بررسی تفاوتهای رویکرد امام موسی صدر و سید قطب در گسترش دینداری
سخنران: حجت الاسلام دکتر مهدی فرمانیان
امام موسی صدر و سید قطب دو رویکرد متفاوت دربارۀ گسترش دینداری در جهان امروز دارند. رویکرد امام صدر تربیتِ اخلاقی است و رویکرد سید قطب سیاسی. امام موسی صدر معتقد بود که اگر ما بتوانیم افراد را متخلق تربیت کنیم، جامعه و حکومت و اقتصاد و سیاست نیز اصلاح میشود؛ اما سید قطب بر آن بود که اگر ما حکومت را اصلاح و دینی کنیم، آنگاه هژمونی حکومت دینی بر جامعه سیطره میافکند و مردم به دین گرایش مییابند.
نخستین مبنای امام موسی صدر برای تربیت اخلاقی، توجه به انسان و انسانیت است. امام صدر تربیت اخلاقی را برای انسان امری مهم میداند. او معتقد است که هرچه انسان در مسائل اخلاقی پیشرفت کند، بیشتر با دیگران تعامل میکند. اگر انسان از اخلاقیات دور شود، رویکردش ظاهرگرا و فقهمحور میشود و از دیگران فاصله میگیرد. مبنای دیگر امام صدر آزادی ابزار عقیده است.
در نگاه امام صدر جامعۀ باز مهمترین دلیل پیشرفت خواهد بود. مبنای احترام متقابل، مبنایی است که به یک معنا در پیِ همین مبنای دوم حاصل میآید. اگر اخلاقی عمل کنیم، انسانها برایمان اهمیت مییابند و اگر در کنار آن آزادی ابراز عقیده هم ایجاد کنیم، اصلِ احترام متقابل بهدست میآید.
مبنای چهارم امام صدر تحمل مخالف یا به رسمیت شناختن دیگری است. اینها اصولی است بر اساس هدف و رویکرد تربیتِ اخلاقی افراد برای ساختن جامعهای انسانمحور.
اما سید قطب رویکرد سیاسی دارد. او معتقد است که فرهنگ غرب فرهنگ جاهلی است و همۀ جهان اسلام را فراگرفته است و همۀ شهرها جاهلیاند. او میگوید که باید از یک شهر جاهلی مثل مکۀ جاهلی هجرت کنیم و یک مدینهالنبی بسازیم. او معتقد است که بهترین کار تأسیس خلافتی مانند دورۀ خلفای راشدین است. برای تحقق این امر، گروه «پیشتاز ملت» باید شکل بگیرد، هرچند با سه نفر. سپس این گروه، شهر خلافت اسلامی بر اساس سیرۀ خلفا تأسیس کند. در واقع، نگاه سید قطب، برخلاف شیعه، معطوف به گذشته است. این کار نیز، یعنی تشکیل خلافت، باید با اسلحه صورت بگیرد.
براساس این دو نگاه دو رویکرد صلح و جنگ شکل میگیرد. امام صدر اسلام را از ریشۀ «سلم» به معنای دوستی و محبت میداند. او تعبیر «صلح تکوینی» را به کار برده است؛ بدین معنا که عالم بهطور تکوینی بر اساس صلح به وجود آمده است و اختلاف آرا نه تنها مانع صلح نیست، بلکه به کمال جامعه میانجامد.
سید قطب در همان سال ۱۹۵۹ که امام صدر به لبنان رفت کتاب معالم فی الطریق را نوشت. محتوای این کتاب دستمایۀ برخی جوانان برای کشتن افراد مختلف شد. همزمان امام صدر در لبنان میگفت که ما باید اسلام را بهمنزلۀ دینی جهانی، انسانی، بشردوست، و نه جنگطلب، به جهانیان معرفی کنیم.
کسی که میخواهد بر مبنای تربیت اخلاقی دین را بگستراند، باید با همۀ ادیان رویکرد صلحآمیز داشته باشد، زیرا همۀ انبیا برای هدایت انسانها آمدهاند. در هر وضعیتی نگاه دین همین هدایتگری است که امام صدر انجام میداد. لازمۀ این نوع هدایتگری، رویکرد صلح و تعامل و ارتباط است؛ کاری که امام صدر در پیش گرفته بود. براساس دیدگاه سید قطب، افراد باید به جنگ حاکمان بروند و آنان را برکنار کنند. این رویکرد نگاه محبتآمیز و هدایتگرانه به انسانها ندارد. این رویکرد در صدد است که وضعیتی ایجاد کند تا انسانها به اجبار دیندار شوند.
تحول آفرینی، رویکرد دیگری است که نتیجۀ نگاه امام صدر است. امام صدر معتقد است که در هر دورهای دین میتواند طبق مقتضیات زمان و مکان تغییر کند. بر اساس این رویکرد، میتوان از مفاهیم دینی تفسیر جدیدی ارائه کرد. امام صدر برهمین اساس اقدامات فراوانی در لبنان انجام داد. در مقابل، روش سید قطب برعکس است. او به هیچ وجه تفسیرهای نو را نمیپذیرد؛ زیرا مبنای او نگاه به گذشته است.
برهمین مبنا، مواجهۀ امام صدر و سید قطب با غرب متفاوت است. بر اساس نگاه امام صدر ما میتوانیم بسیاری از جنبههای مثبت فرهنگ غرب را اخذ و در خود هضم کنیم و تفسیر جدید از دین ارائه دهیم و کوششهای فرهنگی را رسالتی انسانی و یکی از واجبات زندگی بدانیم. اما سید قطب معتقد است که هرچه از مفاهیم و تمدن جدید اخذ کنیم، بر جاهلیت جامعه افزودهایم.
از دیگر اختلافات امام صدر با سید قطب این است که او دموکراسی را پذیرفته است و میان دین و ملیگرایی تعارضی نمیبیند و معتقد است که این دو با یکدیگر جمع میشوند. اما سید قطب دموکراسی را انحراف میداند و به صراحت میگوید که ما قائل به خلافت اسلامی هستیم. با مقایسۀ این دو دیدگاه میتوانیم بگوییم امام صدر مخالف احزاب نیست، اما سید قطب به شدت با احزاب مشکل دارد.
از دیدگاه امام صدر علل عقبماندگی مسلمانان را باید در خود جهان اسلام جستوجو کرد. او معتقد است که مسلمانان با جداسازی عدالت اقتصادی و اجتماعی از حوزۀ سیاست، رویکرد تنبلی را در پیش گرفتند و همین باعث شد در بسیاری از عرصهها وارد نشوند. اما سید قطب بر آن است که همۀ مشکلات امروز ما از فرهنگ غرب ناشی شده است و اگر فرهنگ غرب را بهطور کامل کنار بگذاریم، مشکلاتمان حل خواهد شد.
بر همین اساس راهکارهای امام صدر هم به رویکردهای تربیت اخلاق برمیگردد؛ مثل اینکه یکی از راهکارهای او رسیدگی به فقر است. اما پیشنهاد سید قطب دور انداختن فرهنگ غرب بهمنظور تأسیس خلافت اسلامی و در پیش گرفتن روش خلفا است. اینگونه به نظر میرسد که روش امام صدر در جامعه مؤثرتر است، زیرا مشکل اصلی تربیت افراد است. اگر افراد را تربیت کنیم، جامعه و حکومت اصلاح خواهند شد.