نگاهی به سخنرانی امام موسی صدر در تجمع بعبلک
ساخت جنبش اجتماعی با عبور از هیجان محبوبیت

مهدیه پالیزبان

*

اربعین ۱۳۵۴ شمسی، بعلبک، لبنان

موج جمعیت از صبح در حال رفتن به میدان رأس العین هستند. مردم روستاهای اطراف، طوایف منطقه، اغلب، مسلح، دعوت امام موسی صدر برای تجمع را جواب داده‌اند. تجمعی که بعد از یک سال پیگیری و درخواست مجلس اعلای شیعیان برای رسیدگی به مشکلات اقتصادی و کمبود امکانات اولیه رفاهی در مناطق شیعه­ نشین، و بی توجهی دولت به این درخواست، ترتیب داده شده بود. از یک سال قبل، مجلس اعلای شیعیان به ریاست امام موسی صدر، فهرست مشخصی از درخواست­ های موردنظر را طرح کرده بود و رایزنی­ های متعددی صورت گرفته بود. با ادامه سکوت دولت امام موسی صدر مردم را در اسفند ۱۳۵۴، مصادف با اربعین، دعوت به تجمعی که مقدمه شکل­ گیری حرکت المحرومین (جنبش محرومان) شد.

در روز موعود، ۷۵ هزار نفر جمع شدند که یک سومشان مسلح هستند.

جمعیت هیجان­زده و پرشور پیوسته تیراندازی می‌کند و شعار می دهد:

«آری به امام انقلاب، نه به لغزندگان در ورطۀ خیانت

آری به ایستادگی در برابر ظلم و ستم، نه به سازشکاری و مزدبگیری

آری به یک‌پارچگی صفوف و اتحاد کلمه، نه به مرزبندی و مذهب‌گرایی

آری به مبارزه، نه به فئودالیسم سیاسی و منطقه‌گرایی

منتظر نباشید که ما را گریان ببینید، بلکه ما را تا دندان مسلح خواهید دید.»

به دلیل ازدحام جمعیت امام موسی صدر با تأخیر به مکان سخنرانی‌ می‌رسد و ابتدا تلاش می‌کند مردم را آرام کند. وی از صحبت درمورد مناسبت آن روز شروع می­کند، و آن را به حرکت و هدف تجمع پیوند می­دهد:

برادران عزیز، مراسم اربعین سیدالشهدا در شهر بعلبک، مرا به یاد روزی دیگر در این شهر در ۱۳۳۵ سال قبل می‌اندازد.

۱۳۳۵ سال پیش، شهر بعلبک شاهد مراسم دیگری بود: قافلۀ اسیران اهل بیت و اصحاب امام حسین به همراه سر امام حسین که بالای نیزه بود، وارد این شهر شد تا از این مسیر به شام برود. دولت و تبلیغات دولتی و بلندگوها و تحریفگران گفتند: شورشیان و خوارج وارد بعلبک خواهند شد. خداوند آنان را خوار ساخت و خلیفه را یاری کرد.

مردم بعلبک به استقبال این قافله آمدند و به آنان رسیدند و پرسیدند: شما اسیران چه کسانی هستید؟ زینب دختر علی(ع) گفت: ما اسیران از آل محمد هستیم. مردم غیرتمند بعلبک برآشفتند و به پا خاستند و به مزدوران خلیفه حمله کردند و آنان را از شهر بیرون کردند. آنان در اربعین یاد أباعبدالله را گرامی داشتند.

آن روزْ نخستین مراسم در این شهر قهرمان‌پرور و به همت مردم قهرمان آن برای امام حسین(ع) برگزار شد و اینک ما در سالروز اربعین امام حسین(ع) مراسمی برگزار کرده‌ایم که از لحاظ اهداف و مواضع و نیز از لحاظ مبارزه با گمراه‌سازی‌ها، به آن مراسم شباهت دارد.

امام حسین(ع) هنگامی که قیام کرد، فرمود: «ألا ترون أن الحق لایعمل به و أن الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله حقاً.» (آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌کنند و از باطل بازنمی‌دارند. جای آن است که مؤمن به ملاقات خداوند رغبت پیدا کند.)

امام حسین ترک احقاق حق و باز نداشتن از باطل را کافی می‌داند تا مؤمن به ملاقات خداوند رغبت پیدا کند و آمادۀ شهادت شود. اینک ما بعد از ۱۳۳۵ سال به این اهداف نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که به حق عمل نمی‌شود و از باطل باز داشته نمی‌شود.

امام موسی صدر چون همیشه، مفاهیم و مناسبت‌های دینی را به موضوعات اجتماعی پیوند می‌دهد و آنان را در یک مسیر ترسیم می­ کند:

ما در این شهر که در برابر گمراه‌سازی‌ها تسلیم نشد، جمع شده‌ایم تا دوباره با گمراه‌سازی‌ها مقابله کنیم، همان‌گونه که نیاکان ما نیز پیش از این با آن‌ها مقابله کردند.

در ادامه، امام موارد متعددی از مشکلات معیشتی و رفاهی و نبود امکانات در مناطق محروم شیعه نشین را برشمرد و به طرح‌های اجرا نشده و بودجه‌های اختصاص نیافته اشاره کرد و باز به خطر اسرائیل پرداخت:

ما باید آماده شویم. باید نسلی تربیت کنیم که بتواند به یک دست اسلحه بگیرد و به دست دیگر داس تا بتواند دوام آورد. از این رو، ما نیاز بسیاری به آموزش نظامی داریم و شش سال است که هر ماه و هر روز از دولت درخواست می‌کنیم، ولی هیچ‌کس پاسخ ما را نمی‌دهد. ما ناگزیریم که به فرزندانمان آموزش نظامی بدهیم و مسلح شویم تا از کرامت خانه‌های خود و از ناموس خود محافظت کنیم و نقش خود را در پاسداری از میهن ایفا کنیم.

در عین حال، با وجود شور و هیجان حضور مردم و تجمعی که در لبنان کمتر سابقه داشت، امام موسی صدر از ایجاد هیجان بیشتر خودداری می­ کند و بر سازماندهی و حرکت تدریجی تأکید می­ کند:

ما به سبب این مسائل اوضاع را به صورت شتاب‌زده بحرانی نمی‌کنیم. ما خود را آماده می‌کنیم، خود را سازمان‌دهی می‌کنیم و اوضاع و احوال منطقه را نیز در نظر می‌گیریم و به همین سبب است که اکنون فقط در اجتماعات صحبت می‌کنیم و فکر می‌کنم که تجمع امروز فصل‌الخطاب مواضع ما باشد.

امام موسی صدر جنبش اجتماعی که ایجاد کرده است را اینطور توصیف می کند: خاستگاه این جنبش ایمان ما به خدا و میهن و تمایل ما به پاسداری از کشور و کرامت هم‌وطنان است و ما می‌خواهیم نقش ضروری خود را در نبردی که امت ما در پیش دارد، ایفا کنیم.

امام به کارشکنی‌ها و تهمت ها نیز اشاره کرد: گفتند که سید موسی به دنبال ریاست مادام‌العمر بر مجلس اعلای شیعیان است. ما این طرح را از مجلس نمایندگان پس گرفتیم تا بهانه‌ای در این زمینه نداشته باشند. اما آنان اصرار داشتند که من خواهان ریاست مجلس شیعیان هستم.

ای جماعت، من این ریاست را نمی‌خواهم. همین الآن مطالبات مرا بدهید و استعفای مرا بگیرید. پیوند من با مردم از رهگذر ریاست مجلس شیعیان نیست. …. پیوند من با شما بر پایۀ مبارزه، عاطفه، حرکت، خردورزی، سرنوشت و راه مشترک علی بن ابی طالب استوار است.

در توصیف تخریب­ ها و تهمت­ ها، بار دیگر امام موسی صدر مفاهیم دینی را با حرکت اجتماعی و تلاش­ های اصلاحی­­ اش پیوند می­ دهد و تعبیری اجتماعی و کنشگرانه از دین بیان می­ کند:

….. قاضی کوفه، قاضی القضات، نوشت: «حسین بن علی از حد خود خارج شد و در نتیجه، با شمشیرِ جدش کشته شد.» الان نیز می‌گویند که سید موسی از حد خود فراتر رفته است و باید به ایمان بسنده کند. ولی ایمان چیست؟

ایمان آن نیست که از تخت شما حمایت کند و منصب شما را حفظ کند و مردم را به سکوت و صبر دعوت کند. ایمان این نیست، بلکه در منطق قرآن این است: «أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذَلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ.»

ایمان به خدا ایمانی است که انسان را بر آن می‌دارد تا در برابر درد و رنج مردم ستم‌دیده آرام ننشیند: «ما آمن بالله و الیوم الآخر من بات شبعاناً و جاره جائع.» (کسی که سیر بخوابد ولی همسایه‌اش گرسنه باشد، به خدا و روز بازپسین ایمان نیاورده است.)

انسانی که بی‌اعتنا به دیگران است، حیوان است و ما حیوان نیستیم. ما انسان هستیم. ایمان ما چنین است. آیا ما نماز می‌خوانیم؟ بله. آیا به نماز بسنده می‌کنیم؟ چه نمازی پذیرفته می‌شود، ای مؤمنان؟ نمازی که مردم را از اعتراض کردن باز دارد؟ نمازی که مردم را تخدیر کند؟ نمازی که به شما مسئولان امکان آن را بدهد که به ستمگری و زیاده‌روی خود ادامه دهید؟ نه، چنین نمازی پذیرفته نیست. نمازی پذیرفته است که با خدمت به دیگران همراه باشد.

همزمان با این تعابیر و تذکرات، بار دیگر چارچوب حرکت اجتماعی ­اش را روشن می­ کند تا موجب نگرانی سایر طوایف در مورد حفظ حقوقشان، نشود و بار دیگر بر حفظ لبنان یکپارچه تأکید می­ کند:

ما از حد خود فراتر نمی‌رویم: به دنبال برتری‌جویی و فسادانگیزی نیستیم. به دنبال خیر و صلاح هستیم. می‌خواهیم به ایمان خود عمل کنیم. می‌خواهیم به اسلام خود عمل کنیم. خواهان حق و خیر هستیم. مفهوم درست ایمان این است.

مسئولان باید مسئولیت‌های خود را بپذیرند. ما خواهان خیر و صلاح لبنان و خواهان صیانت از لبنان هستیم. من تا آخر عمر و تا ابد جزوی از وجدان این کشور خواهم ماند و بر سر مسئولان فریاد خواهم کشید و خواب آنان را پریشان خواهم ساخت و وجدانشان را نکوهش خواهم کرد. اگر وجدانی در کار باشد، و تا زمانی که یک انسان مظلوم، چه شیعه و چه غیرشیعه، در این کشور باشد، تا زمانی که یک وجب از خاک این کشور مورد بی‌اعتنایی و ستم باشد و تا زمانی که در این کشور بر یک گروه به سود گروه دیگر ستم شود، من به گفتن و نصیحت کردن ادامه خواهم داد.

بعد از این هشدارها، با مردم، نه از جایگاه رهبر طایفه، بلکه رهبری مردمی سخن می­ گوید و جایگاه مردم محروم و پیوند عاطفی خود را با آنان یادآور می­ شود:

جایگاه من در میان شماست، تخت من قلب‌های شماست، قدرت من دستان شماست، نگهبان من چشمان شماست، عظمت من اجتماع شماست، پیمان من پیمان شماست، دشمن من دشمن شماست و دوست من دوست شماست و دست من دست شماست. در دنیا هیچ‌کس را، از پادشاه و رئیس و وزیر و بزرگ و کوچک، با شما عوض نمی‌کنم. شما عزت و افتخار من هستید و اجرای طرح‌های من به دست شماست.

بعد از این سخنان بار دیگر بر هویت ملی و حقوق شهروندی، توأمان اشاره می­ کند که این دو جدا از هم و مقابل هم نیستند:

من إن‌شاءالله همچنان در خدمت لبنان و پاسداری از لبنان باقی خواهم ماند، زیرا این کشورْ مِلک شخصیِ کسی نیست. کشور برای همه است و ما در راه پاسداری از کشورمان جان می‌دهیم. ولی، در عین حال، حقوقمان را نیز می‌خواهیم. حقوق ما روشن است. حقوق ما در قانون مشخص است. هیچ انسان و هیچ هم‌وطن و هیچ ناظر شریفی این تبعیض را نمی‌پذیرد.

 

در انتهای صحبت، که شور و احساسات مردم مسلح به اوج رسیده است، امام موسی صدر، مردم را دعوت می­ کند تا همراه او برای احقاق حقوق محرومان هم قسم شوند، او عبارت­هایی را بیان می­کند تا مردم آن را تکرار کنند و برای پیگیری احقاق حقوقشان پیمان ببندند؛ به این دلیل این تجمع را شروع حرکت المحرومین می­ دانند. امام موسی صدر برای مراسم سوگند می­ گوید:

من صیغۀ سوگند را می‌خوانم تا همه با هم سوگند یاد کنیم. این سوگند میثاق شرف و میثاق دین میان من و شما، میان ما و میهن، میان ما و نسل‌های بعد و میان ما و مسئولان است. این سوگند برای آن است که موضع خود را مشخص کنیم. دست خود را بلند کنید و به سمت قبله بچرخید:

«ما به خدای بزرگ و به پیامبر اکرم و به شرف انسانیت سوگند می‌خوریم، ما به خدای بزرگ سوگند می‌خوریم که راه مطالبۀ حقوق شیعیان را ادامه دهیم و در این راه مداومت ورزیم و بدون هیچ بیم و هراس و عقب‌نشینی و سازشکاری، با گام‌های استوار به راه خود ادامه دهیم. ما در کنار هر انسان ستم‌دیده و ضعیفی خواهیم ایستاد و از این راه باز نخواهیم گشت و ضعف و سستی به خود راه نخواهیم داد. ما در خط پیامبرمان حرکت می‌کنیم که فرمود: «به خدا سوگند اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند تا این کار را رها کنم، آن را رها نمی‌کنم تا اینکه در این راه بمیرم.»

امام موسی صدر، خود درباره این تجمع و مراسم قسم جمعی این طور می­ گوید:

برادرانی که در تجمع بعلبک و پیش از آن حضور داشتند، حتماً به خاطر دارند که آن تجمع نقطۀ عطفی در تاریخ لبنان بود. گزارش‌هایی به نیروهای امنیتی رسیده بود مبنی بر اینکه حاضران در تجمع بعلبک، پس از راهپیمایی به طرف بیروت حرکت خواهند کرد تا دولت را سرنگون کنند. این خبر را مستقیماً از قول برخی از افراد هم می‌شنیدم که می‌گفتند: «۲۵ هزار فرد مسلح هستیم و مردم هم هستند، پس به طرف بیروت حرکت کنیم.» به هر حال، فضای جامعه آکنده از خشم بود.

او که متوجه حساسیت فضا و ملتهب بودن آن شده بود، خطر این فضا را یادآور می شود: یکی از عوامل خطرناک که انسان را فریب می‌دهد و منحرف می‌کند، آن است که جمعیت خشمگین باشند و یا در حمایت از گفته‌های سخنرانِ تجمع کف بزنند و از آن استقبال کنند.

جوّ حاکم بر بعلبک در آن روز بسیار تیره و تار بود. در اواسط سخنرانی، دیگر نمی‌دانستم به مردم چه بگویم، به این مردم محروم که در اربعین حسین(ع) که با روز تجمع مصادف شده بود، جمع شده بودند و به یاد جهاد و پیکار شهدا بودند. در بین راه که می‌آمدیم، از من می‌پرسیدند: دیگر چه می‌خواهید؟ ۷۵ هزار نفر جمع شده‌اند، ۲۵ هزار قبضه اسلحه داریم، به طرف بیروت حرکت کنید. دیگر منتظر چه هستید؟

تدبیر امام موسی صدر در آن شرایط این است که این خشم و هیجان را مدیریت کند تا موجب اتفاقی پیش بینی نشده نشود:

آنجا بود که به لطف و عنایت خدا دریافتم که خشم جمعیت و آمادگی کنترل‌نشدۀ آن جمعیتِ هیجان‌زده ممکن است اقدامات بی‌برنامه و ناخواسته‌ای را در پی داشته باشد و موجب ناکامی ما در رسیدن به اهداف و منافع محرومان باشد. امّا چگونه می‌توانستیم مانع آن شویم؟ آنجا بود که سوگند به ذهنم رسید و حتماً آن را به یاد دارید. خدا شاهد است که تا پیش از آن روز، من برای این کار برنامه‌ریزی نکرده بودم و آمادگی نداشتم.

…. حتی زمانی که با دوستان دربارۀ متن سخنرانی مشورت می‌کردم، کسی فکر نمی‌کرد که مراسم سوگند برگزار شود. امّا چنین شد و این بیانگر آن است که خداوند متعال یک بار دیگر ما را در مسیرِ تلاش و پیکارِ سازمان‌یافته و خستگی‌ناپذیر قرار داد، و اینکه خداوند از ما فقط سخنرانی مردمی نمی‌خواهد. این‌گونه بود که مراسم سوگند برگزار شد و چنان‌که می­دانید سوگند الزام‌آور است.

به این ترتیب جنبشی اجتماعی ایجاد شد که مبنای آن، همراه کردن توده مردم و فعال کردن پتانسیل اجتماعی آنان بود با نشان دادن این ویژگی که برای رسیدن به حقوق اجتماعی باید حضوری فعال و آگاه و مستمر و منظم داشت؛ همان چیزی که در تعبیر مردم از تلاش امام موسی صدر اینگونه منعکس می­ شود که «امام موسی صدر به جای مردم حرف نزد، به مردم یاد داد، حرف بزنند.» تأثیری که باعث فعال شدن هر چه بیشتر کارشکنی­ ها و توطئه ­ها برای توقف این رهبر اجتماعی شد تا در نهایت به ربودن او انجامید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.