آنچه میخوانید یادداشت حمید قزوینی، نویسنده و کارشناس تاریخ شفاهی، است که به مناسبت ۹ شهریور ۱۴۰۱ چهل و چهارمین سالگرد ربایش امام موسی صدر نگارش یافته است:
امسال خانواده امام موسی صدر و کمیته لبنانیِ پیگیری آزادی ایشان و دو همراهشان، به مناسبت نهم شهریور، سالروز ربوده شدن آنها، بار دیگر این پرسش را در پیشانی برنامههای خود قرار دادهاند که «برای آزادی آنها چه کردهایم؟»
پرسشی که مخاطبان آن را باید به دو گروه خاص و عام تقسیم کرد.
گروه اول، مسئولان بخشها و ردههای مختلف در لبنان و ایران و دیگر کشورهای منطقه هستند که در چهار دهه گذشته هیچ گزارش رسمی و معتبرِ مبتنی بر دادههای قطعی و حقوقی و اعتماد برانگیز از عملکرد خود به صورت شفاف ارائه نکردهاند و همیشه با توضیحاتی کلی و آمیخته با تمجید از خدمات و اندیشههای امام موسی صدر از کنار موضوع گذشتهاند و اتفاقاً در مناسبتهای مختلف یا در مواجهه با خبرنگاران همانها را تکرار میکنند. رفتاری که نتیجهای جز وضعیت فعلی ندارد و موضوع را در پیچ و خمهای سیاسی و امنیتی و بعضاً بینالمللی و در مواردی هم شخصی یا شاید اقتصادی، گرفتار نموده است.
این افراد که برخی رخ در نقاب خاک کشیدهاند و برخی همچنان در قید حیات هستند، باید به این پرسش صرفنظر از وابستگیهای سیاسی و منصبی و عاطفی با مراجعه به وجدان خود پاسخ دهند که برای آزادی امام موسی صدر و دو همراهش چه کردهاند و آیا عملکردشان مقرون به فایده بوده یا بر پیچیدگیهای کار افزوده است؟
گروه دوم، همۀ کسانی هستند که دل در گرو آزادی انسان و دفاع از ستمدیدگان دارند. آنها که همیشه میتوانند سهمی در پژواک صدای مظلوم داشته باشند. مهم نیست ما در کجای دنیا با کدام گرایش و در چه جایگاهی هستیم، مهم این است که مدافع مظلوم و حقیقت بمانیم و از سکوت و انفعال بپرهیزیم.
به راستی سهم هریک از ما در این کارزار انسانی چیست؟ ما در این صفبندی، کدام سوی ماجرا ایستادهایم؟
امام موسی صدر در بیانی ماندگار برای همیشۀ تاریخ میگوید:« ظلم و جرم و اشتباه نسبت به دیگران تنها به این نیست که مال کسی را به زور بگیرم، مال دیگران را به ناحق بخورم، کسی را طرد کنم، به کسی توهین کنم یا شهادت ناحق بدهم. ستم کردن تنها به این نیست که چیزی را به کسی که شایسته آن نیست بدهیم، بلکه ستم کردن با سکوت در برابر پایمال شدن حق هم محقق میشود و همان گونه که شنیدهاید، کسی که از حق چشمپوشی کند و در برابر آن ساکت بماند، شیطانی لال است. کسی که در برابر ستمگر ساکت میماند و به او اجازه جولان میدهد، در حقیقت به نوعی ظلم را تأیید و با آن سازش میکند و مظلوم را خوار میسازد. این دو نوع ستم، ایجابی و سلبی در حیات ملتها وجود دارند، هر چند آشکارا به چشم نیایند، ولی حوادثی هستند که این حقیقت را آشکار میکنند.»