مصطفی رحماندوست، شاعر، قصهنویس و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان
هر چه بیشتر جلو میرویم، سعه صدر و نگاه به مسائل جامعه جهانی مستضعفین روز به روز در جمهوری اسلام کوچکتر میشود و کار به جایی میرسد که هیچ کس در جمهوری اسلامی خودی نباشد و هر نخودی، خود را خودی فرض کند.
من در سفرهایی که به لبنان داشتم خیلی دنبال دو شخصیت امام موسی صدر و شهید چمران گشتم. دنبال امام موسی صدر گشتم برای اینکه بدانم برای بچههای محروم لبنان چه کار کرده و چه الگویی برای جهان ارائه داده است.
او همهجا بود. نه فقط در کلام بچهها و در شعار بزرگترها. من با خانوادههایی در جنوب لبنان برخورد کردم که بسیار از موضع محکم حرف میزدند در حالی که بسیار فقیر بودند و این احساس عظمت درونی مربوط به کارهایی بود که امام موسی صدر در آنجا شروع کرده بود.
من احساس می کنم الگوی امام موسی صدر، الگوی جهانی است زیرا که اولین هجومی که به یک جامعه میشود، نهادینه کردن کوچک شمردن مردم آن است. من در سالهای اخیر بارها اعلام کردم که ۴ هدف برای بچههای مملکت خودم و مستضعف جهان تعریف کردهام:
اول اینکه بچه ها شاد و خوشحال باشند، دوم اینکه محکم و استوار باشند و روی پای خود بایستند، سوم اینکه خلاق باشند و برای مشکلات خود راه حل پیدا کنند و چهارم اینکه تفاوتهای خود با دیگران را به رسمیت بشناسند.
من چه بخواهم و چه نخواهم این چهار هدف را از امام موسی صدر گرفتم. من در آثاری که از ایشان خواندم تلاشهای ایشان را برای اینکه بچهها متکی به خود و شاد و خلاق باشند و تفاوتها را به رسمیت بشناسند، دیدم. این اتفاق تنها در جریان امام موسی صدر اتفاق افتاد.
میخواهم به عنوان کسی که ۳۰، ۴۰ سال برای کودکان مینویسم، کودکانه بگویم که جای ایشان برای همه دنیا خیلی خالی است. جای ایشان میان کودکان دنیا خالی است. به عنوان نماینده بچهها میگویم که ایشان هر کجا باشد و در هر سنی که باشد، حضورش کمکی به چهار هدف ذکر شده برای کودکان است.
امیدوارم خیلی زود خبر برگشتن ایشان را بشنویم.