تفسیر پویا از نظر امام موسی صدر
سخنران: دکتر محمد کاظم شاکر
کتاب «برای زندگی» که مجموعه تفاسیر امام صدر درباره سورههای کوچک هست، مقدمه کوتاهی دارد که خود ایشان درباره مفهوم تفسیر حرف میزند و من عنوان درسگفتار را از این مقدمه برگرفتهام.
ما معتقد هستیم که قرآن معجزه جاویدان پیامبر است. اگر اینطور است این کتاب باید معانی جاودانی هم داشته باشد. پس باید زایش معنایی داشته باشد که جاودان باشد.
امام صدر در ابتدای این مقدمه میگوید قرآن کریم کلام خداوند است و ازهمین رو جاودانه است. چون کلام خدا به اسما و صفات و علم بینهایت خدا وصل است، مفسران باید از این اسم و صفات استفاده کنند. پس چون این منبع بینهایت است، همیشه زایش معنایی خواهد داشت و تمام شدنی نیست.
اما مسئله تحول در عالم انسانی چه میشود؟ ایشان پاسخ میدهد که تفسیر پویا است و قرآن به صورت جاودانه زایش و تولد معنایی دارد. و ما میتوانیم تفسیری داشته باشیم که با تفاسیر گذشته متفاوت باشد.
این بحثها در عصر پیامبر و امیرالمومنین نیز بوده و این سخن امام صدر پیشینهای دارد که در سخنان بزرگانی چون علی (ع) و حضرت صادق (ع) هم میخوانیم.
امام علی (ع) به مسئله قرآن صامت و ناطق اشاره دارد. در خطبه ۱۲۵ و ۱۵۷ نهج البلاغه این مسئله مطرح شده است. میگوید این قرآن با شما حرف نمیزند بلکه کسی باید به آن نگاه کند و حرف بزند. پس نیاز به ترجمه دارد. کسی (رجالی) که ژرفنگر و عمیق باشد و بتواند این کلام را بیرون بیاورد و در واقع قرآن را به حرف درآورد. چه بسا در هر زمان حرفهایی داشته باشد که در زمانی دیگر نداشته، لذا حرفهای جدیدی از قرآن خوانده شود.
منظور امام از رجال انسان زنده و انسان حاضر در زمان خودش است. چون برخی از این صحبت استفاده کردند که رجال یعنی اهل بیت و حالا که ما به امام دسترسی نداریم پس به حدیث باید مراجعه کنیم و تفسیر، تفسیر روایی باشد. اما امام صدر در این مقدمه تاکید میکند که حرفهای گذشتگان و احادیث هست اما ما هم میتوانیم فهم خودمان را در کنار آنها داشته باشیم.
اما در دنیای جدید هم که بحث هرمنوتیک مطرح شده قابل توجه است. در مقوله فهم دو مدل داریم: هرمنوتیک و سمانتیک. فهم سمانتیکی همان تفسیر ایستاست و به نظر من همان قرآن صامت است. فهم هرمنوتیکی همان تفسیر پویاست. همان که علی (ع) میفرماید انسانهای فهیم میتوانند قرآن را به فهم دربیاورند و قرآن سخن تکراری برای همه عصرها و نسلها ندارد.
سمانتیک یعنی معناشناسی. فهم سمانتیکی به این معناست که به قرآن نگاه میکنید و لغت، ریشه و کاربردهای آن را میبینند، شان نزول را بررسی میکنند و بعد تفسیری میدهند که این آیات در زمانی که نازل شده چه معنی داشته است.
اما معنای هرمنوتیکی یعنی کسی که با قرآن مواجه میشود سوالاتی را مطرح میکند. حاصل تعامل انسان و هستی تحول هست. حال این تحول را باید در معنای هرمنوتیک به کار برد. یک انسان در جامعه امروز که با قرآن مواجه میشود و میخواهد بداند که به چه درد امروزش می خورد طبیعتا سوالاتی دارد.
هر وقت این سوالات به جواب قانع کننده رسید، قرآن برای او مفهوم شده است. لذا برخی از احکام اجتماعی، قضایی و .. برای جامعه امروز ممکن است مفهوم نباشد.
وقتی به قرآن صامت و مفسر ایستا مراجعه میکند، میبیند همین است و قابل تغییر نیست. این انسان میگوید که من نمیتوانم این مسئله را قبول کنم پس باید چه کار کنم؟
بنابراین گفتوگوی هرمنوتیکی و دیالوگ با قرآن برقرار میشود، سوال مطرح میکند و باید پاسخ بگیرد. این سوال و جواب اگر به فهم و پذیرش فرد رسید، فهم هرمنوتیکی دریافت کرده است.
اگر کسی گفت قرآن برای من نامفهوم است باید او را کمک کرد به به فهم برسد. درست فهمیدن قرآن اما برابر با چیزی نیست که شما فهمیدید.
فهم هرمنوتیکی، فهم سمانتیک را نفی نمیکند اما با آن متفاوت است. اگر به این سوالات پاسخ داده نشود ابهامات باقی میماند برای جوانان و زنانی که بسیاری از موارد را قبول نمیکنند. باید آنقدر دیالوگ و گفتوگو کرد با قرآن تا به جواب رسید و ابهامات برطرف شود. خود قرآن هم دعوت به تفکر کرده است.
حال سوالی مطرح میشود که شاید هر کسی به یک فهمی از قرآن برسد، پس چه باید کرد؟ میگوییم که فهمها هم با هم تضارب میکنند و با آزاداندیشی به فهم بین الاذهانی میرسیم. یعنی فهمی که افکارعمومی آن را تایید میکنند.
جوانی سوال میکند که قطع کردن دست، دزدی را در جامعه از بین نبرد، پس چه باید کرد؟ آیا خداوند دوست دارد که دستها قطع شود؟ باید به این سوال پاسخ گفت.