امام صدر و نگاهِ بلند به میهن و مقاومت
سخنران: طلال عتریسی
امام موسی صدر، در آغاز فعالیتها در لبنان، با چهار چالش اساسی مواجه بود: نظام سیاسی فرقهای؛ توسعه متوازن؛ دفاع از کشور در برابر تجاوزهای اسرائیل؛ وضعیت شیعیان. آنچه باید مد نظر داشت اینکه ثَبات لبنان در گرو حل این مشکلات بود. در کنار این چالشها فقدان تفاهم بر سر اصول و مبانیِ مشارکت عادلانه و اختلاف بر سرِ چگونگیِ دفاع از کشور نیز گریبانگیر کشور بود.
پیش از استقلال، حکومت لبنان در دست دروزیان و مارونیان بود و پس از استقلال نیز در اختیار مارونیان و اهل سنت قرار گرفت. این بدانمعنا بود که سومین عنصرِ تشکیلدهنده جامعه لبنان یعنی شیعه، در حاشیه و بهدور از مشارکتِ سیاسیِ عادلانه مانده بود. این محرومیت، محدود به بُعد سیاسی نبود و در زمینه توسعه و خدمات نیز وجود داشت.
در این میان چالشهای فرعیِ پیشبینینشدهای نیز در برابر امام پدید میآمد که خاستگاه آن خود محافل شیعی بود؛ از جمله محافلِ علمایی که با نقش مستقیم عالمِ دین در امور سیاسی مأنوس نبودند، و محافلی که فئودالیسم سیاسی نامیده میشدند و احساس میکردند که جنبش امام صدر فرش را از زیر پای ریاست سنتی و موروثی آنان بر بقاع و جنوب میکشد.
امام صدر برای آغاز کار خود نگاهی روشن و بسیار مترقی به وضع شیعه در آن زمان داشت. این نگاه، از یک سو، به نیازهای ضروری شیعیان توجه داشت و از سوی دیگر، نشاندهنده نگرش راهبردی امام در شکلگیری خاستگاههای قدرت در هر جامعهای است. بدینترتیب، نخستین گام امام ساختن مؤسسۀ حرفهای جبلعامل در صور بود و دومین گام آیندهنگرانۀ امام را میتوان یکپارچهسازی شعور شیعیان نامگذاری کرد. این یکپارچهسازی در چهار سطح صورت گرفت:
فهم مشترک درباره هویت ذاتی(اعتقادی)؛ فهم مشترک درباره محرومیت؛ فهم مشترک درباره حقوق اساسی و فهم مشترک در خصوص دفاع(در برابر تجاوزهای اسرائیل).
با این تلاشها بود که برای نخستین بار در تاریخ لبنانِ جدید و در پاسخ به دعوت امام صدر، صدها هزار نفر از شیعیان جنوب و بقاع در کنار یکدیگر گرد آمدند و چندین تظاهرات در اعتراض به محرومیت دیرینه اجتماعی وسیاسی شیعه به راه انداختند. این رویداد سرآغاز تحولی ژرف در همه زمینهها برای شیعیان لبنان بود.
صدر در کنار یکپارچه کردن درک شیعیان از هویت خود، در صدد برآمد که این درک را در دو سطح جهتدهی کند: سطح نخست این بود که شیعیان پس از احساس لبنانی بودن، از گوشهگیری و سکوت دست بردارند. دومین سطح، توجه به حق شیعیان برای دفاع در برابر تجاوزهای اسرائیل، بهویژه، در جنوب لبنان بود.
در کنار این توجه به شیعیان، امام صدر در سطح ملی در نگرش سیاسی خود به نظام لبنان، میان وجود فرقهها و اهمیت و ضرورتِ گوناگونیِ آنها از یک سو و بدیهای نظام سیاسی فرقهای از سوی دیگر، فرق گذاشت. امام نظام فرقهای را رد میکرد، زیرا عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی را برآورده نکرده بود. البته، انتقاد امام صدر از فرقهگرایی سیاسی مانع از آن نشد که وی بر اهمیت همزیستی اسلامی-مسیحی تأکید کند، چراکه ویژگی لبنان همین همزیستی است.
از نگاه امام مطالبه حق شهروندی و حق محرومیتزدایی و برابری، با دعوتی مهمتر و حساستر همراه بود: این دعوت که برای نخستین بار در تاریخ لبنان مطرح شد، دعوت به تشکیل جنبش مقاومت لبنان (أمل) بر ضد اشغالگران اسرائیلی بود. آنچه امام را بر آن میداشت تا به منطقِ قدرت و دفاع رو بیاورد، این بود که اسرائیل «این خطر اصلی و این شرّ مطلق، نه تنها مردم جنوب که کل لبنان را تهدید میکند.» و البته، امام به این مقدار بسنده نمیکند و به چگونگی برخورد با این اشغال و این نظام میپردازد و جز مقاومت، راهحل قطعیِ دیگری برای آن نمییابد.
تحولاتی که حتی پس از ناپدید شدن امام صدر در شیعیان رخ داد بسیاری را، چه در لبنان و چه در خارج آن، غافلگیر کرد. همه فکر میکردند ربودن شخصیت بینظیر امام، اثر منفیِ زودهنگامی بر طرح او برای استیفای حقوق شیعه و محرومیتزدایی از آن و نیز آمادهسازی شیعه برای دفاع از خود در برابر اسرائیل خواهد داشت، ولی آنچه تنها چند ماه پس از ناپدید شدن وی (۱۹۷۹) رخ داد، همه پیشبینیها و معیارهای منطقهای را دگرگون کرد. «خود اتکایی» یکی از اندیشههای محوری امام صدر بود که بعدها و حتی پس از ربودن وی به سنتی حسنه تبدیل گردید.
امام صدر با نگرش و تجربه خود، درهای تغییر را بهطور کامل به روی لبنان گشود. امام بیداری جدیدی برای شیعه رقم زد که عناصر آن عبارت بودند از: بیداری درباره هویت خویش، بیداری درباره انتساب به دولت، بیداری درباره تلاش و مطالبه به جای گوشهگیری و مظلومیت، بیداری درباره جهاد و مقاومت. پس از این بیداریها، دیگر وضع شیعه و وضع لبنان و حتی وضع منطقه به حال سابق باقی نخواهد ماند.