حجتالاسلام والمسلمین مسعود ادیب گفت: دین برای زندگی با حضور دین در عرصه زندگی متفاوت است. این مساله مهمی است برای کسانی که میخواهند کنش دینی داشته باشند.
نشست مجازی معرفی و بررسی کتاب «آنچه خود گفت» شامگاه دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ با حضور حجتالاسلام والمسلمین مسعود ادیب، عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه مفید و مهدی فرخیان، مترجم کتاب به صورت زنده از صفحه اینستاگرام موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد.
کتاب «آنچه خود گفت» اثر تازه منتشر شده از انتشارات امام موسی صدر در پاییز امسال و در ۹۷ صفحه است که روایت امام صدر از زندگی و اندیشههایش را بازگو میکند.
مهدی فرخیان درابتدای برنامه درباره محتوای کتاب گفت: «مونا مکی از دانشجویان لبنانی پاریس بود که برای رساله دانشگاهیاش درباره شیعیان لبنان تعدادی سوال از امام موسی صدر پرسید. محوریت پایاننامه او امام صدر و شیعیان لبنان بود. امام، پاسخ به این سوالات را در نوار کاستی ضبط کرد و به او تحویل داد. متن عربی کتاب سال گذشته منتشر شد و امسال نیز به همت موسسه امام موسی صدر در تهران، ترجمه آن در اختیار فارسی زبانها قرار گرفت.»
امام صدر در این کتاب برخی از ایدههایش را شرح میدهد
مترجم «آنچه خود گفت» همچنین عنوان کرد: «کتاب حجم اندکی دارد اما در حقیقت یکی از مهمترین کتابها درباره امام صدر است. گزارشی از زندگی و کارنامه علمی و عملی امام موسی صدر از زبان خودش است. امام صدر به صورتی کاملا فشرده در این کتاب از خانواده، فعالیتهای سیاسی و بهویژه مجلس شیعیان لبنان و همچنین جنبش امل توضیحاتی را ارائه میکند. ویژگی مهم این کتاب در این است که امام صدر ایدههایش مانند تعبیر دین برای زندگی را شرح میدهد. استنباط امام صدر از ایدههایش را شاید در کتابهای دیگر نتوانیم ببینیم. ضمن اینکه در این متن ایشان مناسباتش را با رژیمهای عرب منطقه و همچنین رژیم پهلوی شرح میدهد.»
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین مسعود ادیب که ۶ محور برای صحبتهایش درباره کتاب درنظر گرفته بود، به ۳ محور آن در این جلسه پرداخت و شرح باقی محورها به جلسه دیگری موکول شد. خلاصهای از صحبتهای او را در ادامه میخوانید.
بسیاری از نظریههای امام صدر ابتکاری است
شخصیت امام موسی صدر برای جامعه دینی ما بسیار مهم است. زندگی، آرا و افکار او بسیار تامل برانگیز است. او نه صرفا یک کنشگر اجتماعی موفق است و نه صرفا یک نظریهپرداز خوشفکر. امام صدر از معدود افرادی است که در هر دو عرصه فعالیت کرده و در هر دو عرصه هم کارنامه مثبتی از خود برجای گذاشته است.
کنشگری اجتماعی امام موسی صدر آنچنان اهمیت داشت که بزرگان لبنان، تاریخ این کشور را به دوران پیش و پس از حضور او تقسیم کردهاند. اما چرا دستاورد او را ارزشمند تلقی کردهاند؟ به این دلیل که فعالیتهایش در درجه نخست طایفه شیعه و در درجه بعد همه مسلمانان و البته همه مردم لبنان و حتی مناسبات منطقهای کشورهای اسلامی را تحت تاثیر جدی قرار داد.
امام موسی صدر در زمینه نظریه دو ویژگی دارد: نخست اینکه بسیاری از ایدهها و سخنانش ابتکاری است و پیش از او اندیشمندی آنها را مطرح نکرده است. البته پس از او بسیاری با پیروی از این اندیشهها، دغدغههایش را مطرح کردهاند.
دوم اینکه اندیشهها ونظریههای امام صدر، با اینکه سالها از ربودنش میگذرد، همچنان تازه است و علیرغم تحولات گستردهای که این سالها اتفاق افتاده، هنوز هم برای جوامع کارآمد است. به همین دلیل فهم و شناخت امام موسی صدر برای ما ارزشمند است و البته طبیعی است که به دلیل نو بودن این اندیشهها قرائتهای مختلفی از آن صورت گیرد و فهم از این اندیشهها متعدد باشد.
به نظرم کتاب «آنچه خود گفت» شامل دو بخش است. یک بخش اندیشهنامه امام موسی صدر و بخش دیگر زندگینامهاش. البته این دو بخش در هم تنیده است. زندگی امام صدر هم مبتنی بر فکر و ایده بود و کارهای عملی بر اساس آن ایدهها پیش میرفت.
تفاوت سطح اقتصاد و فرهنگ در خانه پدر
بحث اول من درباره این کتاب حول محور تربیت خانوادگی امام موسی صدر است. در زندگینامهای که امام صدر بیان کرده دو تا مساله برای من قابل توجه و برجسته است. تنگدستی پدر ایشان یعنی آیتالله سیدصدرالدین و زندگی زاهدانهای که داشتند، باید مورد توجه قرار گیرد. در آن خانه هرگز فرش پهن نشده بود، اما بین سطح اقتصادی و سطح فرهنگی خانواده تفاوت بسیاری وجود داشت.
این خانه از نظر اقتصادی از جمله طبقه متوسط رو به پایین است، اما از نظر فرهنگی در طبقات بالای جامعه قرار میگیرد. متاسفانه مفهوم الگو برای زندگیهای امروز تغییر کرده است وگرنه باید این خانواده را الگو قرار میدادیم. همه اعضای این خانواده از یک فرهیختگی خاص برخوردار بودند و فصل مشترک آن تربیتی است که در خانه اتفاق افتاده است.
امروزه تمام اهتمام ما به آراستن ظاهر زندگی است و پرداختن به آنچه که در سعادت واقعی ما نقش ندارد. اگر میخواهیم از خانههای ما کسانی چون آیات سید رضا و سید موسی صدر بیرون بیایند، باید تمرکزمان را بر جنبههای فکری و اندیشه بگذاریم. در پاراگراف ششم از کتاب «آنچه خود گفت» امام صدر اشاره میکند محیطی که در آن رشد کرده محیط اسلامی پرهیزکارانه اما گشوده بوده است.
معیار اصیل زندگی کردن
ما اکنون در دوره گذار فرهنگی به سر میبریم. در این فضای گذار انسانها دو دسته تغییر را تجربه میکنند. دسته نخست کسانی هستند که بدون مبانی فکری، شیوه زندگیشان عوض میشود. آنها بعد از تغییر در سبک زندگی برای خودشان مبانی ایجاد میکنند. دسته دوم اما از ابتدا با اندیشه در مبنای زندگیشان تغییری رقم میخورد و بعد بر اساس آن تحول زندگی میکنند. متاسفانه برای بیشتر ما وضعیت دسته نخست اتفاق میافتد.
اما افرادی که میخواهند اصیل زندگی کنند، با تغییر و تحول زمانه، پایبندیهای خودشان به سبک زندگی را به آسانی از دست نمیدهند. آنها ابتدا در مجال اندیشه به چون و چرا میپردازند و بعد به تغییر و تحولات میرسند.
امام صدر و خانوادهاش را میتوان در دسته دوم طبقه بندی کرد. آنها در محیط آزاداندیشی پرورش پیدا کرده بودند و ضمن اینکه با اندیشهها و افراد ارتباط برقرار میکردند پایبندی به زندگی روحانی خود داشتند.
تشیع نوعی نگرش است
محور دوم بحث من درباره تشیع است. تعبیر امام صدر این است که تشیع نوعی نگرش است و نه صرفا یک مذهب در کنار دیگر مذاهب اسلامی. این نکته مهمی است. مساله اصلی تشیع این است که با رحلت رسول خدا باب دسترسی به علم معتبر معصوم بسته نمیشود و با وجود دسترسی به امام معصوم این راه همچنان ادامه خواهد داشت. بنابراین سخنان ائمه بسیار مهم است. اما درون شیعه هم گروههای مختلف بسیارند و تفاوت نظرها و دیدگاهها حتی در دوران زندگی ائمه نیز وجود داشته است.
در پاراگراف ۹ این کتاب، امام صدر تعبیری را به کار برده و میگوید که تشیع، ایدئولوژی گروه پیشتازی است که ما آنها را «کادر» مینامیم. این ایده را به دوگونه میتوان تفسیر کرد؛ نخست تفسیر بر مبنای معنایی است که امروزه از ایدئولوژی میفهمیم. این معنا یک برنامه مشخص عمل است. اما متفکران بسیاری، ما را از این معنا برحذر میدارند و تاکید میکنند که نباید دین و مذهب را ایدئولوژی دانست، چرا که باعث ناقص شدنش میشود.
امام صدر در موضوعاتی نظریهپردازی کرد که گرههای عملی را باز کند
اما شاید مراد امام موسی صدر این باشد که تشیع نوعی نگرش به دین است اما نگرشی معطوف به عمل. ما در ساحت نظر میتوانیم شیعه اشعری، شیعه معتزلی، شیعه مرجئی و شیعه خارجی را شناسایی کنیم، اما در مقام عمل تعریفی که از شیعه در متون اصلی مذهب شده، بیش از آنکه به تبیین اختلافات نظری معطوف باشد به توصیف رفتارهای عملی معطوف است.
خطبه متقین از امام علی (ع) مرامنامه عملی شیعه است. در این خطبه نیز تشیع را گونهای از رفتار ذکر کردهاند. از خود رسول خدا (ص) که مفهوم شیعه علی (ع) نخستین بار از کلام ایشان آمد، تا امام حسن عسکری، روایات بسیاری داریم که جملگی در زمینه نحوه پیروی از امیرالمومنین بر کنش و عمل تاکید داشتهاند.
پس تشیع را باید در عمل آزمود و اگر مراد امام صدر از ایدئولوژی، به عمل گذاشتن تئوری بوده باشد باید این نظر را پذیرفت. خود امام صدر هم در سالهای فعالیتش در لبنان، محور اصلی را عمل قرار داد و نظریاتش را برای پشتیبانی از عمل مطرح میکرد. به عبارتی او در موضوعاتی به نظرورزی پرداخت که گرههای عملی را باز کند.
مفهوم دین برای زندگی
محور سوم بحث من درباره دین برای زندگی یا بنا به تعبیر امام صدر دین برای انسان است. این هم مساله مهمی است برای کسانی که میخواهند کنش دینی داشته باشند. دین برای زندگی با حضور دین در عرصه زندگی متفاوت است. به عنوان مثال باید بحث شود که هنگام امر به معروف و نهی از منکر چه نگاهی به سوژه میشود؟ اگر نگاه این باشد که این حکم ازلی و ابدی خداست که باید در عالم محقق شود و انسان تارک آن حکم خدا را زمین میاندازد، پس دیدگاه این است که سوژه جنایتکار و شایسته تعذیر است.
نگاه دیگر این است که ما احساس میکنیم که این انسان مورد توجه خداست و متاسفانه به دلیل ندانستن، خود را از نعمت انجام واجب محروم میکند یا به دلیل ارتکاب به فلان معصیت خود را دچار بلا میکند. اینجا دیگر انسان مقصود است نه آن عمل و این باعث میشود تا با نگاه دشمنانه به سراغ امر به معروف یا نهی از منکر او نرویم.
انسان موضوع دین است و همه انسانها برای دین محترم هستند
ممکن است کسی از ایده دین برای انسان، نگاه امام صدر را به دنیاگرایی و اومانیسم تعبیر کند. امام صدر در همین کتاب به دو آیه اشاره میکند: آیه ۹۷ سوره نحل و آیه ۲۴ سوره انفال. معنای آیه ۹۷ سوره نحل چنین است که هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزهاى حیات بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهیم داد. یعنی خداوند از دو نوع پیامد برای زندگی مومنانه که همراه با عمل صالح است، صحبت میکند. این زندگی طیب شاهدی است برای زندگی در این دنیا.
در آیه ۲۴ سوره انفال نیز خداوند میگوید که اجابت دعوت خدا و پیغمبر زندگی بخش است. طبیعتا این زندگی همان چیزی است که ما به طور طبیعی آن را از سر خواهیم گذراند. بنابراین میتوان گفت که آن مقصودی که از آفرینش انسان وجود دارد و به گمان ما مسلمانان سعادت جاودانه است از گذشتن درست از مسیر زندگی اینجهانی به دست میآید.
ما با نوع زیستمان به سعادت اخروی و جاودانه خواهیم رسید. این نوع زندگی غایت تربیت دینی است. چگونه باید زندگی کنیم تا به آن سعادت اخروی برسیم؟ خود زندگی در اینجا باید پاکیزه و حیات طیب شود تا بازتاب ابدیاش به سعادت اخروی برسد.
پس این سخن امام صدر به معنای کم کردن بُعد اخروی و کاستن از قداست دین نیست. میتوان این گونه هم گفت که ایده امام صدر به معنای دین انسانی که مقابل دین الهی قرار میگیرد، نیست.
دین به عنوان یک نهاد قرار است با تاثیری که بر تک تک انسانها و جامعه انسانی میگذارد، آنها را به سمت خدا سوق دهد. بسیاری اوقات انسان در کلام متفکران، مفهومی کلی و مبهم بوده است. اما آن انسانی که دین و متن مقدس از آن سخن میگوید و در آثار امام موسی صدر هم انعکاس پیدا کرده، انسانی است که گوشت، پوست و خون دارد.
در این نگاه، تک تک انسانها محترم هستند و باید سعادت و کرامت آنها مورد توجه باشد. انسان موضوع دین است و سعادت انسان غایت دین با انتخابهای اختیاری است. پس امام صدر دین را محدود به زندگی این جهانی نمیکند. مقصود او یکپارچگی دنیا و آخرت است.