اردیبهشت ۵۸، عبدالسلام جلود، نخست وزیر لیبی، به دعوت محمد منتظری و دوستانش، به ایران آمد. سفری که از ابتدای ورود، با توجه به مخالفت دکتر مصطفی چمران (معاون نخست وزیر وقت)، حاشیه داشت.
جلود با وجود مخالفت دولت مستقر به ایران آمد و به قم رفت. در مدت حضور وی در ایران، ملاقات ها و سفرهای زیادی برای وی ترتیب داده شد. لیبی که ظاهرا دولت مدافع انقلاب ایران و مشتاق ارتباط بیشتر با حکومت نوپای ایران بود و طیف انقلابیون نزدیک به آن نیز به شدت به دنبال ایجاد زمینه مناسب برای عملی شدن این موضوع بودند. قذافی، رهبر لیبی، آرزو داشت به ایران بیاید. اما سایه سنگین موضوع ربوده شدن امام موسی صدر باعث شد این رویا عملی نشود و جلود که برای زمینه سازی این سفر آمده بود، بدون دستاورد بازگردد.
یک سال از ربودن امام موسی صدر نگذشته بود، که جلود با حمایت و تبلیغ بسیار حامیان ایرانی لیبی به ایران آمد. گروهی که معتقد بودند حکومت نوپای ایران به دوستی و حمایت لیبی نیاز دارد و قضیه امام ربودن موسی صدر نباید بر مصلحت انقلاب سایه افکند. با این استدلال با وجود مخالفت دولت مستقر، هواپیمای نخست وزیر لیبی بر زمین نشست و با استقبال غیردولتی به هتل رفت.
هاشم صباغیان، معاون نخست وزیر در دولت موقت در مصاحبه با گروه تاریخ شفاهی مؤسسه امام موسی صدر[۱] درباره تلاش برای سفر جلود به ایران میگوید: من معاون نخستوزیر در امور انتقال بودم و این نوع مسائل مربوط به فرودگاهها به من ارتباط داشت. آقای محمد منتظری با عدهای رفته بود فرودگاه را محاصره کنند تا هواپیمای جلود بنشیند. آن شب تا ساعتی که در نخستوزیری بودم پیگیری میکردم که تحت هیچ شرایطی حق فرود ندارند و دستورات اجرایی هم میدادم. بعد هم که به منزل پدرم رفتم تا صبح با تلفن مشغول بودم و آخر هم اجازه ندادیم بیاید. و این برنامه خیلی مؤثر بود.
اقای صباغیان درباره سفر اردیبهشت ماه جلود میگوید: یک سفر او را آوردند، مهندس [بازرگان] که حاضر [به ملاقات] نشد، امام هم حاضر نشد. ولی آقای دکتر یزدی یک ملاقات کرده بود و آنها هم جوابهای درستی نداده بودند که بالأخره موضوع امام موسی صدر چه شده. آن موقع ما به علت اینکه فشار میآوردیم، غیرمستقیم خبر داشتیم که ایشان حیات دارد و در زندان است.
صباغیان درباره فضای ماههای ابتدای استقرار جمهوری اسلامی میگوید: اول انقلاب هر چند نفری برای خودش گروه تشکیل میداد و اقدامی هم میکرد. یکی از مشکلات دولت موقت، تعدد مراکز تصمیمگیری بود… . عدهای رابطه با لیبی را دنبال می کردند و حتی ما را لعن میکردند که چرا برقرار نمیکنید. برای مثال یک بار قبل از خطبههای نماز جمعه حتی یک نفر حمله کرد به دولت موقت که چرا شما لیبی را آزاد نمیکنید؟ یعنی فضا اینطور هم نبود که راحت بتوانیم بگوییم امام موسای صدر برای ما مهمتر است. حتی اگر آقای مهندس بازرگان هم میآمد مصاحبه میکرد که پاسخ آن فرد را بدهد، نمیگذاشتند جایی منعکس شود.
جواد منصوری که در آن زمان تازه به فرماندهی سپاه منصوب شده بود، در مصاحبه با گروه تاریخ شفاهی مؤسسه امام موسی صدر[۲] درباره این سفر میگوید: من تازه فرمانده سپاه شده بودم. چند روز از شروع مسئولیتم گذشته بود… . پیغام دادند که آقای عبدالسلام جلود، نخستوزیر لیبی میخواهد بیاید ایران و نمیخواهد که دولت موقت میزبانش باشه، میخواهد نهاد انقلابی میزبانش باشد. آقای محمد منتظری اصرار در اصرار که تو بیا و میزبانش باش. من هم در آن مقطع اولاٌ دل خوشی از دولت موقت نداشتیم که اون سر جای خودش، به اضافه این که حالا دیدیم این آقا خودش دارد میاد. من رفتم فرودگاه استقبال و از آنجا آمدیم هتل و صحبت کردیم. من در مورد قضیه آقا موسی صدر اصلاٌ صحبت نکردم. به این علت که اگر من صحبت کنم تند و تیز صحبت میکنم و حالا اولین برخود ماست. بهتر این است که امام صحبت کند و لذا در ملاقات با امام، امام خیلی مفصل و تند و تیز با او صحبت کرد.
….. من با جلود خیلی مفصل صحبت کردم راجع به مسائل مختلف بحث کردیم. [درباره] همکاری دو کشور تبادل تجربیات، تبادل اطلاعات، [گفت] ما حاضریم تیمهای بفرستیم شمارو آموزش بدهند، و شما تیمهایی بیایید بفرستید اونجا تا آموزش ببینند. ولی خب ما تحویل نگرفتیم و در این زمینه کاری انجام ندادیم. ولی آقای محمد منتظری و عده ای دیگر بودن، مهدی هاشمی و دیگران میرفتند و میآمدند. من شنیدم، شاید سندش هم باشد، فکر کنم مهدی هاشمی هم اعتراف کرده که هرچه که جمع میکردند میدادند به سعد مجبر. [سفیر وقت لیبی در ایران]
منصوری درباره هدف سفر جلود به ایران هم معتقد است: جلود برای جمعآوری اطلاعات آمده بود. الان میتوانم با اطمینان به شما بگویم ولی آن موقع نمیتوانستم. ولی یقین دارم آمده بود اطلاعات جمع کند.
سفر جلود به ایران در کنار استقبال و خوشحالی طرفدارانش، مخالفتهایی را هم به همراه داشت. جدا از خانواده امام موسی صدر که همان روزها با گروهی از بانوان لبنانی به ایران آمده بودند، گروههای دیگری نیز اعتراضشان را نشان دادند. از جمله جمعی از جوانان ایرانی و لبنانی که مقابل هتل محل اقامت جلود تجمع و به سفر وی به ایران اعتراض کردند.[۳]
هیئت لیبیایی از همان زمان برای سلب مسئولیت از خود شروع به تکرار ادعاهایی کردند که با وجود اثبات کذب بودن آن هنوز از طرف برخی مورد استناد قرار میگیرد.
در دوران حضور جلود در ایران، ابراهیم البشاری، مدیر تبلیغات خارجی لیبی در کنفرانسی خبری تلاش کرد، سخنان چند روز قبل جلود را که جنجالی شده بود، توجیه کند.
در گزارش روزنامه اطلاعات از این نشست خبری از قول البشاری آمده است: امشب میخواهم در مورد سخنرانی آقای جلود، نخست وزیر لیبی توضیحاتی بدهم و بگویم صحبت ایشان اشتبه ترجمه شده. از قول جلود گفتهاند امام موسی صدر کشته شده حال آنکه در ترجمه آن سخنرانی اشتباه رخ داده بود زیرا آقای عبدالسلام جلود در این سخنرانی گفتهاند: کسانی که دکتر علی شریعتی و آیت الله مطهری را کشتهاند، و کسانی که بنبرکه را از بین بردهاند [سیاستمدار چپ گرای مراکشی]، ممکن است قضیه امام موسی صدر نیز به دست آنها انجام شده باشد.»
در ادامه، البشاری ادعای سفر امام موسی صدر به ایتالیا را تکرار میکند. در حالی که این ادعا در سوم مهر ۵۷ در بیانیه ای رسما از طرف شرکت هواپیمایی آلیتالیا رد شده بود. و سه روز بعد از این نشست خبری نیز دادستانی کل ایتالیا در بیانیهای به طور قاطع اعلام کرد که امام و همراهانش نه خاک لیبی را ترک کرده و نه در تاریخ و با پرواز مذکور در بیانیۀ رسمی دولت لیبی، به ایتالیا وارد شدهاند.
در ایام حضور جلود در ایران، سفیر ایتالیا در ایران نیز موضع مقامات این کشور را تکرار میکرد. بااینحال در همین مصاحبه خبری، مدیر تبلیغات خارجی لیبی سناریوی جدیدی برای سلب مسئولیت لیبی مطرح میکند و مسئولیت ربوده شدن امام موسی صدر را به گروه تندروی ایتالیایی، بریگادهای سرخ که سابقه ترور و خشونت داشتند نسبت میدهد.
حسن ظن حداکثری انقلابیون ایران به لیبی و قبول ادعاهای مقامات آن کشور و استناد به چنین موضعگیریهایی، بدون اطلاع از شواهد و مدارک متعددی که از یک ماه بعد از ربوده شدن امام موسی صدر و دو همراهش منتشر شد، تا پایان حکومت قذافی ادامه داشت. در تمام مقاطعی که مقامات ایران در مورد پیگیری سرنوشت امام موسی صدر مورد پرسش قرار گرفتهاند، نبود شواهدی برای تکذیب ادعاهای لیبی را از دلایل ضعف در پیگیری بیان میکنند. در حالی که پیگیریها و تحقیقات رسمی از اولین روزهای بعد از ربودن آغاز و منتشر شد.
اما در هیاهوی انقلاب تازه به ثمر رسیده و شور انقلابی، به گوش انقلابیونی که صدر را چندان انقلابی نمیدانستند، نمیرسید.
[۱] ۴/۵/۱۳۹۴
[۲] ۲۷/۲/۱۳۹۰
[۳] گزارش خبرگزاری پارس. ۸/۲/۱۳۵۸