدرن است که ابزار سلطه و آزمایشگاه تمدنی و ارتباطی تمدن غرب با این منطقه و آنچه که در این جغرافیا می گذرد، است.
نسبت تمدن غرب با اسرائیل
پرسش سومی که مطرح شد این بود که نسبت تمدن غرب با اسرائیل چگونه است و اسرائیل در کجای منظومه تمدن غرب جای گرفته است؟ لک زایی در این مورد گفت: امام موسی صدر می گوید: اسرائیل ادامه تمدن غرب است. ایشان صراحتاً در چند مورد این موضوع را مطرح کرده است که غرب اسرائیل را در اینجا به وجود آورد که ما را متمدن کنند. و در پاسخ بحث تمدن مشرق را مطرح می کنند.
مقاومت در نگاه امام موسی صدر؛ پروژهای تمدنی
لک زایی پرسش چهارم را اینطور عنوان کرد که راهبرد مقابله با اسرائیل چیست؟ آیا امام صرفاً مقاومت نظامی یا سیاسی یا اقتصادی را توصیه می کند؟ وی تصریح کرد: در اینجا بحث مبارزه تمدنی مطرح می شود. اگر بخواهیم بگوییم هر کسی که به فلسطین فکر می کند به انسانیتی که در فلسطین از بین رفته و این سرشت انسانها که در فلسطین لگد مال شده است، فکر میکند. این نگاه در داخل حوزه تمدنی و مبارزه تمدنی و مقاومت تمدنی قرار میگیرد.
وی ادامه داد: بر اساس نگاه صدر در پاسخ به این پرسش می توان گفت مقاومت تمدنی میتواند به عنوان یک پاسخ جامع الاطرافی در واقع به این موضوع باشد. مقاومت باید فراتر از نظامیگری صرف و متکی بر بازسازی هویت تمدنی امت اسلامی باشد.
وی افزود: امام موسی صدر یک طرح تمدنی در لبنان داشت. می توان گفت ایشان در لبنان یک از ابتدا یک طرح تمدنی داشته و به همین دلیل به دنبال این بوده که نیازها و ضروریات اساسی انسان تامین شود. البته ایشان فقط در لبنان بحث تمدن را مطرح نکرده است، در مقالات اقتصادی شان در نشریه مکتب اسلام هم بحثهای تمدنی دارند. این نگاه تا آخرین یادداشت ایشان قبل از ربودن ادامه دارد. در یادداشت ندای پیامبران انقلاب ایران، هم بحث تمدن را مطرح کردند. در واقع پروژه امام موسی صدر در لبنان همین نگاه تمدنی بوده است.
گفتوگو و پرسش و پاسخ: از دو دولت تا اخلاق مقاومت
در بخش پایانی، حاضران پرسشهایی درباره «دو دولت»، «تمایز یهودیت و صهیونیسم» و «هزینه مقاومت» مطرح کردند.
ثبوت در پاسخ به نقد «۷ اکتبر» گفت: امروز بزرگترین جنبش همبستگی جهانی با فلسطین در جریان است. خروج سرمایه، تحریمهای مردمی و مهاجرت معکوس در اسرائیل بیسابقه شده. این جنبش همچنین موفق شده تحریم رژیم صهیونیستی را به سطحی بیسابقه برساند. همچنین چشم انداز تجارت جهانی اسرائیل را برای همیشه تغییر داده است. ما باید به جای اینکه از مردم فلسطین و مبارزان فلسطینی سوال کنیم باید از جهان بپرسیم چرا اجازه می دهند این جنایت ادامه پیدا کند؟ اگر مقاومت نبود، فلسطین امروز مسئله مرکزی جهان نبود. دو سال تلاش جهان حتی جان یک کودک فلسطینی را نجات نداد؛ پس مسئله، رفتار مقاومت نیست، مسئله سکوت جهان است.
در پایان، جلسه با تأکید بر تداوم پژوهشهای اندیشهای درباره فلسطین و بازخوانی آثار امام موسی صدر به پایان رسید.

