لؤی شرفالدین، عضو هیات علمی موسسات صدر در لبنان و خواهرزاده امام موسی صدر در گفتاری که در روزنامه امروز «جام جم» منتشر شده از رسیدگی به فرزندان یتیم، تلاش برای مهارت آموزی و تحصیل دختران و مکانی که به دست امام صدر برای آنها بنا شد، گفته است.
این مطلب در پرونده روزنامه ۹ اردیبهشت که به بهانه نزدیک شدن به ایام شهادت امام علی(ع)، به روایت حامیان ایتام پرداخته منتشر شده است. متن کامل را در ادامه میخوانید.
سید موسی، بانی خانه پدری
خدا را شکر تابستان بود. اما چه تابستان هولناکی! سال ۱۹۸۲ رژیم اشغالگر قدس به قصد رسیدن به بیروت وارد خاک لبنان شده و این بار همه توانش را جمع کرده بود که به هدف برسد. تقریبا از همان سال اولی که فلسطین را به اشغال خود درآورد، مناطقی از لبنان را زیر آتش میگرفت و جستهگریخته حملاتی به شهرهای لبنان داشت و پیشتر از آن یکبار هم در چنین حملهای به خاک لبنان حملهور شده بود اما در آن سال دیگر با همه توان خاک لبنان را زیر زنجیرهای تانکهایش له میکرد.
یتیمخانه «مدینه الزهراء» در مسیر این حمله قرار داشت. به صرافت افتاده بودیم بچهها را از یتیمخانه خارج کنیم و خدا را شکر توانستیم این کار را بکنیم، چرا که تابستان بود و بچهها میتوانستند بهراحتی خودشان را به خانه قوم و خویشی یا آشنایی برسانند. در کمترین زمان ممکن ساختمان موسسه را تخلیه کردیم. ساختمانی که بعد از حمله رژیم اشغالگر قدس چیزی از آن به جا نماند. اصلا همین حملات رژیم اشغالگر قدس به لبنان باعث شده بود امام موسی صدر به فکر تأسیس یتیمخانه بیفتند.
یتیمخانهای که با دست سید موسی بنا شد
سال ۱۹۶۲ امام موسی صدر تصمیم گرفتند مرکزی را در شهر صور لبنان برای بانوان تأسیس کنند. جایی که زنها بتوانند آنجا درس بخوانند و مهارتهای مختلف یاد بگیرند. سالها بود ایشان در لبنان و بهخصوص مناطق جنوبی لبنان که فقر بیشتر به آنجا رخنه کرده بود مشغول فعالیتهای فرهنگی بودند. فعالیتهایی که بنا داشتند با آن ریشه فقر و بیسوادی را بکنند و جایگاه اجتماعی مردم را ارتقاء ببخشند. اتفاقی که امروز میبینیم افتاده و دیگر خبری از شرایط ۶۰ سال قبل در این مناطق نیست.
ابتدا بعضی خانوادههای سنتی جنوب لبنان با تحصیل دخترانشان مخالفت میکردند اما امام موسی صدر چنان در این تصمیم مصمم بودند که شخصا وارد عمل میشدند و یکییکی در خانههای مردم را میزدند و آنها را راضی میکردند دخترشان را به مدرسه بفرستند. یادم هست پدری که چند دختر داشت به هیچوجه راضی نمیشد دخترانش در این مدرسه شرکت کنند و امام صدر اصطلاحا کفیل آن دختران شدند و خودشان را نزد پدر آنها ضامن قرار دادند که مراقب این دختران باشند و بالاخره پدر رضایت داد. الان که با شما صحبت میکنم دو تا از آن دخترها فارغالتحصیل رشتههای مهندسی از دانشگاههای معتبر آمریکا هستند. اگر آن روز امام صدر کفیل نمیشد، آیندهشان به کجا میکشید؟
سخن کوتاه کنم. قرار نبود ابتدا یتیمخانه هم به موسسه اضافه شود. مهدکودک، دومین بخشی بود که به این موسسه اضافه شد ام بهسرعت متوجه مشکل بزرگتری در مناطق جنوبی لبنان شدیم. از بدو اشغال فلسطین توسط رژیم اشغالگر، این رژیم مناطق جنوبی لبنان را هم زیر آتش داشت و همین باعث میشد پدران زیادی بر اثر بمباران یا در مقابله با متجاوزان صهیونیست کشته شوند و بچههای زیادی یتیمی را تجربه کنند. در نتیجه امام موسی صدر به فکر ایجاد یک یتیمخانه در موسسه افتادند. به سرعت زمینی را خریدند و یک سال بعد در سال ۱۹۷۷ یتیمخانه مدینه الزهراء راهاندازی شد.
ابتدا بعضی خانوادههای سنتی جنوب لبنان با تحصیل دخترانشان مخالفت میکردند اما امام موسی صدر چنان در این تصمیم مصمم بودند که شخصا وارد عمل میشدند و یکییکی در خانههای مردم را میزدند و آنها را راضی میکردند دخترشان را به مدرسه بفرستند.
یتیمخانهای که چند بار طی حملات رژیم اشغالگر قدس به لبنان تخریب شد اما هر بار با همت امام صدر و همراهانشان دوباره در محلهای دیگری به راه افتاد. بعد از تخریب اول طی حمله صهیونیستها، به فکر این افتادیم که از سازههای پیشساخته برای ایجاد خوابگاه و کلاسهای درس یتیمخانه استفاده کنیم. هر طوری بود آنها را تهیه کردیم و بار دیگر در حیاط یک آموزشگاه فنی، مدینه الزهراء را راه انداختیم.
در آن سالها همچنان درگیریها بین رژیم اشغالگر قدس و نیروهای مقاومت و نیروهای مردمی لبنان ادامه داشت اما صهیونیستها دیگر کمکم داشتند از ماندن در لبنان و به نتیجه نرسیدن کلافه میشدند. همین هم باعث شده بود دست به اعمال بیرحمانهای بزنند. مردم عادی را در کوچه و خیابان به رگبار میبستند، میسوزاندند، سر راه پیرمردها را میبستند و آنها را به قتل میرساندند و از هیچ جنایتی در لبنان ابا نمیکردند. در جریان یکی از همین درگیریهای کوچک، رژیم اشغالگر با دست گرفتن بهانهای واهی، اقدام کرد به حمله به تمامی موسسات آموزشی و فرهنگی جنوب لبنان. باز هم هر طوری بود بچهها را از ساختمانهای پیشساخته یتیمخانه نجات دادیم اما بالگردهای رژیم اشغالگر از آسمان سازههای پیش ساخته مدینه الزهراء را هدف قرار دادند و بار دیگر زحمات ما و امید بچه یتیمهای لبنان به خاکستر نشست.
البته بعد از همه این جریانها مدتی از آپارتمانهای اهدایی مردم به عنوان مکان یتیمخانه استفاده کردیم تا این که دوباره مدینه الزهراء پا بگیرد. حالا این مجموعه که بخش کوچکی از آن یتیمخانه مدینه الزهراء است، به گفته مجامع بینالمللی یکی از بهترین و پیشرفتهترین مراکز فرهنگی ایتام در دنیاست. شما اگر به این یتیمخانه بیایید فرقی بین آن با یک هتل مجلل حس نخواهید کرد. جایی که بچهها را حتی پس از رسیدن به سن استقلال تنها نمیگذارد و در هر شهر و کشوری که بچهها بخواهند ادامه زندگی کاری و درسیشان را در آن ادامه دهند، از آنها حمایت میکنند جایی مثل یک خانواده بزرگ برای ایتام.
خواستگاری و عروسی در یتیمخانه
حالا دیگر این به یک قانون نانوشته تبدیل شده که مراسم خواستگاری و عروسی بچهها در محل یتیمخانه انجام بگیرد. یادم هست دهه ۸۰ میلادی پدربزرگ یکی از دختران یتیمخانه نزد سیده رباب صدر (خواهر امام موسی صدر و مدیر موسسه) آمد و گفت آمدهام نوهام را ببرم. خانم صدر دلیل را پرسید و پیرمرد گفت برای دختر خواستگار آمده و دیگر وقتش رسیده او را به خانه خودش ببرد که مراسم خواستگاری انجام شود و دختر برود خانه بخت. خانم صدر پرسید:«شما نوهتان را از چند سالگی به ما سپردید؟» پیرمرد گفت: «از پنج سالگی که پدرش شهید شد.» خانم صدر گفت:«حالا چند سالش است؟» پیرمرد جواب داد:«۱۹ سال» خانم صدر خندید:«پس فکر نمیکنی او الان دیگر بیشتر برای ماست تا برای شما؟! لطفا به خواستگار بگویید با همه بزرگان فامیل و خانوادهشان به مدینه الزهراء بیایند تا جلسه خواستگاری را برگزار کنیم.»
مدتی بعد مراسم خواستگاری در محل یتیمخانه و با حضور همه بزرگان فامیل پسر انجام شد و بعد از همه صحبتها وقتی خانواده پسر میخواستند اصطلاحا دهنشان را شیرین کنند و مبارکها بگویند، خانم صدر گفت: «اما ما هنوز رضایت ندادهایم! جوابمان را بعد از تحقیقات میدهیم.»
بعد از آن ایشان به پلیس و نهادهای امنیتی لبنان سپرد که سابقه پسر را استعلام بگیرند و از آنجا که پسر کارگر بنایی بود، آدم فرستاد سراغ مهندسانی که با آنها کار کرده بود تا تحقیقات میدانی انجام دهند و بعد از همه این تحقیقات وقتی از سالم بودن پسر اطمینان پیدا کرد، به بانوان موسسه سپرد که بروند خانه پسر و ببینند چه لوازمی کم دارد که فورا برای شروع زندگیشان تهیه کنند. مراسم عروسی آنها در محل یتیمخانه برگزار شد و از آن به بعد این روال خواستگاری به یک رسم نانوشته بین بچههای مدینه الزهراء تبدیل شد.
جایی برای همنشینی فقیران و ثروتمندان
حالا که بعد از گذشت این همه سال و ایجاد مراکز مختلف آموزشی برای ایتام، این موسسه در لبنان به شهرت رسیده است و همه نتایج علمی آن را دیدهاند، بسیاری از افراد متمول و ثروتمند لبنان به تکاپو افتادهاند فرزندانشان را در مدارس یتیمخانه ثبتنام کنند. ابتدا وقتی با این درخواستها مواجه میشدیم با حوصله به یکیک آنها توضیح میدادیم این فضا صرفا برای آموزش کودکان بیسرپرست و بدسرپرست است و امکان پذیرش فرزندان شما را نداریم. اما بعد خانم صدر تصمیم دیگری گرفتند.
تصمیم بر این شد که ۱۰درصد پذیرش مدارس را از بین فرزندان افراد ثروتمند داشته باشیم به دو دلیل. یکی این که هر کدام از این خانوادههای ثروتمند با پرداخت شهریه، هزینه تحصیل چند نفر از ایتام را پرداخت میکنند و دلیل دوم و مهمتر این که ایتام موسسه کنار فرزندان ثروتمندان مینشینند و با آنها دمخور و دوست میشوند و این کمک میکند کمکم اعتماد به نفسی که در خانواده را از دست دادهاند، بازیابند و جایگاه اجتماعیشان در آینده بسیار بالاتر باشد.