محمد قبادی/ پژوهشگر تاریخ
میگویند دنیای امروز دنیای اطلاعات است، اما دنیایی که دیگر کاری از دست اسناد و منابع مکتوب برنمیآید؛ البته نه که کاری از دست اسناد و مدارک برنمیآید، بلکه منظور این است که آنچه در ذهن و ضمیر افراد است بسیار زودتر از آنچه بدان میاندیشیم، خودنمایی میکند، پس شایسته است تا دیر نشده آنچه دیده و تجربه کردهایم را با دوستان و بلکه علاقهمندان دانستنش، در میان بگذاریم.
این مقدمه را گفتم که تاکید کنم انتقال دیدهها و تجربهکردههای افراد چقدر اهمیت دارد. گاهی این اهمیت مربوط به نفس «تجربه» است، یعنی همان که انسانها در درازنای تاریخ برای رشد و بالندگی از آن بهره برده و میبرند، هرچند که اندک بوده باشد؛ گاهی نیز این اهمیت مربوط به «موضوع تجربه» است، یعنی آنچه دیده، لمس کرده و در نهایت تجربهاش کرده است و این موضوع آنگاه اهمیت بیشتر مییابد که جهات مختلف موضوع تجربه نیز حائز اهمیت باشد. شاید بهتر باشد سادهتر منظورم را بیان کنم.
خاطراتی که در ذهن و ضمیر ما نقش میبندد، بخشی از همان تجربیاتی است که گاه بیان نمیشود و در ذهن و ضمیرمان دفن میشود. در این صورت، شاید بتوان با اطمینان گفت که «هیچ» تجربهای به تجربه بشری افزوده نشده است. اما اگر به زبان آمد یا در جایی ثبت و ضبط شد، بیشک گنجینه گرانی است در تجربه جمعی انسانها و این گنجینه گران آنگاه ارزشمندتر میشود که بدانیم این خاطرات ثبت و ضبطشده، خاطرات کسی است که کولهباری از علم و دانش را با تجربههایش درون جانش ریخته است و حال قصد دارد به موضوعی بپردازد که اهمیتش همچون «گوهر» است در دستان «گوهری». و این همه مصداق همان ضربالمثل است: «قدر زر، زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهری». اینجاست که اهمیت خاطرات که من از آن به تجربه جمعی انسانی یاد میکنم نمایان میشود.
در مجموعه فعالیتهای انتشاراتی، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، چند سالی است که اتفاق مبارکی افتاده تا از گذر همکلامی با تجربهاندوختگان این روزگاران، از کسی سخن به میان آید که بعید است تا ابدالدهر تاریخ، فراموشش کند؛ چرا که روی سخنش با انسان بود و انسانیت. او امام موسی صدر است، که خدایش از بند بلا نجاتش دهد.
گپوگفتهای معرفتانگارانه گروه تاریخ شفاهی و علاقهمند به امام موسی صدر همان اتفاق مبارکی است که افتاده و امیدواریم که همچنان قرص و محکم حرکتی رو به جلو داشته باشد. این گپوگفتها در جایی که لبان اسناد دوخته شده و چشمان منابع و مدارک مکتوب کمبینا شده، دلنشین است و راهگشا. دلنشین است چون سخنش در پیوند با انسانیتِ انسان است و راهگشاست چون معرفتافزاست و باعث رشد خردجمعی تاریخ است.
چهار کتاب منتشر شده از مجموعه گپوگفتهای گروه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر از جمله آثاری است که این مجموعه فرهنگی تحقیقاتی تاکنون منتشر کرده است. این آثار هم از بُعد مصاحبهشوندگانش اهمیت دارد و هم به سبب موضوعی که بطور مشخص بدان پرداختهاند.
اهمیت پرداختن به شخصیت، روش و منش امام موسی صدر که موضوع این گپوگفتهاست، مطلبی نیست که بتوان به راحتی بدان پرداخت، از اینرو، نگارنده به همین اکتفا میکنم که اهمیت و جایگاه شخصیتیِ امام موسی صدر از ابعاد مختلفی چون «وابستگی به یکی از خانوادههای مهم شیعه؛ حضور مؤثر در حوزه علمیه قم و نجف؛ تحصیل در دانشگاه و ارتباط با مراکز علمی و دانشگاهی؛ فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی گسترده در ایران، عراق و لبنان؛ رهبری سیاسی و دینی شیعیان لبنان؛ ارتباطات وسیع سیاسی و فرهنگی با مجامع بین المللی، دولتها، ملتها و نخبگان سایر کشورها؛ ایفای نقش به مثابه اندیشمند و متفکر دینی؛ تعامل گسترده با عالمان ادیان و مذاهبی اسلامی و غیر اسلامی؛ تاثیرات عمیق [سیاسی، اجتماعی و فرهنگی] در لبنان و خاورمیانه و غیر اینها» غیرقابل چشمپوشی است.
اما درباره مصاحبه شوندگان، جایگاه و اهمیتی که دارند، شایسته و بایسته است که بهصورت مستقل مورد توجه قرار گیرد. از اینرو، ضمن معرفی کتاب خاطرات هر یک از این شخصیتها به گوشهای از زندگیشان نیم نگاهی میاندازیم تا بدانیم چرا مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به سراغشان رفته است.
◊ «من و آقا موسی»، نخستین اثر از مجموعه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر است که در سال ۱۳۹۰ با بیش از ۲۰۰ صفحه در قطع رقعی و به کوشش حمید قزوینی به دست چاپ سپرده شده است. این کتاب خوشخوان، خاطرات گرم و صمیمیِ، آیتالله عبدالجلیل جلیلیِ ۸۶ ساله است که تدوینگر خود در جای مصاحبهگر نشسته و این از مقدمه پر احساسش آشکار است. حمید قزوینی کتاب را با شش ساعت مصاحبه که در دو جلسه انجام داده، تدوین کرده است، هر چند که در مقدمه با تأسف تاکید کرده باشد: «متاسفانه کهولت سن و نشستن غبار زمان بر بخشهایی از حافظه، سوالات فراوانی را بیپاسخ گذاشت.»
در نگاه نخست به کتاب، دو موضوع نظر خواننده را جلب میکند: یکی چهره آرام و مهربان امام موسی صدر و دیگری عنوانی که در لحظه به خواننده حسی خودمانی منتقل میکند؛ من و آقا موسی. از این عنوان میتوان همه چیز کتاب را حدس زد و حتی گفت که راوی از پس سالها دوری از آقا موسی صدر هنوز خود را در کنارش میبیند. شاید برای همین است که تدوینگر اثر هم خود را میهمان همین محفل میبیند.
«وقتی میشنوی که: آه، آقا موسی، آقا موسی، آقا موسی! تازه متوجه میشوی که میهمان محفلی هستی که آقا موسی سالها قبل تشکیل داده […].»
اگرچه از راهرو این کتاب میتوان به برخی موضوعات تاریخ معاصر نیز نظر انداخت، اما در جای جای کتاب سخن بر سر آقا موسی است و از این رو، نباید انتظار داشت که آیتالله جلیلی آنچه دیده و تجربه کرده است را باز گوید، بلکه او به فراخور حال، دلش را پهن کرده و گلچین خاطراتش را از امام موسی صدر بیان کرده است. همین امر خاطراتش را برای خواننده علاقهمند و مشتاق به امام موسی خواندنی کرده است، هرچند که باید اعتراف کرد شخصیت علمی و پیشینه خانوادگی آقای عبدالجلیل جلیلی هر خوانندهای را به او علاقهمند میکند.
آقا شیخ عبدالجلیل جلیلی کرمانشاهی فرزند آیتالله حاج شیخ محمدهادی جلیلی در ۱۳۰۲ در کرمانشاه زاده شد. مادرش از سلسله قاجار و از فرزندان دولتشاه، از نوادگان فتحعلی شاه قاجار بود. او از دانشآموختگان حوزههای علمیه قم و نجف و همچون امام موسی صدر در دانشگاه تهران تحصیل کرده بود. پس از فوت پدر عالِمش به دستور حاج آقا حسین بروجردی راهی کرمنشاه شد و برای مدت ۲۵ سال از جانب آن مرجع علیالاطلاق، حوزه علمیه آن سامان را اداره میکرد. از وی آثاری برجای مانده که حاشیه استدلالی بر العروه الوثقی به نام تعلیقهالقصوی در دو جلد، کتاب قضا و شهادت و رساله در صلوه مسافر و رساله در منجزات مریض از جمله آنهاست. او هم بحث حوزوی و از دوستان صمیمی امام موسی صدر بود که پس از سالها تلاش و همراهی با این دوست قدیمی در قم، تهران و نجف در ۷ آبان ۱۳۹۲ در کرمانشاه درگذشت.
◊ «حدیث روزگار»، در سال ۱۳۹۳ چاپ و منتشر شد و دومین اثر از مجموعه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر است، که همچون اثر نخست موضوعش خاطرات راوی درباره امام موسی صدر میباشد. هرچند که در خلال این خاطرات میتوان فرازهایی از تاریخ معاصر را شاهد بود و از آن بهره لازم برد. راوی این اثر استاد سید هادی خسروشاهی است که به حق او را باید تاریخ معاصر زنده نامید و از همین روست که حمید قزوینی، تدوینگر کتاب در مقدمهای که نگاشته به این مهم اشاره دارد: «به جرئت میتوان گفت که موضوعی درباره روحانیت، جریانات روشنفکری، گروههای معتدل یا افراطی دینی، چپگرایان مخالف مذهب، مبارزان مسلمان و غیر مسلمان، مدافعان و مخالفان تقریب مذاهب، مدیران سیاسی و اجرایی و سایر گروههای اجتماعیِ معاصر نیست که ایشان نکتهای، مطلبی، اطلاعی یا مشاهده و حضوری در آن نداشته باشد.» در کنار این ویژگی یا ویژگیها باید دوستی طولانی مدت با امام صدر را نیز افزود و نیز باید دانست که استاد خسروشاهی یکی از پیشکسوتان تاریخنگاری زندگی امام موسی صدر است و این مهم اهمیت سخنان راوی را دو چندان میکند و اثر را خواندنیتر میکند.
آنچه در معرفی این کتاب گفته شد اشارهای است به خاطراتی که ایشان درباره امام موسی صدر بیان نموده است، حال آنکه اسناد پانزدهگانهای که از ایشان راجع به امام موسی ارائه شده، ارزش تاریخی اثر را دوچندان میکند.
نکته دیگری که راجع به این اثر باید دانست اینکه مصاحبهگر یا مصاحبهگران مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، ابتدا خاطرات استاد خسروشاهی را که در مصاحبهها و سخنرانیها و مقالات بیان شده بود، استخراج کرده و سپس با طرح پرسشهای جدید به تکمیل آن پرداختند و سرانجام تدوینگر، حمید قزوینی، اثر را تدوین نمود، که امیدوارم از خواندنش لذت ببرید.
◊ «یاران موافق»، خاطرات آیتالله سید مرتضی مستجابی و سومین اثر از مجموعه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر است. این کتاب در بهار ۱۳۹۵، به کوشش حمید قزوینی تدوین و با بیش از ۴۰۰ صفحه رقعی، منتشر شد.
حمید قزوینی، پیش از انتشار کتاب شمهای از خاطرات آیتالله مستجابی را برایم بیان کرده بود و من هر بار با شنیدن این خاطرات مشتاقتر میشدم تا کتاب زودتر چاپ و منتشر شود و خدا را شکر که امروز این اتفاق مبارک افتاده است.
روز اول که کتاب را دیدم تا ساعتی طرح جلد کتاب را وَرانداز نمودم. چند بار کتاب را پشت و رو کردم و دو تصویر کوچک و بزرگ پشت و روی کتاب را نگاه کردم. دوچهره با زلفانی بیرون آمده از عمامههای مشکی و محاسنی که پریشان میآمد و نیز چشمانی که نظارهگر آینده است. این یاران موافق حتی پس از سالها دوری از هم چقدر به چشمم شبیه میآمدند و این عنوان چقدر برایم ملموس شده بود؛ «یاران موافق!»
یاران موافق از چند جهت قابل توجه و پر اهمیت است که بیشک یکی از آن جهات، پرداختن به شخصیت امام موسی صدر میباشد و نگارنده به اجمال بدان پرداخته. اما آنچه بر اهمیت موضوع میافزاید اینکه بدانیم آیتالله مستجابی نه فقط از دوستان نزدیک امام صدر بلکه خود منسوب به این خاندان شریف الحسب و النسب است که ضمن تحصیل علوم دینی در سطوح عالی در جریانات سیاسی دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ شمسی حضوری فعال داشته و در زمره یاران نزدیک آیتالله کاشانی و همراه جمعیت فداییان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی بوده و رخدادهای ریز و درشت بسیاری را تجربه کرده است. و این همه بر اهمیت خاطرات وی میافزاید و حیف و صد افسوس، اگر علاقهمندان به تاریخ معاصر و جریانها و شخصیتهای تاثیرگذار در آن، روزی نتوانند همه یا اغلب خاطرات این چهره شناخته شده در میان رجال اصفهان را مطالعه کنند.
این آرزوی قلبی من است که روزی خاطرات آیتالله مستجابی را از وقایع و رخدادهای تاریخ معاصر بخوانم، اگرچه معتقدم این کتاب از حیث موضوع برای علاقهمندان به امام موسی صدر و نیز تاریخ معاصر از اهمیت بسیاری برخوردار است و این نکتهایست که تدوینگر اثر نیز بدان اشاره میکند و در مقدمه مینویسد: «اثر حاضر در بخش خاطرات شامل «تولد، خانواده و اولین مهاجرت»، «خاندان صدر»، «ورود به سلک روحانیت»، «مبارزات سیاسی»، « امام موسی صدر»، «سجاده شعر» است که همگی حاوی اطلاعات مهمی در موضوعات مختلف است، اما بدون شک بخش امام موسی صدر، خاطرات و نکاتی را در بردارد که در نوع خود با آثاری که تا به حال در این زمینه به چاپ رسیده، بسیار متفاوت است.»
لوح فشردهای نیز ضمیمۀ این کتاب است که حاوی مستندی نه دقیقهای است. کارگردان این مستند کوتاه تلاش کرده است که حال و هوا و فضای مصاحبه و مصاحبهشنوندۀ کتاب را به خواننده منتقل کند.
◊ «دیدار در پاریس»، اثری خواندنی که پدرام الوندی با دقت آن را تدوین کرده است. این کتاب چهارمین اثر از گروه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر از خاطرات مرحوم دکتر حسن حبیبی و همسرشان دکتر شفیقه رهیده است. این اثر در بهار ۱۳۹۵ در حدود ۱۵۰ صفحه رقعی چاپ و منتشر شد.
پشت جلد کتاب آمده است: «دکتر حسن حبیبی سیاستمدار پرآوازه و آرام دهه هفتاد و انقلابی پرکار دهه پنجاه خورشیدی، در این کتاب برخلاف رویهاش در همه این سالها زبان به بیان خاطرات میگشاید. به دلیل چیرگی روزهای بیماری زمان مصاحبه کوتاه است، اما در همین زمان کوتاه به تصویری از زندگی او میتوان رسید، تحصیل در اروپا، ازدواج در ایران، مبارزه با رژیم پهلوی در اروپا و در کنار جریانهای اسلامی مخالف شاه، آشنایی و دوستی با شهید چمران، دکتر شریعتی و امام موسی صدر و رفت و آمد با بدنه انقلابیون ایران در آن دوران و پس از آن، ورود به ایران در همان روزهای ابتدایی انقلاب و پذیرش مسئولیتهای مختلف که در نهایت به معاونت ریاست جمهوری برای دورهای طولانی ختم شد […]»
کلمه کلمه این توصیف مختصر از مرحوم دکتر حبیبی کلیدواژههایی است که میتواند هر خواننده ای را، از اهمیت و جایگاه راوی آگاه کند. او خاطراتش را از آخرین دیداری که با امام موسی صدر در پاریس داشت، آغاز میکند، دیداری که پس از آن امام صدر راهی لبنان شد و از آنجا به لیبی رفت و هنوز جماعتی چشم به راه بازگشتش هستند. دکتر حبیبی بعد از این خاطرات، روایتش را آغاز میکند؛ از مراسم تدفین دکتر علی شریعتی و نقشی که امام صدر در آن داشت میگوید و ضمن بیان دیدارش با دکتر چمران، از «احوالات شخصی امام موسی صدر» روایت میکند. سپس به مسئله مهمی تحت عنوان «پس از ربودن» اشاره مینماید. او درباره پیگیری پرونده امام صدر به موانعی اشاره میکند و از جمله میگوید: «بالاخره تاریخ است و نمیتوان پنهان کاری کرد، قذافی در قضیه جنگ [تحمیلی] خیلی حمایت نمیکرد، ولی کمکهایی میکرد. کافی بود که یک کلمه از دهان یکی از مسئولان جنگ بیرون بیایدکه «این دیوانه» [اشاره به قذافی] جلوی کمکها را بگیرد و مشکل ایجاد کند. اینکه هر دفعه میخواستند کارهایی بکنند – بعدها را میگویم – زمانی که من اصلاً در جریان چیزی نبودم، هر دفعه که میخواستند کاری کنند باید جمع و جور میکردند که مبادا طرف دیوانهبازیاش گل کند. و این یک مسئله بود و باید یکی از دلایل پیگری نشدن را در این مسئله جستوجو کرد.»
مرحوم حبیبی در این کتاب خاطرات دیگری هم روایت میکند، خاطراتی که همسرش، دکتر رهیده، آنرا به نوعی تکمیل میکند و این کتاب را با ارزش میکند.
مطالعه این چهار کتاب برای علاقهمندان به امام موسی صدر بسیار ارزشمند و پرفایده است و میتواند تا حد قابل ملاحظهای به سؤالات علاقهمندان و صد البته پژوهشگران تاریخ پاسخی در خور توجه دهد. از اینرو، مطالعه این آثار را به همه دوستان پیشنهاد میکنم و امیدوارم از مطالعه آن بهرهمند شده و لذت ببرید.