عنایة عزالدین

او در ایمان و توکل تخصص داشت

مطلبی که در ادامه می‌خوانید، بخشی از گفت‌وگوی رادیویی دکتر عنایه عزالدین، وزیر پیشین کابینه لبنان است. دکتر عزالدین نخستین بانوی شیعه بود که وارد پارلمان و کابینه لبنان شد.*

خانم خلیلی یا ام صدری برای من مادر دوم و مادر معنوی بود. از نظر من او مانند حضرت زینب بود. زینب خاموش! او همسر، یار و همراه امام موسی صدر بود. علیرغم اینکه از ایران به لبنان آمد و وارد محیط و جامعه جدیدی شد، اما با ایمان، یقین، پایداری و آگاهی که داشت، خود را با اهداف و برنامه‌های عظیم امام همراه کرد.

او با اهداف انسانی امام همگام شد، اهدافی که نه تنها در لبنان، بلکه در سراسر منطقه بازتاب داشت. اهدافی که کاملا فراگیر و انسانی و ملی بودند. امام با فقرا و نیازمندان و تهیدستان زیست و در عین حال در فکر ارتقای آنان بود.

خانم خلیلی یار و همراه واقعی امام بود، به تعبیر امروزی یاور تمام عیار بود و از آنجا که اهمیت و ارزش این جهاد و این مبارزه را درک کرده بود، توانست به خوبی صبر کند و جهاد کند. او تمام مسئولیت‌هایی که همسر انسان بزرگی چون امام صدر باید بر عهده گیرد، به خوبی درک کرد و  به انجام رساند.

نباید از یاد ببریم که ایشان به جامعه و محیط جدیدی وارد شده بود و جامعه لبنان در آن زمان مانند امروز نبود. پروین خلیلی، در شهر صور و در کنار نیازمندان و فقرا و محرومان زندگی کرد و همه ابعاد و جزئیات پیوند میان امام صدر و مردم لبنان را از نزدیک لمس کرد. ام صدری مبارزه و جهاد خود را از صور آغاز کرد و اکنون به صور بازگشت.

خانم خلیلی، الگو و نمونه والای اخلاق اسلامی و انسانی بود که به زمان و مکان مشخصی محدود نمی‌شود. او دارای بصیرت و یقین بود و در عین حال صبر و صلابت و پایداری داشت و از محبت و مهر آکنده بود. به راستی که با واژگان، نمی‌توان ویژگی‌هایش را توصیف کرد.

با همه این اوصاف، او در حاشیه و سایه قرار داشت و با تواضع و فروتنی کار می‌کرد. به نظر من، ام صدری انسانی عارف بود و اگر بخواهم تعریف دقیقی ارائه دهم، باید بگویم که او در ایمان تخصص داشت و جزئیات و ابعاد ایمان را درک کرده بود. انسان مومن این گونه است که با همه چیز ساده برخورد می‌کند. او هم کارهای بزرگ را به سادگی انجام می‌داد و عظمت و بزرگی او، در صداقت و سادگی‌اش بود و با سخنان خود راه را روشن می‌کرد. مثلاً اگر کسی در برابر سختی‌های زندگی خسته و درمانده شده بود، با سخنان بسیار ساده و راهگشا، امید را به او باز می‌گرداند.

او در امور روزمره زندگی، راه حل و ابتکارهای جدیدی ارائه می‌کرد. همچون مادرم بود و چیزهای بسیاری از او یاد گرفتم. خیلی از مسائل که به گمان من پیچیده و ناممکن بود، برایم ساده و ممکن ساخت. ام صدری مصداق توکل بر خدا بود، اما نه توکل بدون عمل، بلکه توکل عاقلانه. از طرفی معتقد بود، کارهایی که از نظر عقل قابل قبول است و منطق آنها را می‌پذیرد، جای نگرانی ندارد و مهم نیست که دیگران درباره ما چه می‌گویند. می‌گفت اگر می‌دانی کاری درست است، آن را انجام بده و نگران نباش.

خانم خلیلی، مشکلات و رنج‌های دوری از امام صدر را تحمل کرده بود. او انتظار را تجربه کرده بود و با وجود این که از محبت و مهر حضور امام محروم شده بود اما سراسر عاطفه و احساس بود و در عین حال، ثبات و پایداری و یقین را به دیگران منتقل می‌کرد.

مسئله اساسی که دل ام صدری را در همه این سال‌ها آزرده و غمزده کرد، همان بی‌توجهی به مسئله ربوده شدن امام صدر و بی‌تفاوتی رژیم‌های عربی در برابر این مسئله بود. امامی که دغدغه‌های مردم را با دل و جان و وجدان خویش لمس کرده و خود را در این راه فدا کرده بود.

 

* برگردان این سخنان به فارسی بر عهده مهدى سرحدى بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.