تولیدمحوری در اقتصاد اسلام از دیدگاه امام موسی صدر
سخنران: دکتر فرشاد مؤمنی
بزرگان نسلهای گذشته ذخیره دانایی ارزشمندی را برای ما فراهم کردهاند که اگر از آن ذخیره دانایی استفاده نکنیم، گویی خودزنی یا خودتحریمی کردهایم. طبیعتاً، وجه اندیشهای نسلهای پیشین، نسبت به هر وجه دیگری، گرامیتر و ضروریتر است. تصور میکنم از این زاویه از مرور آثار و اندیشههای امام موسی صدر بهره خواهیم برد.
نکته مهم این است که پژوهشگر، چه در ساحت علم و چه در ساحت دین، خود را دانای کل نینگارد؛ که اگر با فرض اطلاعات کامل، بحثهای خود را شروع کند، خطر فاجعهآفرینی پدید میآید. نیروی محرکه اصلی شکلگیری چنین رفتارهایی خودمطلقانگاری است که در ساحت دین به صورت خشونتورزی و جنایت بروز و ظهور پیدا میکند.
مثالی برای این مسئله، رویکرد برخی از طرفداران بنیادگرایی بازار در ایران است که نقدهای عالمانه و مشفقانه را به حکم بیاخلاقی و بیعلمی محکوم میکنند و اساساً، مجالی برای گفتوگو نمیگشایند. کسی که اهل گفتوگو میشود، برای اندیشهها و برداشتهای خود احتمال نقص لحاظ میکند. جدی گرفتن مسائل روششناختی در هر دو ساحت علم و دین میتواند نجاتبخش باشد. فهم شخصیت و نظر و عمل امام موسی صدر نیز از این زاویه بهتر حاصل میشود و من نام آن را «وقوف روششناختی به مسئله نقص اطلاعات انسان» میگذارم.
امام صدر اهل مدارا و گفتوگو و اهل کرامت قائل شدن به انسانهاست. وجه معرفتی این موضوع به وقوف روششناختی امام صدر به نقص اطلاعات انسان بازمیگردد. بنابراین، به این اعتبار، جلب مشارکت دیگران و به حساب آوردن دیگران و همکاری با دیگران را ضروری میداند و بسیار مهم است که ما نیز از این زاویه به خود و جامعه دینی و علمیمان نگاه کنیم.
امام صدر مانند دیگر مصلحان بزرگ دربارۀ توسعه امت اسلامی و مطالعه در خصوص چرایی انحطاط مسلمین دغدغهمند است و عمر خود را در سطح نظر و عمل برای برطرف کردن کاستیها از این ناحیه صرف کرد. او لوازم معرفتی و عملی این مسئله را جد میگیرد و از این زاویه میتوان تلاشهای امام صدر را در لبنان دقیق فهم کرد.
نکته دیگر در خور مطالعه برای چارچوببندی بهتر موضوع، این است که در اثر انقلاب دانایی، رابطه سنتی میان اوقات کاری و اوقات فراغت برهم میریزد و انقلاب دانایی از طرفی دارایی و ثروت را در جهان بهطرز بیسابقهای ارتقا و از طرف دیگر، اوقات فراغت انسان را در یک سطح بیسابقهای افزایش میدهد. از همین روست که بیش از ۵۰ درصد مباحث روی قاعدهگذاری برای کارهای پارهوقت استوار هستند. حتی آیندهشناسان مارکسیست هم پیشبینی کردهاند که ترکیب این دو، تأملات متافیزیکی را در بالاترین سطح خود افزایش خواهد داد.
بنابراین قرن بیست و یکم قرن بازگشت به معنویت، خطاب شده است. اگر این برداشت درست باشد؛ مسئولیت کسانی که به ادیان توحیدی باور دارند، نسبت به هر دوره تاریخی دیگر افزایش مییابد و اینجاست که به نظرم فهم اصول و موازین روششناختی اسلامشناسان و مصلحان بزرگ مانند امام موسی صدر اهمیت بیشتری پیدا میکند و مسئولیتی انسانی و جهانی تلقی میشود. امتیاز انسانهایی مانند شهید بهشتی یا امام موسی صدر همینجا مشخص میشود.
وقتی متوجه چنین موضوعی شدند سراغ لوازم معرفتی و لوازم عملی آن رفتند. این اندیشمندان بهخوبی متوجه شدند که مسائل اقتصادی، مانند تولیدمحوری، مسئلهای صرفاً اقتصادی نیست؛ بلکه بهمثابۀ نظام حیات جمعی است. بنابراین، روششناسی معرفت دینی و عرضه فهمهایی از دین خدا که قابلیت جاذبههای جهانی داشته باشد، بسیار اهمیت مییابد.
امام موسی صدر در سطح نظر جزو کسانی است که فهمی نظاموار از اسلام بهمثابۀ آیین زندگی جمعی ارائه میدهد و معتقد است که خداوند این دین را برای سامان دادن به کل نظام حیات جمعی فرستاده است. در این چارچوب و در سطح نظر، اگر به مباحث امام موسی صدر توجه کنید خواهید دید که شاهبیت حیات انسان را کار معرفی میکند. امام موسی صدر آوردهاند که یگانه قهرمان تاریخ، انسان است و تنها عامل این قهرمانی کار و فعالیت است و در غیاب کار و فعالیت برای انسان نه تاریخی باقی میماند و نه فرهنگی و نه تمدنی. من این رویکرد را نگاه توحیدی به کار میخوانم.
او میان فرهنگ و تمدن تفکیک کردهاند و به شکل بسیار عالی نشان میدهند که تمدن بر عنصر فرهنگ استوار است که از طریق کار به دستاورد منجر میشود. عنصر گوهری که در این زمینه مطرح میکنند اینکه احراز شأن خلیفهاللهی برای انسان فقط از طریق کار امکانپذیر است. او با همین نگاه، نقدهای بسیار شایان توجهی به اقتصاد بازار و گزینه رقیب آن روز، یعنی اقتصاد مارکسیستی، برای دفاع از جایگاه کار مولد در اندیشه اسلامی دارد.
امام موسی صدر رویکرد تأمینیافته به ربا را دارد. به این معنا که ایشان هر برخورداریای را در هریک از ساحتهای نظام حیات انسان که منشأ آن کار نباشد، ربا و مشمول احکام ربا دانستهاند.
میدانیم که امام موسی صدر تحصیلات اقتصادی داشته است؛ اما برخی آرای او درخشان و فراتر از تحصیلات دانشگاهی ایشان است. او بهشدت به مسئله عرضه و تقاضا در تعیین دستمزد حمله و آن را نقد میکند. همچنین، مانند شهید بهشتی، معتقد است که وقتی از عدل دور شوید استفاده ابزاری از دین رایج میشود.
ایشان عالمی مسئولیتشناس است که خود را در برابر نقایص جامعه بشری و جامعه اسلامی مسئول میداند. وی درکی پویا از مسائل اسلامی در حیطه اقتصاد و اجتماع دارد و ارزش و والایی برای تولیدمحوری قائل است.