امام موسی صدر و مقاومت فلسطینی در لبنان
سخنران: محمد علی مهتدی
اگر حرکت امام حسین(ع) را مقاومت در برابر ظلم و تصحیح انحراف بدانیم، خواهیم دید که امام موسی صدر نیز در همه زندگی خود همین راه را طی کرد. سید و امام مقاومت، امام موسی صدر است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تبلیغات بسیاری بر ضد امام موسی صدر و جنبش أمل در ایران صورت گرفت و آنان را دشمنان مقاومت فلسطین خواندند. برای فهم و مطالعه دقیق مقاومت در سیره و اندیشه امام موسی صدر و نیز شناخت این رویکرد در ایران، باید از دو مسئله آگاهی پیدا کرد: نخست، سرگذشت فلسطین و فلسطینیها؛ و دیگر، بافت اجتماعی لبنان و وضعیت جامعه تشیع در لبنان.
در کنفرانس بال در ۱۸۹۷ میلادی تصمیم گرفته شد که برای یهودیان در سرزمین فلسطین دولت تشکیل شود. از این تاریخ سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین شروع شد و تشکیلات تروریستی یهودیان شکل گرفت. یهودیان قتل عامهای مختلفی انجام دادند تا فلسطینیها خانههای خود را رها و صهیونیستها این اراضی را تصاحب کنند. این وضعیت در سال ۱۹۴۸ میلادی، به تشکیل دولت غاصب اسرائیل و آغاز مهاجرت فلسطینیها از سرزمین خودشان انجامید.
در جنگ ششروزۀ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ میلادی که به شکست ارتشهای عرب منجر شد، موج تازهای از آوارگی فلسطینیان شروع شد و بسیاری از آنها وارد کشورهای همسایه بهویژه لبنان شدند. در همین سال اولین سازمان مقاومت به نام فتح به رهبری یاسر عرفات تشکیل شد و در ادامه، شاهد پیدایش سازمانهای مسلح مقاومت فلسطین در لبنان بودیم.
سوریها، عراقیها، مصریها، شوروی و حتی کره شمالی در درون مقاومت فلسطین سازمانهایی داشتند و به آنها پول و اسلحه میدادند. با تواجه به اینکه مقاومت فلسطین در اراضی کشورهای دیگر فعالیت میکرد، تضادهایی با حاکمیت این کشورها به وجود میآمد. همین تضاد باعث شد که در سال ۱۹۷۰ فلسطینیها در اردن تصفیه شوند.
در این میان، لبنان وضعیت خاص خود را دارد. در این کشور فرقههای متعدد مذهبی حضور دارند. هر فرقه برای خود دولت مستقلی است؛ به این معنا که تشکیلات سیاسی و دینیِ مختص خود را دارد و آنچه به عنوان دولت لبنان یا تکثرگرایی در لبنان خوانده میشود، در واقع، ائتلاف میان این شبهدولتهای مذهبی است.
این بافت اجتماعی لبنان بسیار شکننده و کشور و ارتش لبنان بسیار ضعیف است. در چنین وضعیتی، ناگهان ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار فلسطینی وارد این کشور میشوند و قصد دارند که از داخل لبنان عملیات مسلحانه علیه اسرائیل صورت دهند. این امر بهطور طبیعی تضادهایی ایجاد میکند.
این تضادها میان فلسطینیان و لبنانیان روز به روز گسترش مییافت. بسیاری از مردم لبنان، در عین حال که آرمان فلسطین را قبول داشتند و به مقاومت کمک میکردند، خواستار امنیت، دولت و حاکمیت خود نیز بودند. اما عملاً قدرت یاسر عرفات بیشتر از قدرت رئیسجمهور یا حکومت لبنان بود یا قدرت سازمانهای فلسطینی به مراتب بیشتر از قدرت ارتش لبنان بود.
با افزایش تضادها و تنشها در سال ۱۹۷۰ میلادی میان ارتش لبنان و سازمانهای فلسطینی نزاع صورت گرفت. در نهایت، با پادرمیانی مصر برای نظم بخشیدن به حضور سازمانهای فلسطینی در لبنان، موافقتنامهای موسوم به قاهره امضا شد. اما متأسفانه سازمانهای فلسطینی مفاد این موافقتنامه را اجرا نکردند و مجدداً در سال ۱۹۷۲ نزاع شروع و در نهایت در سال ۱۹۷۵ منجر به جنگ داخلی شد.
روزی که مقاومت فلسطین در جنوب لبنان تشکیل شد، شیعیان از این مقاومت حمایت کردند؛ حتی زنان شیعه طلاهای خود را برای مقابله با اسرائیل به مقاومت فلسطین بخشیدند. در سالهای اولیه مقاومت فلسطین مقدس بود و حتی از مقاومین به فدائیان نام برده میشد. اما طولی نکشید که پس از گسترش سازمانهای فلسطینی و فعالیتهای خارج از اخلاق، قانون و دینِ بسیاری از افراد وابسته به این تشکیلات در جنوب لبنان، کمکم این قداست تضعیف شد و از میان رفت. ساکنان جنوب لبنان بیشترین آسیب را از این موضوع میدیدند؛ ولی دم نمیزدند، زیراکه آرمان فلسطین آرمانی مقدس به شمار میرفت.
لازمه مقاومت تقوای انقلابی است. مقاومت فلسطین به ادعایی از مقاومت تبدیل شده بود و چریکهای فلسطینی هر از گاهی به جنوب لبنان میرفتند و خمپارهای به سمت اسرائیل شلیک میکردند تا به لیبی، عربستان سعودی و بقیه نشان دهند که در حال مقاومت هستند. اسرائیلیها نیز در پاسخ آنها روستاهای جنوب لبنان را با خاک یکسان میکردند. اسرائیل با آگاهی از این موضوع، با بمباران روستاهای جنوب لبنان، تضاد را تشدید میکرد. امام موسی صدر این وضعیت را تحمل و از برخورد مردم با این فلسطینیها جلوگیری میکرد.
دیدگاه امام موسی صدر دربارۀ مسئله فلسطین دو بُعد دارد؛ یکی بُعد عقیدتی است مبنی بر اینکه مسئله فلسطین مسئلهای اسلامی است و مسجدالأقصی قبله اول مسلمین و سرزمینی پاک است. بُعد دیگر دیدگاه سیاسی و استراتژیک امام دربارۀ اسرائیل است. او اسرائیل را فقط نیروی اشغالگر نمیداند؛ بلکه اسرائیل را تهدیدی برای جهان اسلام، جهان عرب و انسانیت تلقی میکند
دولت لبنان حاضر نبود ارتش و نهادهای دولتی را به جنوب لبنان بفرستد یا مردم جنوب لبنان را آموزش نظامی دهد یا آنها را در برابر اسرائیل مسلح کند. امام موسی صدر به همراه شهید چمران که آموزش جنگهای چریکی را در مصر دیده بود و با کمکهای سوریه و مراجع دینی، اسلحه تهیه و جنبش أمل را تأسیس کرد تا شیعیان در برابر اسرائیل مقاومت کنند.
وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، شیعیان بسیار خوشحال شدند. جنبش أمل در آن زمان امکانات و اسلحه و پولی نداشت؛ ولی جوانان شیعه به این جنبش روی آوردند؛ چون احساس میکردند که این جنبش نماینده انقلاب اسلامی ایران در لبنان است.
با ملحق شدن جوانان به جنبش أمل، احزاب مختلف در لبنان از به قدرت رسیدن این حرکت در جنوب لبنان و ایستادن در مقابل آنها ترسیدند. بنابراین، تصمیم گرفتند که جنبش أمل را منزوی کنند. اگر انقلاب اسلامی از شیعیان لبنان حمایت میکرد، معادلات لبنان و منطقه برهم میریخت. برای جلوگیری از این کار، سازمانهای فلسطینی و احزاب چپ لبنان تبلیغاتشان را در ایران شروع کردند.
محمد منتظری و جلال فارسی برضد امام موسی صدر و دکتر چمران در داخل ایران تبلیغات میکردند. مسعود رجوی و ابریشمچی و خیابانی نیز که از سالها پیش با سازمان فتح در ارتباط بودند، برضد شیعیان لبنان فعالیت میکردند. زمان بسیاری طول کشید تا ایرانیها به این نتیجه رسیدند که هر فلسطینیای که ادعای مقاومت میکند، قدیس نیست.
مقاومتی که امروز ایجاد شده است، مقاومت مدنظر ماست. مقاومتی در خط عاشورا و مقاومتی که توانست اسرائیل را در سال ۲۰۰۰ شکست دهد و از لبنان اخراج کند. در سال ۲۰۰۶ جنگ برضد مقاومت ۳۳ روز به طول انجامید؛ اما با شکست دشمنان به پایان رسید. امام موسی صدر و دکتر چمران چنین مقاومتی در لبنان پیریزی کردند، مقاومتی که بر اساس تقوا و برای خدا عمل کند. اینها به دنبال دنیا و لذت و خوشگذرانی نیستند. این مقاومتی است که پیروز است.