نیمه شعبان که میشد، به دیوارها پارچههای رنگارنگ میزدند و فانوس روشن میکردند. آیت الله صدرالدین صدر و فرزندانش مقید بودند که حتما خانه تزئین شود و رنگ و بوی عید بگیرد.
زهرا صدر، خواهر امام موسی صدر و محمد صدرعاملی، خواهرزاده امام در گفتوگوهایی با گروه تاریخ شفاهی موسسه امام موسی صدر، خاطراتی درباره حال و هوای عید نیمه شعبان در خانه آیت الله صدرالدین صدر، پدر امام، در قم بیان کرده اند. بخشی از این خاطرات را در ادامه میخوانید.
زهرا صدر، خواهر امام موسی صدر:
در شهر قم خیلی چراغونی بود ولی ما اجازه نداشتیم که برای تماشا بیرون برویم. برادرم، آقا موسی خیلی مقید بودند که اتاقها رو به شکلی تزئین کنند؛ یعنی نیمکتی میگذاشتند و چراغهای نفتی را به صورت طبقه طبقه روی آن میگذاشتند. به دیوارها پارچههای رنگارنگ میزدند و فانوس روشن میکردند. اعضای خانواده هم برای شب عید (نیمۀ شعبان) دور هم جمع میشدند.
تا وقتی که بچهها کوچک بودند، برای نیمۀ شعبان و عید غدیر حنا به دستانشان میبستند. چون حنا گذاشتن برای عید مستحب است. بیبیام یک ظرف حنا خیس میکردند و به همۀ بچهها و کارگرها حنا میدادند و بعد هم روی آن را پارچه میبستند. صبح هم آب گرم می کردند تا بچهها حنا را بشویند، وضو بگیرند و نماز صبح بخوانند. بچه ها این کار را خیلی دوست داشتند.
محمدصدرعاملی، خواهرزاده امام موسی صدر:
ایام نیمه شعبان در قم جشن بزرگی برپا میشد. امام صدر هم همۀ گلدانهایی را که در خانه بود، جمع میکرد و روی میزها پارچهای میانداخت و گلدانها را روی این میزها میگذاشت. روی میز شمع روشن میکرد. تقریبا شبیه تریبون میشد و تداعی کنندۀ جشن بود. افراد خانواده دور هم جمع میشدند و شیرینی پخش میشد.
یادم هست که در یکی از روزها در آن مراسم به من گفتند که چیزی بخوان، و من هم به آن مناسبت خواندم. ایشان به این مناسبتها و جشنها و به این شعائر دینی و مناسبتهای دینی اهمیت میداد و این موضوع از همان زمان در ذهن من مانده است که مثلاً برای نیمۀ شعبان باید کار اضافهای انجام بدهیم و جشنی به پا کنیم. وسائل اضافهای هم از بیرون نمیآمد و همین گلدانهای موجود در خانه روی میزهایی چیده میشد و به صورت جشنی درمیآمد.