دکتر حاج خلیل حمدان، عضو هیئت رئیسۀ جنبش أمل
امام صدر در مصاحبه با مجله الیقظه کویت در آوریل ۱۹۷۵ میلادی، در پاسخ به این سؤال که «آیا شما انقلابی هستید؟» گفت: «کاش بتوانم همۀ محرومان دنیا را نجات دهم.»
۴۳ سال از ربودن امام موسی صدر و همراهانش، شیخ محمد یعقوب و سید عباس بدرالدین، گذشت؛ ۴۳ سال آکنده از رنج و اندوه. این جنایت که به دست معمر قذافیِ معدوم رخ داد، جنایت قرن نام گرفت، چون هم در عرف بینالملل و هم در تاریخ روابط بینالملل بیسابقه بود. امام صدر و همراهانش به دعوت رسمی لیبی میهمان این کشور بودند، ولی قذافی بر ضد آنان توطئه کرد.
هر کس رفتار قذافیِ جنایتکار را در طول دوران حکمرانیاش زیر نظر داشته باشد، بهخوبی به نقش او در از بین بردن ریشههای بیداری در منطقه از راه تحریف افکار عمومی یا توطئه بر ضد رهبران پی میبرد؛ رهبرانی که خالصانه در راه دفاع از سرزمین و انسان تلاش میکردند، مانند امام موسی صدر که یاور مسئلۀ فلسطین و یاور محرومان لبنان و جهان و یاور حق و حقیقت در هر کجا بود.
بررسی جنایت ربودن امام صدر و همراهانش نشان میدهد که سرپوش گذاشتن بر این جنایت فقط از سوی نظام لیبی و همپیمانان آن صورت نگرفت، بلکه آنهایی که ادعا میکردند مخالف قذافی هستند و درباره بدیهای او سخن میراندند و بسیاری از کارهای ظالمانه او را برملا میکردند نیز بر این جنایت بسیار روشن، یعنی ربودن امام و همراهانش سرپوش گذاشتند.
این نوع برخورد بهخوبی نشاندهندۀ حجم توطئه بر ضد امام صدر و تمایل آنان برای خاموش کردن طرحی بود که امام صدر از نخستین روزهای مهاجرت به لبنان، یعنی در اواخر سال ۱۹۵۹ میلادی، برای تحقق آن تلاش کرد.
این طرح بر دو محور استوار بود و امام صدر را بر آن داشت که در مسیر فعالیت خود، برای مقابله با تجاوز اسرائیل و محرومیتزدایی تلاش کند. در پرتو این نگرش، این ذهنیت در میان مردم پدید آمد که «اسرائیل شرّ مطلق است». این ذهنیت حاصل موضعگیریهای امام در دیدارهای مردمی و نشستهای منطقهای و همچنین، دعوتهای پیدرپی او برای شکلگیری مقاومت و ایفای نقش فعال آن در دور کردن خطر دشمن و پشتیبانی از مسئله فلسطین و انقلاب فلسطین بود. امام میگفت: اگر مسلمان یا مسیحی از قدس دست بکشد، از قرآن و انجیلش دست کشیده است.
از سوی دیگر، امام صدر دریافت که دو مسئله مقابله با تجاوز اسرائیل و محرومیتزدایی با یکدیگر در ارتباطند و هردو برای تقویت ایستادگی جامعۀ مقاوم لازم است. دولت لبنان در دورههای مختلف این واقعیت را به شکلِ نبودِ حمایت و بیاعتنایی به برآوردن سادهترین حقوق شهروندی مطرح میکرد. هیئت ارفد، که ریاست آن را پدر لوبریه بر عهده داشت، پس از تحقیقاتی عمیق در اوائل دهۀ شصت به این نتیجه رسید که در لبنان گروهی هستند که گویا در دوره حضرت ابراهیم(ع) زندگی میکنند و گروه دیگری از لبنانیان نیز زندگیشان همانند ثروتمندان کالیفرنیاست.
از این رو، امام صدر وقتی به لبنان آمد، فعالیتی دوراندیشانه را در سطح کل لبنان در پیش گرفت و سدها و موانع ساختگی میان فرقهها و مذاهب و مناطق و محلهها را از بین برد و مسئله محرومان و رنجدیدگان را به مسجدها و کلیساها و همایشها و ملاقاتهای عمومی و اجتماعات کشاند، تا جایی که در هیئت یاری جنوب، که به همت خودش تأسیس شد، شخصیتهای دینی و ملی از همۀ فرقههای مذهبی حضور داشتند. امام صدر به نام خدا سوگند خورد و گفت: «تا زمانی که در لبنان یک انسان محروم یا یک منطقه محروم وجود داشته باشد، ساکت نخواهیم شد.»
با توجه به بحران حکومت و نظام لبنان که به جنگ دوساله انجامید و دولت را فلج کرد، لبنان نیازمند اصلاحات بنیادین بود. از این رو، امام صدر دو طرح پیشنهادی ارائه داد که به طرح های پیشنهادی مجلس اعلای شیعیان معروف شد. طرح پیشنهادی اول که در تاریخ ۱۹۷۵/۱۱/۲۷ ارائه شد، برخاسته از جوهر وجودی لبنان بود و مطالبات مطرحشده در آن نه زودگذر بود، نه غیرمنتظره و نه مربوط به یک گروه خاص از لبنانیان، بلکه برگرفته از اصل موجودیت لبنان و رسالت آن بود، زیرا امام صدر بر این باور بود که لبنانِ آینده، لبنانی غیرفرقهای خواهد بود که فرصتهای برابر برای همگان فراهم میکند و عدالت را برای همگان به ارمغان میآورد؛ لبنانی تحول یافته، پیشرو و پایبند به ارزشها که فرقهگرایی سیاسی را کنار میگذارد.
اما در طرح پیشنهادی دوم که در تاریخ ۱۹۷۷/۵/۱۱ مطرح شد، به تفصیل دربارۀ موضوعات و پیشنهادهای ارائهشده در طرح پیشنهادی نخست بحث شده بود؛ از جمله تنظیم روابط میان قوای سهگانۀ مقننه و مجریه و قضائیه و روند ادارۀ حکومت، تقسیم مناصب و راههای توسعۀ مناطق محروم. علاوه بر آن، سیاستهای دفاعی و آموزشی و اقتصادی و اجتماعی و تبلیغاتی نیز بررسی شده بود.
امام صدر کاملاً باور داشت که لبنان الگوی تمدنی و جهانی برای همزیستی میان فرقهها و مذاهب است و این همزیستی همچون چالشی در برابر رژیم صهیونیستی است که بهدنبال از بین بردن همزیستی ادیان در منطقه است تا از این راه بتواند موجودیت خودش را توجیه کند، چراکه اسرائیل علاوه بر آنکه خاک فلسطین و برخی کشورهای عربی را اشغال کرده، دولتی نژادپرست است و آشکارا یهودی بودن دولت و جامعۀ خود را امتیاز میداند. بنابراین، موفقیتآمیز بودن تجربۀ همزیستی در لبنان در حکم سیلی زدن به این رویکرد رژیم صهیونیستی و وابستگان آن است.
در شماره ۱۹۷۶/۱۰/۷ روزنامۀ الانباء کویت آمده است که امام صدر معتقد بود: «اگر بخواهیم لبنان الگویی تمدنی برای جهان باشد، باید نظامی عادلانه داشته باشیم که به فرصتهای برابر برای همۀ شهروندان ایمان داشته باشد» و «خداوند نعمتهای خود را بر اساس قانون ۶ و ۶ مکرر تقسیم نمیکند.»
آری، امروز لبنان در حال عبور از مقطعی خطرناک است و با جنگ نرم در شرایط تحریم بینالمللی دست به گریبان است. این تحریم هرچند اعلام نشده، عملاً در حال اجراست و از تقدیم هرگونه کمک به لبنان جلوگیری میشود و زیر فشار پروژهای بینالمللی، منافع رژیم صهیونیستی بر دیگران ترجیح داده میشود، حتی اگر به گرسنگی مردم و تهدید سلامت بهداشتی، زیستمحیطی و اجتماعی آنان بینجامد؛ از هدف گرفتن شیر کودکان گرفته تا تعطیل کردن کارخانهها و بیمارستانها و مدرسهها.
گزینههای دشوار امام صدر برای مقابله با تجاوز و محرومیت هنوز سرتاسر لبنان را تهدید میکند. از این رو، برای بازخوانی برنامههای اصلاح سیاسی و پایبندی به اصل حمایت از سرزمین و انسان، میبینیم که امام صدر هنوز در عرصۀ حل بحران حکومت و نظام حضور دارد، و این حضور او برخاسته از نقش تاریخی لبنان است که شایسته است بر آن تأکید کنیم.
لبنان رسالتی جهانی است، نه محلی برای نزاعهای فرقهای و مذهبی، چرا که نزاع فرقهای و مذهبی خدمت به اسرائیل و حامیان اوست و پشت سر گذاشتن این نزاع، نقش تاریخی لبنان را احیا میکند آن را در دوران اوج گیری جنگ فرقهای و مذهبی و نژادی و قومی به فرصتی برای وحدت و همدلی تبدیل میکند.
قذافی جنایتکار اهدافی داشت که با نقش مزدورانه و مشکوک او که در سطح بینالملل و منطقهای همسو بود ولذا شد ولذا جسم امام صدر را ربود.
هدف از حذف فیزیکی امام صدر، بیاثر کردن نقش او بود، ولی قذافی فقط توانست جسم امام و همراهانش را به بند بکشد اما نگرش امام موسی صدر همچنان حکمفرماست و مسیر برآورده کردن مطالبات محرومان و رنجدیدگان مسیری بیپایان است، همچنان که اندیشۀ تشکیل مقاومت و نقشآفرینی آن در رویارویی با دشمنان کارساز بود.
کاروان شهدای نیروهای مقاومت لبنان (امل) و همۀ شهیدان و جانبازان و رزمندگان مقاومت در همهجای لبنان از عینالبنیه تا خلده بر درست بودن این انتخاب تأکید دارند. دوست و دشمن بهخوبی میدانند که این تصمیم، در شرایط دشواری که توطئۀ بینالمللی و بیاعتنایی عربی بر آن سایه انداخته بود، انتخابی دشوار و در عین حال، درست بود.
ما در جنبش امل از ابتدای تشکیل آن در کنار امام صدر تا امروز، این مسیر را پشت سر امامی که محوشدنی نیست و همواره در وجدان هر رزمنده و محرومی حاضر است، دنبال میکنیم. مقاومت با آقای نبیه بری همچنان باقی است و تا زمانی که یک محروم در لبنان وجود داشته باشد آرام نخواهد نشست. امام قطعا بازخواهد گشت.