سخنی درباره ظلمی چهل ساله

حمید قزوینی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ شفاهی* – چهل سال از ربوده شدن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان و دو همراهش به دست معمر قذافی دیکتاتور پیشین لیبی گذشت. ظلم بزرگی که از عجیب‌ترین و غم انگیزترین رویدادهای تاریخ معاصر است.

شاید پس از اصل واقعه، بدترین جنبه این ماجرا، کوتاهی دولت‌ها و مسئولان سیاسی، حقوقی، امنیتی، نخبگان و همه کسانی است که می‌توانستند برای نجات آن‌ها یا کمک به روند پیگیری گامی بردارند و از این کار به هر دلیل اجتناب کرد‌ه‌اند.

برای آن‌ها که وقایع معاصر اهمیت دارد این سوال همواره مطرح است که با وجود تاکید دائمی امام خمینی درباره ضرورت پیگیری این موضوع چرا آنگونه که شایسته‌اش بود، کاری انجام نشد؟ شاید ادعا شود که آن سال‌ها نظام جمهوری اسلامی نوپا و گرفتار انواع بحران‌ها بود و لبنان هم درگیر جنگ داخلی و اشغال از سوی رژیم اسرائیل، پس امکان پیگیری فراهم نبوده است. که این پاسخ قانع کننده نیست و برای رد آن دلایل مختلفی می‌توان برشمرد اما سوال بعدی این است که چرا پس از گذر از آن دوران باز هم پیگیری به صورت جدی در دستور کار قرار نگرفت؟

بعضی‌ هم با بهانه قرار دادن موضوع جنگ و برخی کمک‌های لیبی به ایران، مدعی هستند که ما چاره‌ای جز همکاری با لیبی و چشم ‌پوشی از این جرم نداشتیم. که البته درباره میزان کمک‌های لیبی و چگونگی آن هم سوالات جدی وجود دارد و حتی در صورت صحت باید پرسید آیا از نظر این افراد هدف وسیله را توجیه می‌کند؟ آیا به بهای دریافت برخی کمک‌ها پیگیری پرونده یکی از سرمایه‌های جهان اسلام که از اتباع ایران هم هست، باید فراموش می‌شد؟

به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم زمانی پاسخ همه این پرسش‌ها روشن و تاریخ قضاوت خود را انجام خواهد داد. اگر مظلومیت چهل ساله امام موسی صدر تا امروز پایان نیافته حداقل تکلیف خیلی‌ها را برای همه روشن کرده است. همان‌ها که فرصتی و توانی داشتند و آن را دریغ کردند.

در این زمینه تاسف زمانی مضاعف می‌شود که بدانیم روزگاری نه چندان دور، هرکس که با مشکل و ظلمی مواجه می‌شد؛ کافی بود به سراغ سید موسی برود تا او در حد توان به یاری‌اش بیاید. از مبارزان فراری و زندانیان و فعالان سیاسی ایرانی گرفته تا مظلومان و محرومان لبنانی و فلسطینی!

اما وقتی نوبت به سید موسی رسید، آسمان تپید و آن‌ها که دستی در قدرت و توانی در انجام کار داشتند، یا بی‌تفاوتی پیشه کردند یا مسیر پیگیری را منحرف نمودند و از کنار مسئولیت قانونی و انسانی خود گذشتند و شد آنچه که تاکنون شده است.

این درحالی است که همه مسئولان و نخبگان این روزها از ضرورت افزایش و گسترش احساس مسئولیت در همه بخش‌ها سخن گفته و آن را یکی از ضرورت‌های حل مشکلات می‌دانند و نسبت به کاهش آن در لایه‌هایی از جامعه ابراز نگرانی می‌کنند. اما همان‌ها وقتی نوبت به پرونده امام موسی صدر می‌رسد؛ نشانی از مسئولیت پذیری و پاسخگویی را در رفتارشان نمی‌توان دید.

جالب اینکه خیلی‌ها انتظار دارند خانواده امام موسی صدر بگویند آخرین تحولات مرتبط با این پرونده چیست. بدون آنکه خودشان از این خانواده بپرسند ما چه وظیفه‌ای داریم و چه کمکی می‌توانیم انجام دهیم؟

گویا دوستان فراموش کرده‌اند که خانواده همانگونه که از تعریف آن برمی‌آید فاقد هرگونه قدرت سیاسی و امنیتی و قضایی است و پیگیری این پرونده‌ نیازمند چنین امکاناتی است که مشخصاً در اختیار دولت‌ها و حکومت‌هاست.

************

* این یادداشت در خبرگزاری ایلنا منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.