حجتالسلام ، محقق و استاد حوزه در نشست رونمایی کتاب «برای زندگی» که شهریور ماه ۱۳۹۰ در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد، از ویژگیها و روش تفسیری امام صدر سخن میگوید. گزیده سخنان او را به نقل از سایت شهر کتاب در ادامه میخوانید.
تفسیر قرآن منحصر به مفسران نخستین نیست
تفسیر نقلی، ادبی، عرفانی و فلسفی را از انواع مختلف روشهای تفسیر قرآن میتوان خواند. به زعم من، دید تفسیری امام موسی که در این کتاب متجلی است، دید ویژهای است که در هیچکدام از این تقسیمبندیها نمیگنجد. غالب مفسران، تفاسیر پیشین را مد نظر قرار داده و استفاده کردهاند و در نهایت نکات و نظرات خود را در حاشیه بیان داشتهاند.
قابل توجه است که امام موسی صدر، هیچ گفتاری از گذشتگان را با قطعیت در نظر نداشته و این نکته مهمی است، که به خوبی میتوان از این قول وی استخراج کرد: «فهم و تفسیر قرآن منحصر به مفسران نخستین نیست.»
این حرف بزرگی است، از این روی که ما این گرفت و گیر را در فقه و فلسفه و تفسیر داریم، اما تفسیر قرآن با سایر کتب متفاوت است، از این رو که قرآن نازل شده است تا با بشر ارتباطی دیالکتیکی برقرار کند، با انسان در داد و ستد باشد، قرآن با کتابهای فلسفی و شعر و ادبیات تفاوت دارد. از این رو امام موسی گفتار گذشتگان را رد نکرده، اما نقدگونه از آنها عبور کرده است.
تفسیر امام صدر با زندگی انسان امروز ارتباط برقرار میکند
نکته دیگر استفاده از تجربیات بشر امروزی در تفسیر است، این بسیار مهم است. ایشان، علاوه بر حوزههایی چون، فقه و فلسفه و ادبیات و شعر، تجربه زندگی بشر را نیز در برابر دیدگانش گسترده است. به تعبیر دیگر امام موسی در تفسیر قرآن، از تفاسیر مکاتب فلسفی زمان حاضر عبور کرده، مکتب مارکسیسم و اومانیسم و امثال آنها را شناخته و مکتب ایدهآلیسم هگل را نیز درنوردیده است. کسی که این گونه سخن بگوید و عینیات زندگی بشر را مد نظر قرار دهد، به طور حتم، آن فلاسفه را ولو به اجمال شناخته و بررسی کرده است.
مرحوم علامه طباطبایی، در المیزان، بر این معنا که دین به مثابه روشی برای زندگی است، تاکید دارد، اما وجود رگههای فلسفی در این تفسیر به گونهای است که کمی از زندگی ملموس بشر فاصله گرفته است. در حالی که تفسیر امام موسی، به اعتقاد من، متاثر از تفسیر عبده، با زندگی انسان امروز ارتباط برقرار میکند.
امام صدر قرآن را بهترین نسخه برای نجات از محرومیت میداند
او محرومیت مردم لبنان را میدیده و در صدد نجات این محرومیتها بوده است. امام موسی، آیات قرآن را بهترین نسخه برای نجات این مردم دانسته و از همین منظر تفسیرشان کرده است، نه به گونه تفاسیر ذهنی و عرفانی و ادبی و فقهی که در کتاب خانهها بماند و تنها باعث افتخار ورزی باشد. او در جایی تاکید دارد که، ما نباید پیش از آنکه وضع معیشتی مردم را درست کنیم، از آنها انتظار انجام تکالیف دینی داشته باشیم.
حدیثی از پیامبر (ص) و قولی از علی (ع) نیز ناظر بر همین مدعاست که تاکید بر فروعات دینی را عاملی برای تضعیف دولتها میداند. جامعه مطلوب خداوند، جامعهای است که در آن، بشر بتواند وضع معیشت خود را به شکلی مطلوب ساماندهی کند، اما راهبردی مبنی بر اینکه چه کسی باید این مهم را به انجام برساند در دین نیست.
قرآن، جامعهای فارغ از منکرات میخواهد، اما روش و چگونگی تحقق آن را به عقول بشر وامیگذارد. امام موسی صدر، در تفسیرش سعی بر اجماع آرا قرآن با عقول، تجربه و عرف بشری دارد، چراکه ما در این دنیا زندگی میکنیم. او میگوید خدایی را بپرستید که ترس و گرسنگی را از جامعه میزداید.
با توجه به آیه ۱۱۴ از سوره نحل، خداوند، قریه مطلوب پیامبران را آنجایی میداند، که بشر اطمینان فکری و آرامش داشته و رزقش در اختیارش باشد. امام موسی در تفسیرش این مطلب را دنبال میکند. مطابق رای او ایمان اسلامی، ایمان انتزاعی نیست که فقط مخصوص قلب و احساس آدمی باشد، ایمان اسلامی بیآنکه در عمل و ذات و پیرامون آدمی و رسیدگی به امور مردم تجلی یابد، او را به آفریننده هستی پیوند نمیزند.