تفسیر عقلانی قرآن از منظر سیدجمال الدین اسدآبادی و امام موسی صدر
سخنران: دکتر نجمه کیخا
این درسگفتار در پی مقایسه تفسیر عقلانی قرآن در اندیشه سیدجمالالدین اسدآبادی و امام موسی صدر است؛ هرچند شخصیتی مانند سید جمال را بیشتر با سیاست و مبارزه میشناسند. برای مثال، نهضت مشروطه با فاصله اندکی پس از درگذشت سید جمالالدین اسدآبادی رخ میدهد و برخی معتقدند این اتفاق از تأثیرات سیدجمال بوده است. او در مصر و بسیاری از دیگر کشورهای آفریقایی نیز تاثیرگذار بوده است.
گرچه از سید جمال به طور مستقل و مجزا تفسیری در دست نیست؛ اما به طور کلی او مباحث و مطالبش را بر اساس و با اتکای به قرآن پیش برده و از همین روست که این مطالعه تطبیقی امکانپذیر است. چه بسا بتوان وی را آغازگر نهضتی قرآنی دانست.
آغاز فعالیتهای سید جمال در حوزه مطالعات قرآنی، بیش از هر کشوری، در مصر بوده است. فعالیتهایی که باعث میشود شیخ محمد عبده با همکاری او به تفسیر اجتماعی قرآن با عنایت به تحولات سیاسی اجتماعی بپردازد.
سیدجمال که در دو مکتب صالحیه قزوین و نیز در نجف و نزد شیخ مرتضی انصاری و میرزا حسینقلی همدانی فلسفه خوانده است، حکمت را عامل محرک و باعث تغییر و تحول و ریشه مشکلات حال حاضر را نیز در نارسایی در این حوزه میداند. او معتقد است تحولی که قرآن در عرب جاهلی صدر اسلام ایجاد کرد، تحولی از نوع حکمت است.
سید جمال با ذکر این مطلب که فلسفه و علم حاصل گفتوگوست؛ پذیرفتن بیچونوچرای آرای فلاسفه یونان را نقیصهای میداند و به آسیبشناسی این حوزه میپردازد. ایراد دیگر، از نظر او کاربردی نبودن بحثهای فلسفی است. مسئله دیگر از نگاه او عدم همراهی عمل و نظر است.
انتظار سید جمال از یک مفسر قرآن این است که:
اولاً، برای اصلاح قوم خویش، حقیقت و ماهیت دین را به اقتضای حکمت بیان کند.
ثانیاً، لزوم دین در عالم انسانی را با برهان عقلی اثبات کند.
ثالثاً، قاعده عقلی خردپسندی برای فرق میان حق و باطل در میان نهد و تأثیر ادیان را بر مدنیت، جامعه و نفوس و عقول انسانها توضیح دهد.
سید جمال برای اصلاح جامعه، ضرورت وجود علمی جامع را طرح میکند که سامان دهنده و راهنمای استفاده از سایر علوم باشد. تا بگوید کدام علم در وضعیت کنونی ما مهمتر است و باید از کدام صیانت کرد.
در همین چارچوب، وی بر اهمیت جراید، تعلیم و تربیت و پرهیز از خرافات تاکید میکند و به آسیبشناسی و ریشهیابی کندی و تنبلی مسلمانان در بهبود زندگی میپردازد. تحت تأثیر همین رویکرد و مباحث سید جمال بود که در دورهای در ایران، نهضت قرآن پژوهی با رویکرد اجتماعی بهراه افتاد.
از دیگر سو، امام صدر را میبینیم که به لبنان سفر میکند و گویا علت سفر را تمام کردن کار ناتمام سیدجمال عنوان میکند و تمام آنچه را سیدجمال گفته است، امام موسی صدر نیز در بحثهای خود آورده است؛ در واقع، امام موسی صدر هم حکیم حکمت متعالیه است. در نوشتههای هیچ کدام از حکمای حکمت متعالیه زمانیکه در مورد امور سیاسی اجتماعی بحث میکنند، اصول فلسفه را وارد کرده و از آن نام ببرند، اما از نتایج آن استفاده میکنند. اما امام موسی صدر بحث فلسفی را فهمیده است و آن را با موقعیت روز، وفق داده است. فلسفه امام موسی صدر فلسفهای انتزاعی نیست. او فلسفه را اجتماعی کرده و امتدادی سیاسی اجتماعی متناسب با فهم مخاطب به آن داده است.
از نگاه امام موسی صدر و سید جمال، تلاش برای یافتن معادلهایی برای پیشرفتهای غربی در قرآن همانا گونهای از دنبالهروی از غرب است و چارۀ آن را تربیت ملی عمیق و همه جانبه میداند. سخنرانی ادیان در خدمت انسان امام صدر پاسخ به سئوالهایی است که سیدجمال درباره تفاوت ادیان پرسیده بود.
از مجموع بحثهای قرآنی امام صدر میتوان به الگویی فلسفی دست یافت که ایشان از آن به هماهنگی یاد میکند. ایشان آیات قرآن را به گونهای فهمیده است که این آیات انسان را به جهتی هدایت میکنند که تمام مخلوقات هستی در آن جهت قرار گرفتهاند. امام موسی صدر میگوید هدف خلقت این است که بتوانید به گونهای زندگی کنید که در این هماهنگی باشید. فطرت به شما کمک میکند و شما را در جهت امیال محرکی سوق میدهد که سیدجمال نیز از آنان نام برده است.. امام صدر و سید جمال هر دو از تعبیر میل و حب به زندگانی استفاده میکنند و آن را عامل حرکت میدانند. در اندیشه امام صدر حرکت و هماهنگی با هم هستند و حرکت باید در مسیر توسعه وجودی انسان باشد.
امام صدر عامل هماهنگی، انگیزه، امید و حرکت و سهولت انجام کارها را قصد قربت میداند و معتقد است که این عامل میتواند با توسعه وجودی انسان، به از بین رفتن تضادها و ایجاد هماهنگی منجر شود.