جایگاه زن در اندیشه و عمل امام موسی صدر
سخنران: حجتالاسلام دکتر مهدی مهریزی
در دنیای امروز مسئلۀ زن یکی از مسائل مهم و یکی از معیارهای سنجش پیشرفت جوامع تلقی میشود. مسئلهشدن زن بدینمعناست که در حوزۀ شناختِ توانمندیها و استعدادهای زنان و در تعامل زنان با مردان و در عرصههای خانواده و اجتماع به چه جنبههایی دربارۀ زن باید توجه شود که پیشتر نمیشده است. سابقۀ این موضوع در کشورهای اسلامی کمی بیش از صد سال و در جوامع غربی به حدود سه قرن میرسد.
آغاز این مباحث، چالشی در جوامع اسلامی ایجاد کرد. در ایران تقریباً از دورۀ مشروطه این مسئله موضوع مطالعاتی و یکی از مباحث اجتماعی شد. در مواجهه با این مسئله سه رویکرد کلی در میان عالمان شکل گرفت: رویکرد سنتگرا؛ رویکرد اجتماعگرا؛ رویکرد اجتهادگرا.
اولین رویکرد در مواجهه با این موضوع رویکرد سنتگراست که دو مشخصه دارد: اولاً، زن با مرد در هویت انسانی یکسان نیست؛ ثانیاً، زن حق حضور اجتماعی ندارد. رویکرد اجتماعگرا در حدود دهۀ سی شمسی و با نوشتههای استاد محمدتقی شریعتی و سپس، علامه محمدحسین طباطبایی آغاز شد و در دهۀ چهل اوج گرفت.
سه ویژگی این رویکرد از این قرارند: اولاً، زن و مرد در جوهرۀ انسانی برابرند؛ ثانیاً، زن مجاز به حضور اجتماعی هست اما حضورش ارجح نیست؛ ثالثاً، در تفاوتهای فقهی و اصولی تبیین عقلی به دست میدهد.
رویکرد اجتهادگرا از دهۀ هفتاد شمسی شکل گرفت. در رویکرد اجتهادگرا به جای تبیین عقلیِ تفاوتهای فقهی و حقوقی، متون دینی بر اساس همان قواعد اجتهادی بازخوانی میشود و احکام زن مجدداً موضوع اجتهاد قرار میگیرد. به بیان دیگر، قائلان اجتهادِ مجدد معتقد بودند که به جای تبیین عقلانی تفاوت احکام زنان، یکبار دیگر متون دینی را بازخوانی میکنیم. شاید در این اجتهاد جدید تفاوتها مرتفع شد. دیگر ویژگی متمایز این رویکرد با رویکرد اجتماعگرا، رجحان و حتی ضروت حضور اجتماعی زنان است.
امام موسی صدر در دهۀ چهل و پنجاه در جامعهای متکثر که تأثیرپذیری آن از فرهنگ غربی بیش از جامعۀ ایران است، از مسئلۀ زن سخن میگوید. ایشان در ده سخنرانی بهطور مستقیم به مسئلۀ زن و خانواده و یا الگوهای دینی مثل حضرت فاطمه(س) و حضرت زینب(س) پرداختهاست و در دیگر مقالات و سخنرانیهای خود گاه در ضمن مسائل دیگر به این موضوع اشاره کرده است.
علاوه بر اینها، در خاطراتی نیز که از ایشان نقل شده است، مطالبی دربارۀ مواجهه ایشان با زنان ذکر شده است. جوهر و حقیقت زن، جایگاه زن در خانواده، ریاست مرد در خانواده، حضور اجتماعی زنان، حجاب، حکومت کردن زن، مسئلۀ طلاق، ازدواج موقت، احادیث ضد زن، جایگاه زن در میان مسلمانان، مسئلۀ زن در تفکر غربی، ازدواج دختر با اذن پدر، موضوعات و مسائلی است که ایشان در این منابع دربارۀ آنها اظهارنظر کردهاست.
امام موسی صدر دیدگاههای خود را دربارۀ مسئلۀ زن بر پنج اصل و مبنا استوار کرده است: ۱. توجه به قرآن و محور قراردادن قرآن در مسائل زنشناسی؛ ۲.تفکیک میان اسلام و آداب و رسوم مسلمانان؛ ۳. تفکیک میان احکام بنیادین و تاریخی؛ ۴. اجتهاد مستمر و تلاش برای کشف روح شریعت؛ ۵.توجه به واقعیتها و حضور در زمان.
براساس اصول و مبانی امام موسی صدر و قرائت ایشان از قرآن، هیچ دوگانگی در جوهرۀ انسانی و حقیقت انسانی زن و مرد وجود ندارد، بلکه تنها احکامی متفاوت برای احوال متفاوت و توانمندیهای متفاوت آنان وجود دارد.
ایشان در سخنرانی «روح تشریع در اسلام» تأکید دارد که اسلام در شریعت خود اصولی وضع کرده است که انسان میتواند براساس آنها بنابر اقتضائات زمان و مکان در احکام شرعی تحول ایجاد کند، بیآنکه دین از قداست و غیبیت خود تهی شود. بر این اساس، زن موجود درجۀ دوم نیست؛ بلکه احکامی متناسب با روزگار قدیم برای زن وضع شده بود و با پیشبینی خود شریعت این احکام برای زن امروز که به رشد بیشتری رسیده است، باید متحول شود و موانع و مشکلات رشد اجتماعی زنان برطرف شود.
در باب مسئلۀ حضور اجتماعی و نقش اجتماعی زن، برخلاف بسیاری از علما که مخالف حضور زن در اجتماع هستند، بر این عقیده است که زن نقش اساسی در جامعۀ انسانی دارد. ایشان حتی در جایی در پاسخ به خبرنگاری که سؤال میکند که آیا اسلام با حکومتکردن زن موافق است؟ میگوید که اسلام، زن را از حکومت منع نکرده است، اما این کار را برای زنان خوش ندارد، زیرا آنان نقشی بزرگتر از حکومت کردن دارند و آن زادن و پروراندن حاکم است. این نظر ایشان مخالف نظر مشهور است که حضور اجتماعی و تصدی مناصب اجتماعی را برای زنان منع میکند.
مسئلۀ حجاب موضوعی مهم در میان موضوعات مربوط به زن است. عفاف و حجاب اصلی انسانی است که تنها مختص زنان نیست بلکه جنبۀ کلی دارد و در تمام فرهنگها و تمدنها و دینها نیز مطرح است. مقصود از حجاب این بوده است که زنانگی و مردانگی در جامعه حضور نداشته باشد و زن و مرد در مقام دو انسان باهم ارتباط داشته باشند.
امام موسی صدر معتقد است که نوع پوشش زن نباید بهگونهای باشد که تمامی توانمندیها و کرامات او را تحتالشعاع زنانگیِ او قرار دهد و فضل و هنر و عملکرد زن به همین سبب نادیده گرفته شود. ایشان معتقد است که بهتر است طوری در جامعه ظاهر شوید که شما را نه فقط زن بلکه در هیئت انسانی ببینند؛ انسانی با علم و فضیلت و شعور اجتماعی. بنابراین، حجاب برای محدودیت و خانهنشینی و ایجاد قید و بند و برای زن نیست.