رضا امیرخانی/ نویسنده و منتقد ادبی
اگر بخواهم راجع به کتاب ۷ روایت خصوصی چیزی بگویم این است که من و عدهای از نویسندگان، زمانی سعی کردیم تا درباره سید موسی صدر بنویسیم و سعی کردیم درباره ایشان روایت جمع کنیم.
من به سراغ کسانی رفتم که به لحاظ خو و منش نسبتی با ایشان نداشتند تا تحت تاثیر آن شخصیت بزرگ قرار نگرفته باشند و احتمالا روایتهای ساده تری بگویند. منتهی مشکل اینجا بود که سراغ هر که میرفتم حتی اگر از دور از کنار ایشان رد شده بود همانقدر شیفته ایشان شده بود که من شیفتۀ ایشان هستم.
باید به خانم حبیبه جعفریان برای ورود به خانواده دست مریزاد گفت. هیچ وقت فکر نمیکردم که روایتی از خانواده آنقدر جذاب و در عین حال کارآمد باشد.
اگر بخواهم این کتاب را داوری کنم نزدیکترین روایت به روایت خودم و احتمالاً روایت مخاطبین را روایت سید صدرالدین صدر پسر امام موسی صدر میدانم. پسر ارشدی که به پدر گمشدۀ خود حسی دارد که نمیتواند آن حس را به خوبی بیان کند.
این کتاب بهانهایست برای بازگشت به جان پنهان امام موسی صدر. بازگشت به امام موسی صدر در جامعه کنونی ما بسیار جدی است. بازگشتی که نه تنها سیاسی نیست بلکه عمیقاً دینی و اخلاقی است.