الهیات گفتوگو در اندیشۀ امام موسی صدر
سخنران: دکتر یوسف دانشور
گفتوگو وقتی فهم میشود که چند مفهوم و واژۀ نزدیک آن را نیز در نظر آوریم. دعوت یا ابلاغ و جدال یا مجادله یا مناظره از جملۀ این مفاهیماند. در دعوت یا ابلاغ مواجهۀ ما یکسویه است. ما از حقیقتی آگاهیم و دیگران را به آن دعوت میکنیم. اما در گفتوگو و مناظره مواجهۀ ما با دیگران دو سویه است. با این تفاوت که در جدل دستِ کم یکی از طرفین خود را واجد حقیقت میداند و قصد دارد که خود را به دیگری عرضه و او را متقاعد کند.
بنابراین، استدلال را برای اقناع طرف مقابل در پیش میگیرد. در واقع، مقام و موضع طرفین مساوی نیست. در گفتوگو، بر خلاف دعوت، رابطهای دو سویه برقرار است؛ طرفین، برخلاف مناظره، خود را در جایگاه برتر نمیبینند؛ کسی خود را واجد حقیقت نمیداند؛ اشخاص به دنبال کشف حقیقت هستند؛ اشخاص قصد دارند حقیقت سخن طرف مقابل را دریابند.
گرچه گفتوگو مواجهۀ کلامی را تداعی میکند، امروز از گفتوگویی به نام «گفتوگوی زندگی» سخن میگویند. این نوع از گفتوگو در بستر واقعی زندگی افراد محقق میشود و از پیش طراحیشده نیست. مفهوم گفتوگو و گفتوگوی زندگی را میتوان به نحوی توسعه داد که اساساً زندگی کردن با یکدیگر را در بر بگیرد.
اگر گفتوگو میان آدمیان شکل نمیگرفت، فرهنگ و تمدن انسانی ایجاد نمیشد. اگر انسانها تجربیات و معارف خود را با یکدیگر تبادل نمیکردند، همافزایی داشتههای انسانی و پیشرفت و ارتقای فرهنگی و تمدنی صورت نمیگرفت. همۀ حیاتِ بشری گفتوگویی بزرگ است.
ادیان یکی از عرصههای گفتوگوی میان انسانهاست. بشر امروز تکثر را درک کرده و دریافته است که دیگرانی هم هستند که دنیا و انسان و جامعه و زندگی را به گونهای دیگر میبینند و در عین حال، خود را نجات یافته میدانند. انسان دانسته است که باید با قصد و برنامه گفتوگویی میان ادیان ترتیب دهد.
«گفتوگوی ادیان» خود به مثابۀ موضوعی است که انسان متدین باید نظر دینش را دربارۀ آن بداند. با این بیان، روشن میشود که الهیات گفتوگو، بخشی از الهیات یک دین است که کار آن تبیین نگاه دین مربوطه دربارۀ موضوع گفتوگوی ادیان است.
در لبنان از یک سو ادیان و فرهنگهای متفاوتی بودند که به راحتی میتوانست به جدال و نزاع فیزیکی میان پیروان آنان منجر شود؛ از سوی دیگر، شیعیانِ لبنان بودند که وضعیت بسیار نامناسبی داشتند و در مقایسه با گروههای دینی دیگر در معادلات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی لبنان نادیده گرفته میشدند. همین وضعیت خود به خود، مسئلۀ گفتوگو را برای امام موسی صدر مطرح کرد. امام صدر از سر الزام وارد گفتوگو شد.
شاید این الزام نقصی بر مشی گفتوگویی امام صدر تلقی شود، اما انتزاعی اندیشیدن هم مشکلآفرین است. انسانی که تفکری بریده و فهمی ناقص از واقعیتِ موضوعات دارد، بهراحتی میتواند خطا کند. امام صدر باید الهیات گفتوگو میداشت تا بتواند گفتوگو را تجویز کند. در اینجا نیز نقد دیگری بر او وارد میآید مبنی بر اینکه الهیات گفتوگوی امام صدر بیش از منابع دین، از واقعیات و الزامات جامعه شکل گرفته است و با این ادعا چهبسا احترام این دستگاه زیر سؤال برود.
اما باید گفت که الهیات، تجربهپذیر است و اگر امام موسی صدر در عالم واقعیت با مسائل مواجهه شده است، لزوماً به این معنا نیست که از الزامات متونِ دینی فاصله گرفته است. امام صدر الهیات گفتوگوی خود را از متن مقدس استخراج کرده است.
الهیاتِ ناظر به ادیان آن بخش از الهیاتِ گفتوگوست که در آن به مبانی الهیات گفتوگو میپردازند. سؤال عمدۀ الهیات ناظر بر ادیان این است که فکر و عمل دیگرانِ دینی از چه اعتبارِ معرفتشناختی و ارزش عملی برخوردار است. در پاسخ به این مسئله سه رویکرد الهیاتیِ انحصارگرایانه و کثرتگرایانه و مشمولگرایانه وجود دارد.
امام موسی صدر عالمی سنتی است و متن قرآن را به معنای تحتاللفظی آن در مییافت و در آن شالودهشکنی نمیکرد و یا به صورت استعاری و تمثیلی آن را فهم نمیکرد. با این پیشفرض، امام صدر با دو مشکل مواجهه است: نخست آنکه چون سنتی است، انحصارگراست و انحصارگرایی با گفتوگو ناسازگار مینماید؛ دوم آنکه در متن قرآن سخنی از گفتوگو نیست.
اما اندیشۀ سنتی امام صدر او را برای ایجاد گفتوگو متوقف نمیکند. او برای حل این مشکل معتقد است که ادیان واحد هستند و پیامبران همه یک پیام را ابلاغ کردند. او در عین اعتقاد به وحدت و انحصار بر اساس آیۀ «لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجاً و لو شاء الله لجعلکم أمه واحده» برای شرایع دیگر اعتبار قائل است. او مسیحیت و یهودیت را شرعهای میداند که خداوند قرار داده است.
امام صدر از طریقِ گفتوگو دست به دعوت میزند و در موعظۀ کلیسای کبوشیین بر اساس مفاد آیۀ ۶۴ سورۀ آلعمران همه را به تسلیم شدن در برابر خدا فرا میخواند. او در این موعظه دائماً مشترکات ادیان را عرضه میکند. او با تیزبینی به این نکته واقف است که عرضۀ درستِ اسلام نوعی دعوت است و ضرورتی نیست که با واژۀ «دعوت» دیگران را بخواند. او صرفاً از گفتوگو بهمنزلۀ شیوۀ تبلیغ استفاده نمیکند. او به گفتوگو معتقد است؛ به این دلیل که حقانیت نسبی شرعههای دیگر را قبول دارد و فراتر از این، تعدد فرق مذاهب و ادیان را نعمت میداند.