معرفی کتاب «سفر شهادت»
دکتر محسن اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان
امام موسی صدر را میشناسید؛ همان اندیشمند فرزانهای که سالهاست گمشده انسان است و تلاشها برای بازگشت او نتیجه عملی نداشته است. او را به بینش صحیح، تحلیل صحیح و راهنماییهای سودمند میشناسم؛ عالمی است که هیچگاه در گذشته متوقف نشده و همواره در اندیشه چارهیابی برای درمان دردها و رنجهای بشر است. خوشبختانه از او آثار بسیاری برای ما به یادگار مانده است و «سفر شهادت» یکی از آنها است. این کتاب مجموعه گفتارهای صدر در باره واقعه عاشورا است که توسط موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، به نیکی ترجمه و منتشر شده است.
فلسفه قیامی چنین خونین
نخستین پرسشی که همواره درباره حادثه کربلا قابل طرح است، علت چنین جانفشانی و ایثار است. آیا راه دیگری برای انجام وظایف امامت نبود؟
پاسخ صدر منفی است؛ زیرا امویان کاری کرده بودند که امت مسلمان در آستانه مسخ و تغییر هویت بود: «امام حسین خود را در برابر امتی دید که وجدانش بـه خـواب رفته است؛ امتی سلطهپذیر و بزدل و طمعکار که نمیتواند حقوق خود را به دست آورد و حاکمان هرگونه که بخواهند با آن برخورد میکنند و میتوانند صدهزار نفر را که به گفته معاویه شتر نر را از شتر ماده تشخیص نمیدهند، برای سپاه خود جمعآوری کنند. در برابر این واقعیت تلخ، امام حسین راهی برای بیدار کردن این وجدانها و بازگرداندن خون سالم به رگهای افراد این امت نیافت، جز اینکه بزرگترین جانفشانی را رقم زند…. بدین ترتیب امام حسین(ع) شیوهای خاص در پیش گرفت و سطح جانفشانی را تا بدانجا بالا برد که کسی نتواند آن را نادیده بگیرد و وجدانهای خواب یا طمعکار یا سازشپذیر یا بزدلِ این امت با دیدن این حوادث به خود آیند. امت نیازمند ضربهای شدید بود و چنین ضربهای جز با خلق یک جانفشانی بزرگ شکل نمیگرفت.»
او میگوید این انتخاب هوشمندانه و شجاعانه موثر واقع شد: «یزید میخواست اسلام را ریشهکن کند. اما پس از انقلاب حسین، یزید نیز عقب نشست، چرا که دید عزای حسینی در خانه خودش برپا داشته شده است. اطرافیانش شروع به توبیخ و ملامتش کردند. پس گفت: خداوند ابنمرجانه را بمیراند، او در این مسئله عجله کرد.»
عنصر عزت در قیام عاشورا
نکته مهم دیگری که صدر به آن پرداخته است، آن است که جانفشانی، ایثار، شهادت و اسارت اباعبدالله و خاندان او، به رغم عمق فاجعه و شدت جنایت دشمن، هیچگاه آمیخته به ذلت، خواری و تسلیم نشد؛ حتی در شب عاشورا: «امام حسین در این شب کوشید اصحاب و اهلبیت و زنان خود را برای ورود مقتدرانه و عزتمندانه و استوار در نبردی حتمی آماده سازد. امام میخواست گریه و زاری و هرگونه مظهری را که بیانگر خواری و بیچارگی و ترس است، بهطور کلی از آنها دور کند. از این رو، وقتی در حال حرکت بهسوی کربلا بودند، شروع به زمینهسازی برای این جنگ کرد. از جمله اینکه آیه «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون» را خواند. پسرش علیاکبر از او پرسید: پدر، چرا این آیه را خواندی؟ امام فرمود: شنیدم هاتفی ندا در داد: این قوم حرکت میکنند و مرگ نیز همراه آنان در حرکت است. این ندا مرگ ما را خبر میدهد. علیاکبر پرسید: آیا ما برحق نیستیم؟ فرمود: آری. او گفت: پس باکی از مرگ نداریم.»
صدر با بررسی حوادث کربلا امام را در این هدف نیز موفق مییابد و میگوید: «در کربلا تا آخرین نفس از جان همه مردان، هیچ اثری از خواری دیده نمیشود. همه آنان عزتمندانه و قهرمانانه و مقتدرانه وارد میدان شدند و تابلویی درخشان در تاریخ قهرمانیها و انقلابها ترسیم کردند.»
این نکته مهمی است که مرحوم شهید مطهری نیز بر آن اصرار فراوان دارد و به همین دلیل از خواندن «روضههای تذلل»؛ یعنی ذکر مصیبتهای نامستندی که بوی ضعف و خواری میدهد، به شدت نهی میکند.
درسآموزی و عبرتگیری از کربلا
محور سوم از بیانات امام موسی صدر آن است که عزاداری و ذکر مکرر داستان عاشورا نه فقط برای برانگیختن احساسات و گریستن است. علاوه بر آن همواره باید از خود پرسید که: «اگر امام حسین(ع) این روزها در میان ما بود چه میکرد؟… گریه بر امام حسین برای آن است که حسین را به یاد ما بیاورد تا موضع او و قهرمانیهای او را دریابیم و از او پیروی کنیم. مقتلخوانی برای آن است که عواطف ما را برانگیزد تا در کنار عقل خود و در برابر دشمن بایستیم و با ستمگران مبارزه کنیم.»
او میگوید:«من حسینی که به رنجدیدگان اهتمام نورزد نمیشناسم. به حسینی که شهیدِ گریه مینامندش ایمان ندارم. من به گریه و زاری برای سبک شدن و تخلیه هیجان و ناراحتی ایمان ندارم. ایمان من این است که امکان ندارد امام حسین جز برای احقاق حق کشته شده باشد. … من برای امام حسین گریه میکنم تا او را به یاد داشته باشم و به یاد داشته باشم که او در برابر دنیایی از قدرت ایستاد؛ دنیایی که همگی دست به دست هم داده و از هر سو او را احاطه کرده بودند و او به تنهایی به میدان میرفت … بنابراین، من نمیتوانم مراسم عزاداری امام حسین(ع) را از تلاش برای حمایت مجاهدان در مرزها جدا بدانم. من نمیتوانم سوگواری برای امام حسین را درک کنم؛ مگر آنکه بتواند قهرمانانی را تربیت کند؛ کسانی را تربیت کند که در برابر ستمگر بایستند و در برابر حاکم ستمگر سخن حق را بگویند. این است معنای حسین و معنای عزاداری برای امام حسین.»
یک پیشنهاد جالب و کاربردی
صدر در یکی از سخنرانیهای خویش میگوید: «۱۰ روز مجلس گرفتیم. این فرصت به ما عطا شد و چه بسا سال آینده آن را نداشته باشیم. آیا اندیشدهاید که چگونه به حسین یاری برسانید؟ غیر از گریه چه کردهاید؟…. پیشنهادی به شما میکنم. اگر حسین برای دین کشته شد و دین و آموزه های دینی اکنون در پیش ماست، هر کدام از ما، چه بزرگ و چه کوچک، میتواند در تحقق هدف دینی، حسین و زینب را یاری کند. اگر کسی نماز نمیگزارد، برای اکرام حسین و زینب نماز بخواند. من قول میدهم که نام او در فهرست یاریکنندگان و همراهان حسین و زینب درج میشود. اگر کسی غیبت میکند و برای تکریم حسین این کار را ترک کند، حسین او را در شمار یاران و سپاهش میگذارد. اگر کسی وجدان مریضی دارد و آن را پاک میگرداند، اگر کسی با بستگانش اختلافی دارد و آن را رفع میکند، اگر کسی به همسایهاش کمکی کند، اگر کسی مشکلی دارد و آن را حل کند، اگر کسی فرزندش را نیکو تربیت کند، اگر کسی در لباس و زندگی و زبان و نماز و خانه اش نقصی دارد و آن را برطرف کند، این شخص از جمله یاران حسین و یاران زینب است. و از خداوند میخواهیم که اینگونه باشیم.»
………………
منبع: نشریه «حقوق همشهری» ضمیمه هفتگی روزنامه همشهری، مورخ ۱۱ مهر ۱۳۹۶