نامه امام موسی صدر به خواهرش

امام موسی صدر در دوران حضور در نجف که فاصله کمی با فوت پدر، آیت الله سید صدرالدین صدر، داشت، سعی می کرد ارتباط مستمری با خانواده داشته باشد. نامه های متعددی در این دوران رد و بدل شده است که نامه زیر، خطاب به زهرا صدر، یکی از خواهرانش، یکی از این موارد است.

بسمه‌تعالی

۵ شعبان

خواهر نازنینم کم کم وقتم کم شده و فرصت از دستم گرفته می‌شود درس و مباحثات که خوشبختانه اغلب اوقات مرا گرفته است معاشرتهای نجف و مسافرین ایران و کمی همکاری با پروین خانم و قدری هم سروکله با صدری و کاغذ نویسی که …* …* است خیلی وقت میخواهد و کارهای دیگر هم درین بین بوده و هست و تشرف بحرم. کوفه و گاهی کربلا هم وقت میگیرد. بهرحال وقتی که برای نامه‌نگاری حضور آن خواهر نازنینم لازم دارم کم شده است. چه حتی‌المقدور میل دارم نامه‌های تو را با فرصت و توجه بنویسم و از همین جهت تأخیر در تقدیم جواب شده است امیدوارم دعا کنی این توفیق را که خداوند متعال از برکت ادعیه پدر و مادر نصیب من کرده است و با قیمت زیادی که در مقابل دارد از قبیل دوریها و تاثرات ارزش دارد باقی باشد بلکه آماده خدمتگذاری صحیح و کامل بمقاصد اجداد بزرگوارمان گردم.

خواهرم بزرگی و عظمت صحیح و حقیقی آنست که بزرگی و عظمت در درگاه خداوند محسوب گردد و قیمت فقط آنچیز دارد که در میزان دقیق خداوندی برای او ارزشی قائل گردند. واضح است که خداوند بخانه و لباس و خوراک احتیاج ندارد پس در دستگاه خداوندی خانه‌های بزرگ و کوچک زیبا و حقیر بطور کلی بحساب نمی‌آید. در مقام حقیقت زیبایی و شیکی لباس موجب ترجیح انسانی بر دیگری نمی‌گردد. آنکس که خوراک بهتری خورد او مقرب‌تر نخواهد بود. کسی که مردم بیشتر باو احترام کردند دلیل احترام خداوند باو نمی‌شود و انکس که افراد بیشتری او را شناختند او را معروف‌تر نزد خدا نمی‌کند.

مادر جعفر برمکی در یکسال عید قربان صدهزار گوسفند قربانی کرد و بفقرا داد و درست در سال بعد برای قدری گوشت قربانی و یک پوست بمنزل هارون برای سئوال رفت. تمام عظمتهای مادی و جلالتهای خانه و زندگی و لباس همه و همه باشاره خداوندی نابود می‌شوند و کسانی که از هیچ کدام از این صورتها بهره ندارند بیک اشاره بزرگترین مقامات را دارا میگردند. در زندگی کوتاه خودمان از این مناظر فراوان دیده و می‌بینیم. پس چیزی که ثابت و حقیقی است چیست؟ آنچه نزد خدا و در پیشگاه حقیقت ارزش دارد کدام است. آنچه باید در طلبش کوشید و با گذشت زمان طوفانهای حادثه جوانی و پیری حتی مرگ تزلزلی نمی‌پذیرد چه میباشد بگذار از لسان پیغمبر بزرگ خدا در قرآن بشنویم یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و خلقناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم

یعنی مردم جهان تمام اختلافات که در دنیا بچشم میخورد برای شناسائی است اگر همه یک شکل و یک‌جنس بودند کسی کسی را نمیشناخت ازینجهت جمعی را مرد قرار دادیم گروهی را زن عده‌ای را عرب قرار دادیم و گروهی را عجم جمعی سفید شدند عده‌ای سیاه عده‌ای ثروتمند عده‌ای فقیر جمعی آقازاده عده‌ای اشخاص عادی عده‌ای بلندقد جمعی کوتاه عده‌ای زیبا عده‌ای زشت جمعی متوسط عده‌ای گردن کلفت و جمعی لاغر و ضعیف و بالاخره دنیا از قالبهای کارخانه‌های الهی پر شد هرکس قالبی مخصوص در جسم و روح و تن دارد ولی این اختلافات اصلا تعیین قیمت نمی‌کند مرد را برزن و زن را بر مرد امتیازی نیست عرب را بر عجم و بالعکس فرقی ندارد زیبائی. بلندی. ثروت. هیکل. سفیدی هیچکدام در دربار الهی قیمت ندارد. گول رنگ را نباید خورد ارزش در مقابل خدا فقط باطاعات خداوندی است. هرکس در هر مقام در هر لباس در هر جنس در هر وقت در هر شهر و . و. و.  اگر بدستورات و اوامری که باو رسیده خویش عمل کرد در نزد خدا مقرب‌تر است و ارزش دارد شنیدی داستان غلام سیاهی را که با حال مرض و ضعف دعای باران خواند و بلافاصله باران رحمت حق نازل شد و قبلاً بزرگان و صلحاء و علماء مأیوس برگشته بودند. مردی که شاهد حال بود او را خرید و آن غلام چون دید سرش برملا شده مرگ خود را خواست و بمرد. چه بسا حمالها، کلفتها، نوکرها کاسبهای جزء مقام خیلی ارجمندتر در نزد خدا دارند. پس خواهرم راه بزرگی و کمال راه مقرب شدن و محبوب خدا شدن راهی نیست که در جلوی پای عده‌ای مخصوص گذاشته شده باشد هرکس راه خود را در جلو دارد و میتواند برود هیچکس و هیچ چیز هم جز شیطان و هوی و هوس مانع سیر اون نیست باید محبت کند و جلو برود و تو بعلت خدمات پدرانت بدستگاه خدائی اوصافی داری که چون کسانی که ماشینی راهوار دارند میتوانی بسرعت مسافت را طی کنی قربان آن صفاتت. صفایت. محبتت. کرمت. فداکاریت عقلت. صبرت. عفتت. هیائت شجاعتت و خلاصه قربان همه‌ات

حال من از الطاف خدائی بسیار خوبست در حرم دعاگوی تو بوده و هستم و پروین خانم خوبست کاغذی عرض کرده پاک‌نویس می‌کند اگر باین کاغذ نرسید بعداً تقدیم میکنم. صدری خوبست دست عمه را میبوسد از حالاتش پروین خانم مفصل نوشته است. اقوام و دختر عموها سلام میرسانند. آمنه خانم نامه‌ای برای شما نوشته بود گم کردیم شما نامه‌ای برای او بنویسید و ما را از خجالت درآورید دختر عموی بسیار مهربانی است اظهار تشکر و محبت نسبت باو بکنید. سلام و ارادتم را خدمت خانم و همشیرگان آقای فیروزان تقدیم دارید التماس دعا دارم تازه‌ای ندارم اگر توفیق زیارتتان را داشته باشم بی‌نهایت مفتخرم قربانت

موسی صدر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.